معرفی ۳۰ برگزیده در جایزه کتاب «بلخ»/ تجلیل از خانواده شهید افغانستانی

http://static.iqna.ir/1/news/201402/85880912310182985031539620646.jpg

دبیر اجرایی نخستین جایزه کتاب «بلخ» از انتخاب ۳۰ اثر برگزیده در این جایزه خبر داد و گفت: در مراسم اختتامیه، از خانواده شهید افغانستانی فعال در عرصه فرهنگی تجلیل می‌شود.

مهدی رمضانی، دبیر اجرایی نخستین جایزه کتاب «بلخ» در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) با اشاره به مراسم اختتامیه این جایزه ادبی گفت: سعی کردیم مراسم اختتامیه این جایزه ادبی با آئین‌های دیگر فضای متفاوتی داشته باشد و ارتباطات فرهنگی میان ایران و افغانستان گسترش یابد.
وی افزود: با توجه به اعلام فراخوان از تابستان امسال، آثار متعددی به دبیرخانه ارسال شد. از سوی دیگر آثاری که توسط ناشران طی سال های ۶۰ ـ ۹۰ و در رابطه با افغانستان در ایران منتشر شده‌اند، در این جایزه به رقابت پرداختند و با بررسی هیئت داوران، ۳۰ اثر از میان آثار ارسالی، به عنوان کتاب برگزیده انتخاب شدند و در مراسم اختتامیه از آنها تقدیر می‌شود.
رمضانی در ادامه به تقدیر از فعالان فرهنگی در این برنامه اشاره و اظهار کرد: در این مراسم از چهار نفر از فعالان فرهنگی ایران و افغانستان تقدیر می‌شود و علاوه بر این، تقدیر از خانواده شهید افغانستانی نیز انجام خواهد شد که خبرهای تکمیلی آن متعاقباً اعلام می‌شود.
دبیر جایزه کتاب «بلخ» ادامه داد: رونمایی از کتابچه نخستین جایزه کتاب «بلخ» نیز در مراسم پایانی این جایزه انجام می‌شود که معرفی آثار برگزیده را در بر می‌گیرد.
گفتنی است که اختتامیه نخستین جایزه کتاب «بلخ» روز دوشنبه، ۲۸ بهمن از ساعت ۱۵ – ۱۷ در محل پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری واقع در خیابان انقلاب اسلامی، نبش خیابان برادران مظفر جنوبی برگزار می‌شود.

۲۶
بهمن ۱۳۹۲
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

گسترش همکاریهای آموزشی ایران و افغانستان

وزیر تحصیلات عالیه افغانستان در رأس هیأتی با وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشورمان دیدار کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت بهداشت دکتر عبیداله عبید در دیدار با وزیر بهداشت خواستار اعزام دانشجویان علوم پزشکی افغانستان در مقاطع مختلف دکترای حرفه ای و تخصصی در کلیه رشته ها به ایران شد.
وی با اشاره به نیاز این کشور در یخش های کلینیکی، تخصصی و فوق تخصصی خواستار همکاری ایران در رشته های جراحی، قلب، دندانپزشکی، گوارش، چشم، گوش و حلق بینی و پرستاری و مامایی شد.
وزیر تحصیلات عالیه افغانستان با تاکید بر مشترکات فرهنگی بین دو کشور افزود: افغانستان با ترکیه، هند، پاکستان و چند کشور دیگر تبادل دانشجو دارد اما بدلیل پیشرفت های چشمگیر ایران بخصوص در زمینه پزشکی، همچنین رضایت والدین دانشجویان بویژه دختران برای تحصیل در ایران اسلامی خواستار اعزام دانشجو به ایران هستیم.
بنا بر این گزارش وزیر بهداشت ایران در این دیدار با اشاره به فرهنگ و زبان مشترک بین دو کشور گفت: ما آماده هر گونه همکاری در جهت ارائه خدمات آموزشی و پزشکی و بهداشتی درمانی هستیم.
دکتر هاشمی با تاکید بر کیفیت آموزش در دانشگاه های ایران افزود: در حوزه تحصیلات پزشکی، فلوشیپ و دوره هایی که می تواند در انتقال مهارت ها مثمرثمر باشد آماده همکاری هستیم.
در این نشست مقرر شد با تشکیل کمیته مشترک بین دو کشور جهت توسعه و تسریع در همکاری های مشترک در حوزه آموزش پزشکی، هر یک از طرفین نسبت به معرفی نماینده تام الاختیار خود مبادرت کرده تا پس از مذاکرات و بررسی جزئیات همکاری ها در کلیه زمینه های مربوطه به خصوص پذیرش دانشجویان و پزشکان افغانستان در سطوح، مقاطع و رشته های مورد نیاز گروه پزشکی نسبت به ارائه برنامه همکاری ها اقدام کنند.

۲۶
بهمن ۱۳۹۲
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

افزایش ۵۸۱ میلیون دلاری صادرات خراسان رضوی به افغانستان

معاون برنامه‌ریزی و اشتغال استاندار خراسان رضوی گفت: صادرات ۹ ماه امسال از خراسان رضوی به افغانستان به بیش از ۵۸۱ میلیون دلار افزایش یافته است.

http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim//Uploaded/Image/139205291046083691016403.jpg

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس و به نقل از روابط عمومی استانداری خراسان رضوی، رضا جمشیدی در مراسم افتتاحیه هفتمین نمایشگاه اختصاصی ایران در افغانستان اظهار کرد: صادرات ۹ ماهه نخست امسال به افغانستان به بیش از ۵۸۱ میلیون دلار افزایش یافته است.

معاون برنامه‌ریزی استاندار خراسان رضوی با اشاره به توسعه زیرساخت‌های صادراتی ایران در افغانستان از طریق صنعت نمایشگاهی کشور و ایجاد هماهنگی‌های مثبت و سازنده بین سفارت و سرکنسولگری‌ها گفت: باید از فرصت به وجود آمده در راستای ارتقای سطح مناسبات تجاری دو طرف استفاده کرد.

این نمایشگاه از ۲۳ بهمن به مدت چهار روز تا ۲۶ این ماه در محل تالار مولانا جلال‌الدین بلخی شهر هرات با حضور ۹۰ شرکت ایرانی و ارائه محصولات فولادی، مصالح ساختمانی، لوله و لوازم بهداشتی و خدمات فنی ومهندسی ادامه می‌یابد.

سرکنسول کشورمان در هرات و استاندار این استان نیز در مراسم افتتاحیه حضور داشتند.

۲۶
بهمن ۱۳۹۲
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

چگونه یک سرباز شوروی عضوی از مجاهدین افغان شد+عکس

«خاکیموف باخرتدین شاراپوویچ» یکی از نظامیان بازمانده ارتش شوروی سابق در افغانستان است که در سرنوشت جالب خود پس از مسلمان شدن به صفوف مجاهدین پیوست و با نیروهای شوروی جنگید.

خبرگزاری فارس: چگونه یک سرباز شوروی عضوی از مجاهدین افغان شد+عکس

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در هرات، در شمال شهر هرات ساختمانی به نام موزه جهاد وجود دارد.

در این موزه یکی از بازماندگان ارتش شوروی به عنوان کارمند ارشد مشغول به کار است، فردی که با پوشش و گویش محلی کمتر کسی متوجه می‌شود که وی یک نظامی ارتش سرخ شوروی است.

این نظامی سابق ارتش سرخ شوروی در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری فارس در هرات خود را «خاکیموف باخرتدین شاراپوویچ» معرفی کرد و گفت: پدر و مادر وی اوکراینی بوده و پیش از گرایش به اسلام یک مسیحی کاتولیک بوده است.

به گفته وی، پدر و مادرش از نظامیان سابق ارتش شوروی بوده و به همین دلیل وی در جوانی در سال ۱۳۶۲ به عنوان داوطلب به ارتش شوروی پیوسته به افغانستان اعزام می‌شود و به عنوان توپچی در فرودگاه نظامی «شیندند» در نبرد علیه مجاهدین افغان شرکت می‌کند.

این نظامی ارتش شوروی اظهار داشت: هنگام جنگ با مجاهدین از ناحیه سر زخمی شدم و مدت ۳ ماه کامل در بستر بیماری افتادم و مردم محلی منطقه شیندند از من مراقبت می‌کردند.

وی در ادامه تصریح کرد: در این مدت آنان(مردم محلی) تنها مرا از مشروبات الکلی باز می‌داشتند و دلیلشان هم این بود که آنان مسلمان هستند و نوشیدن شراب در اسلام حرام است تا آن که نخوردن شراب برایم عادت شد و کم‌کم بهبود یافتم.

این نظامی بازمانده ارتش شوروی گفت: ابتدا زبان فارسی نمی‌فهمیدم و تصورم این بود که حتماً به جرم کشتن مجاهدین در جنگ قصاص و اعدام خواهم شد اما تصورم اشتباه بود.

وی گفت که برخورد انسان‌دوستانه مجاهدین در دروان اسارت باعث شد تا دین اسلام را با رضایت قلبی بپذیرد.

این نظامی سابق ارتش سرخ شوروی گفت: پس از مسلمان شدن نام «شیخ عبدالله» را برای خود انتخاب کرده و همرزم مجاهدین شده و علیه نیروهای شوروی تا زمان خروج این نیروها از افغانستان جنگیده است.

شیخ عبدالله گفت: مردم محلی پس از مسلمان شدن وی و خروج نیروهای شوروی از افغانستان یک خانم افغان را به همسری وی درآوردند و همه هزینه‌های مراسم عروسی‌اش را نیز پرداخت کردند.

وی افزود: سخت‌ترین شرایط زندگی‌اش در زمان حاکمیت طالبان بوده و بارها در زمان حکومت طالبان دستگیر شده و پس از مدتی دوباره آزاد شده اما هرگز قصد ترک افغانستان را نکرده است و در آن زمان در منطقه «زیرکوه» از توابع شیندند در ۱۶۰ کیلومتری غرب شهر هرات زندگی کرده است.

به گفته وی بارها نماینده روسیه در افغانستان و اعضای خانواده‌اش در روسیه از وی خواسته‌اند که به روسیه باز گردد اما وی با پی‌پردن حقانیت اسلام و درک انسانیت و ساده‌زیستی مردم افغانستان هرگز نخواسته که به کشورش بازگردد.

این نظامی سابق ارتش روسیه که ‌هم ‌اکنون ۵۶ سال سن دارد و از محبوبیت خاصی در بین دوستان و آشنایان افغان خود برخوردار است اظهار داشت: با گذشت ۲۸ سال، از همزیستی با افغان‌ها خاطرات خوشی دارد و تا زنده است در هرات خواهد ماند و پس از مرگ هم در همین شهر دفن خواهد شد.

بر اساس گزارش کمیته جستجوی سربازان مفقود شده اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان، غیر از شیخ عبدالله، ۲ سرباز دیگر این کشور در ولایت «غور» و «نیمروز» زندگی می‌کنند و برخی دیگر هم پس از شناسایی در ولایت‌های «پنجشیر»، «تخار»، «بدخشان» و دیگر ولایت‌های شمالی و جنوبی افغانستان به روسیه بازگشته‌اند و تعدادی هم همانند شیخ عبدلله بازگشت را نپذیرفته و زندگی در افغانستان را ترجیح داده‌اند.

۲۶
بهمن ۱۳۹۲
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

متن توافقنامه کابل – تهران تحویل وزارت خارجه افغانستان شد

متن توافقنامه کابل – تهران توسط «محمدرضا بهرامی» سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل در اختیار «ضرار احمد مقبل عثمانی» وزیر امور خارجه افغانستان قرار گرفت.

خبرگزاری فارس: متن توافقنامه کابل - تهران تحویل وزارت خارجه افغانستان شد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، «محمد رضا بهرامی» سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل متن توافقنامه همکاری کابل-تهران را برای بررسی بیشتر به «ضرار احمد مقبل عثمانی»، وزیر خارجه افغانستان تحویل داد.

گفته می‌شود که این توافقنامه بمنظور گسترش همکاری‌های افغانستان و ایران در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی تهیه شده است.

محمد رضا بهرامی در دیدار با ضرار احمد مقبل عثمانی ابراز امیدواری کرد که متن توافقنامه همکاری‌های کابل-تهران هرچه زودتر از سوی افغانستان نیز نهایی شود و با حضور روسای جمهور ۲ کشور در جشن نوروز سال آینده در کابل به امضا برسد.

عثمانی نیز گسترش روابط با ایران را به عنوان کشور دوست، برادر و همسایه با اهمیت دانست و اظهار داشت که متن توافقنامه همکاری‌های ۲ کشور از سوی افغانستان نیز زودتر نهایی خواهد شد.

گفته می‌شود که در سال‌های بعد از انقلاب بیش از ۳۰ سند مهم همکاری در حوزه‌های مختلف ۲ کشور به امضا در رسانده‌اند.

این سندهای همکاری در قالب‌های متنوع حقوقی متنوعی از جمله ایجاد کمیسیون‌‌های مشترک اقتصادی، کنسولی، کمیته‌های مشترک امنیتی و حمل و نقل و … و علاوه بر آن همکاری‌های ۳ جانبه و چند جانبه‌ مختلفی نیز به امضا رسانده‌اند.

۲۳
بهمن ۱۳۹۲
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

ایران مصمم به همکاری بیشتر در افغانستان است

سفیر کشورمان در کابل اظهار داشت: افغانستان از جمله کشورهای دوست ایران بوده و تهران نیز تلاش دارد با مردم این کشور همکاری‎های زیادی داشته باشد.

خبرگزاری فارس: ایران مصمم به همکاری بیشتر در افغانستان است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، محمدرضا بهرامی سفیر ایران در کابل در مراسم گرامیداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران که شامگاه سه‌شنبه در محل سفارت ایران برگزار شد، اظهار داشت: افغانستان از کشورهای دوست ایران بوده و تهران نیز تلاش دارد با مردم این کشور همکاری‎های زیادی داشته باشد.

بهرامی افزود: ایران هم‎اکنون بیشترین مهاجر افغانی را در خود جای داده است و در زمینه تحصیلی جوانان و نوجوانان نیز اقدامات مهمی داشته است.

به گفته وی، هم‎اکنون بیش از ۱۴۰ هزار دانش آموز افغان در مدارس ایران در حال تعلیم بوده و بیش از ۱۱ هزار دانشجوی افغان در دانشگاه‎های ایرانی در حال آموختن علوم مختلف هستند.

بهرامی در ادامه به وضعیت کشورهای منطقه اشاره کرد و گفت که ایران مصمم است تا کشورهای خاورمیانه دور از مداخله کشورهای غربی پیشرفت کنند.

وی افزود: دولت ایران از تمام ملت‎های جهان و منطقه که خواهان آزادی خود از خشونت‎های داخلی باشند، حمایت خواهد کرد.

وی در ادامه تصریح کرد که دولت ایران می‎خواهد مردم «سوریه» نیز بدون مداخله کشورهای غربی در امور آن کشور سرنوشت خود را تعیین کنند.

ایران دستاوردهای فراوانی از انقلاب دارد

سفیر ایران در ادامه به پیشرفت‎های جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت که دولت و ملت ایران در ۳۵ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستاوردهای فراوان در عرصه‎های مختلف مانند علمی، اقتصادی، سیاسی و هسته‎ای داشته است.

وی تصریح کرد: ایران با تمام پیشرفت‎هایی که از ۳۵ سال به این سو داشته است تلاش دارد تا از انرژی هسته‎ای خود در راستای صلح آمیز آن استفاده کند.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در پایان ابراز امیدواری کرد که تمام کشورهای اسلامی و منطقه مانند ایران استقلال خود را به دست آورده و پیشرفت‎های خوبی داشته باشند.

در این مراسم، «کریم خیلی» معاون کرزی نیز با تبریک سالروز پیروزی انقلاب اسلامی طی سخنانی با اشاره به در پیش بودن مسئله انتخابات ریاست جمهوری افغانستان گفت: انتخابات افغانستان باید از شفافیت کامل برخوردار باشد و در این راستا دولتمردان افغانستان برای عدم مداخله کشورهای خارجی تلاش خواهند کرد.

وی ادامه داد: در انتخابات دور گذشته ریاست جمهوری دولت آمریکا تلاش کرد تا در آن مداخله کرده و نامزد مورد نظر خود را در این کشور به قدرت برساند.

خلیلی افزود: ملت و دولت افغانستان نباید به کشورهای خارجی اجازه دهند تا در سرنوشت آن‎ها مداخله کرد و یکبار دیگر از شفافیت انتخابات ریاست جمهوری این کشور بکاهد.

دعوت از افغان‎ها برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری

وی در ادامه از تمام ملت افغانستان خواست تا در انتخابات سال آینده این کشور شرکت کرده و رهبر آینده خود را از طریق آن انتخاب کنند.

به باور وی، شرکت پرشور هر ملت در انتخابات می‎تواند یکی از اهداف سالم برگزار شدن انتخابات باشد که به این صورت مردم افغانستان نیز می‎توانند با شرکت در انتخابات سالم بودن آن را تضمین کنند.

به اعتقاد وی، اگر انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی افغانستان سالم برگزار نشود، برنده و بازنده آن نیز ناکام خواهد بود.

روابط ایران و افغانستان ناگسستنی است

خلیلی در ادامه روابط افغانستان و ایران اشاره کرد و گفت که روابط ۲ کشور ناگسستنی بوده و دولت‎های ۲ کشور باید جهت استحکام بیشتر آن تلاش کنند.

به باور وی، افغانستان و ایران دارای روابط و مشترکات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، علمی، زبانی و دینی بسیاری هستند که تمام این روابط و مشترکات می‎توانند در راستای همکاری ۲ کشور مفید واقع گردد.

معاون رئیس جمهور افغانستان در ادامه اظهار داشت که ایران با توجه به مشترکات و روابط که با افغانستان دارد می‎تواند در اکثر عرصه‎ها به کابل مشورت داده و با همکاری خود در پیشرفت این کشور سهیم شود.

۲۳
بهمن ۱۳۹۲
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

شهدای ده گانه

ریحانه با شتاب و خوشی زاید الوصفی از اتاق بیرون شد. برای آخرین بار نظرش را به  در و دیوار های شکسته و ریخته حویلی انداخت.

دیوارها تا نیم نیم نم کشیده و تر و گل آلود بودند. باران شدید چند روز قبل همه جا را حسابی تر کرده و سردی هوا را هم اندکی بیشتر ساخته بود. ریحانه گدی گک تکه ای کوچکش را که از مادرش پنهان می داشت، از زیر بغلش کشید. لحظاتی به رویش با لبخند ملیح دیده و او را میان درز کلان دیوار پخسه ایی پنهان ساخت و بعد با لحن کودکانه و آمرانه ای به او گفت:” اینجه باش تا مه پس بیایم.”

گدی تکه ای با چشمان سیاه دوختگی خاموشانه با او نگاه می کرد.

ریحانه دوقدمی دور شده دوباره برگشت مثل اینکه چیزی را فراموش کرده باشد، از نوک مویش بند کلیدهایش را باز کرده و آن را هم زیر بغل گدی گک گذاشته گفت:

“ای کلی هایمه هم نگاه کو که کلید گم نشه و چیزک های مه و کالا گک های تو ده صندوق قفل نمانه. ها راستی هوش کو به مادرم نگویی ما امروز کل خواهر خوانده ها میریم بعد ازچوب جمع کردن خوب ساعتتیری هم می کنیم. باز میشه که ای کلی از پیشم گم شوه، از او خاطر کلید هم پیش تو باشه.”

مادر با شنیدن زمزمه های دخترش سرو صدا کنان گفت:”هنوز ایجه استی؟ برو که ناوقت میشه، دختر ها میرن و باز تو تنها میمانی! اگه تنها ماندی نری که خطر داره، هزار گپ اس ده دنیا، زود پس خانه بیایی!”

ریحانه با صدای نازک و بلندش گفت:”اینه رفتم مادرجان! امروز همه دخترها میریم تنها نمیمانم، خدا حافظ!”

ریحانه دویده دویده به خانه همسایه رفت و خواهر خوانده هایش را صدا زد و از اینکه بوجی یادش رفته بود یک بوجی هم از آنها برای خودش گرفت و هر سه به راه افتادند.از همان آغاز هر سه به جمع کردن چوب پرداخته و آرام آرام پیش می رفتند تا اینکه به خانه ملالی شان رسیدند. خواهر خواندهء سبز چشم و یک سر و گردن بزرگتر شان، با دیدن آنها به دودختر خاله اش هیلی و هوسی هم صدا زده گفت:”بیاین او دخترها که ناوقت میشه باز دخترهای قریه پایین، همه چوب‌ها را جمع می‌کنند و برما چیزی نمی مانه.

سه دیگر هم به جمع آنها پیوسته و خنده و مزاق کنان راه می پیمودند. یکی شوخی می کرد و دیگری را تیله می داد، باز همه می خندید و یکی قصهء جالبی می گفت و بازخنده مستانه دخترک ها فضای کوهستانی و نیمه سبز دهکده را رنگین می ساخت.

یکبار ملالی با قامت رسا و زیبایش مقابل دیگر خواهر خوانده‌هایش آمده و آنها را مخاطب ساخته گفت:”چطور اس که بریم پشت زرغونه شان اوناره هم گرفته بریم که ساعت ما خوب تیر شوه؟”

همه موافقت کرده و به راه افتادند تا خانه زرغونه شان زیاد راه نبود. در مسیر راه با شکریه و سلطانه برخوردند و آن دو هم به جمع آنان پیوستند. همه دخترک ها نزدیک خانه زرغونه شان رسیده و ملالی با صدای بلند صدا زد:” زرغونه!!! ستوری!!! بیایین که بریم چوب جمع کدن.”

مادرش هردو آنان را صدا زد و آن دو هم بوجی هایشان را گرفته از خانه بیرون شدند.

دخترک ها با جوش و خروش تمام به راه افتادند. همه خورد و بزرگ قریه با دیدن آنها و اتحاد و اتفاق شان خوش می شدند و افتخار می کردند که چنین دخترک های متحد و یک دست در قریه دارند.

پیرمردی که روزها شاهد رفت وآمد آنها بود، با خوشی به مردی که در کنارش روان بود گفت:”اگه ما مردها هم همدیگر خوده بپذیریم و همطور اتحاد و اتفاق داشته باشیم و بچه ها و دخترهای خوده همطور تربیه کنیم. بفام که ای وطن جور میشه! آفرین ای دخترک ها! این ها به ما نمونه استن، آینده وطن به همی اطفال امروز که آینده سازهای فردا استن، جور میشه. خداوند از نظر بد ای دخترک ها را نگاه کنه…”

دخترک ها با شور و شعف فراوان  به محلی که نیمه جنگلی بود، رسیدند. ابتدا بوجی های شان را گذاشته و خوب ساعتتیری کردند از چشم پتکان گرفته تا جزبازی و گیرکان و غیره …

وقتی خسته شدند خوب چوب جمع نمودند بوجی های شان نیمه نیمه شده هر کدام شاخه ها را توته توته کرده و داخل بوجی هایشان می کردند تا مقدار زیادی جمع کرده باشند، بوجی سنگین شده بود، اما حرص دخترک ها قانع نمی شد.

یکبار صدای ملالی که سرکردگی  دخترک ها را به عهده داشت، بلند شد:” او دخترها بیاین که اونجه بریم، چوب زیاد معلوم میشه، افتوهم خوب خشک شان کده، بریم جمع کنیم.همه به سوی که ملالی اشاره کرده بود رفتند، ملالی پیش دستی کرد و زود زود جمع می کرد دیگران هم به پیروی از او زود زود چوبک ها را جمع نموده و داخل بوجی های شان می‌کردند. دفعتاً صدای مهیب و وحشتناکی بلند شد و بلافاصله انفجار خطرناکی رخ داد. فضا آتش و چره و دود و گرد و خاک پر شد. چیغ و فریاد های دخترک ها از میان دود و خاک در هوا بلند شد:” وای الله جان، وای مادر جان، اخ اخ سوختم وای در گرفتم وااای ….”

مردم دور و پیش با شنیدن صدا به محل حادثه آمدند و با بدبختی دیدن که آن همه دخترک‌های شاد و خندان هر کدام به گوشه ای پرتاب شده و در خون دست و پا می زنند. لحظات بعد هیچ کدام زنده نبودند.

وقتی پدر و مادر و اقارب شان رسید، هر کدام با شور و ناله و فغان و سر و روی زدن و موی کندن، به شناسایی اجساد پرداختند.

پیرمردی که هر روز شاهد گشت و گذار همیشگی  و دستجمعی دخترک ها بود. با دیدن اجساد شان با گلوی بغض آلود گفت:

“یکجای زندگی کردن و یکجای به حق پیوستند، بعد چشمان اشک آلودش را به آسمان دوخت و با لب های لرزان گفت:” روح پر فتوح این معصومان بر بال فرشتگان سبک بال به آسمان ها و سرانجام به عرش خداوند بزرگ رفته است، ولی بدها به حال آدمکش ها و جنگ افروزهای که سبب این همه کشتار دستجمعی شدند.

جمعی هم به تقلید از او به آسمان نظر انداختند…

به زودی عساکر موظف منطقه به محل حادثه آمدند. والدین و بستگان دخترک ها اجساد جگر گوشه های شان را کفن کرده و هر ده خواهرخوانده را در کنار هم گذاشتند.

حرف های ضد و نقیصی در فضا طنین انداخته بود. یکی می گفت:”ای انفجار ماینی بوده که از زمان روس ها اینجه مانده بود.”

دیگری می گفت:” نی ای ماینه طالب ها مانه از زمان روس ها تا حالی زیر خروارهای خاک شده و گم شده باشه، ای نو بوده.”

مردی هم که خودش را در پتوی کهنه ای پیچیده بود، گروه دیگری را نام می گرفت، ولی این همه دیگر  برای هیچ کس مهم نبود، مهم این بود که ده دختر معصوم و بیگناه جان های شیرین شان را از دست داده بودند…

همه صف بستند و نماز جنازه شهدای ده گانه را خواندند. ده قبر هم در کنار هم کنده شد و ده گور تازه پهلوی هم صف بستند…

مادران هنوز باور نکرده بودند که دلبندهای شان را از دست داده اند و عصر چشم به در دوخته و منتظر آمدن دختر های شان بودند و در کنار آنها گدی گک ریحانه هم لای درز دیوار نگاهش را به دروازه دوخته بود و انتظار ریحانه را می کشید تا امانتش را به او باز گرداند و هر دو به خانه بروند…

نیلاب نصیری

۸ جدی ۱۳۹۲

آخرین روز های ۲۰۱۳

 

۱۶
بهمن ۱۳۹۲
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

خوشحـــال خـــان ختـــک (۱۶۱۳- ۱۶۸۹) آغـــازگـــر ادبیـــات مـــلی شـــعری (پشـــتو)

یادداشت مترجم:
ترجمهء حاضر پژوهش علمی دانشمند روس پلِیوین از انستیتوت خاورشناسی سنت پتربورگ روسیه در مورد خوشحالخان ختک، رجل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پشتونها در قرن ۱۷ است.

برگردان، تلخیص و تحلیل از داکتر خلیل وداد
در این کتاب برعلاوه مسایل قبلاً تحقیق شده در مورد خوشحالخان نگارنده به جنبه های ناشناختهء شخصیت و زندگی شاعر پرداخته و مقام او را بویژه در ادبیات پشتو و در تاریخ پشتونها مشخص ساخته. این پژوهش همزمان نوعی رهنمای تاریخی (هیستوریوگرافیکی) برای پژوهشگران ادبیات پشتو و بویژه خوشحالخان است، چون مؤلف تمام کتب و اسناد پیشین در مورد خوشحالخان ختک را به بررسی موشگافانه گرفته است.
مترجم این اثر که کتاب مذکور را بمدت خیلی کوتاهی از دانشگاه لایدن در اختیار داشت، توانست فقط مقدمه و بخشی از فصل نخست کتاب را از زبان روسی به دری برگردان کند. از آنجایی که برگردان کتاب ۲۸۲ صفحه یی زمان درازی را میخواهد و از سویی در آن مطالب تکراری و بیشتر علمی- پژوهشی بطور مفصل بررسی شده اند، مترجم به بخش کم ولی مهم کتاب بسنده کرده و آنرا در اختیار خوانندگان ارجمند قرار میدهد.

 

khatak khoshhal.png (165×234)

خوشحـــال خـــان ختـــک (۱۶۱۳- ۱۶۸۹) آغـــازگـــر ادبیـــات مـــلی شـــعری (پشـــتو)
م.س. پلِیوین
«خـــاورشـــناسی پتـــرس بـــورگ»
نشر رینتالیا
سنت پترس بورگ سال ۲۰۰۱، ۲۸۱ برگ

از معرفی نامهء کتاب:
این کتاب در بارهء خلاقیتهای شعری خوشحال ختک یکی از فرهنگیان برجستهء افغان (پشتون) اواخر قرون وسطا میباشد. خوشحالخان بمثابه بنیانگذار ادبیات ملی افغانی (پشتو) و شاعرِ عارف در اشعارش روحیهء ملی خلق افغان (پشتون) را انعکاس داده است. چنانچه پسرش اشرف خان هجری که خود شاعر متبحری بود در اینمورد نوشته است:« همهء پشتونها جسم اند و او (خوشحال- مترجم) مردمک چشم شان است.»
در این کتاب کارنامه های خوشحال ختک و فرزندش اشرف خان هجری که وی نیز شاعر برجسته یی (درهردو زبان دری و پشتو،- مترجم) بود، پیرامون دیدگاههای اخلاقی، مذهبی- فلسفی، زیبایی شناسی و آموخته های تجربی- علمی شان بررسی شده، نقش خوشحالخان در انکشاف فرهنگ نوشتاری و ادبیات پشتو برجسته گردیده و تناسب مسایل ملی، عنعنوی و انفرادی پژوهش شده است. کتاب بیشتر ازهمه به شواهد گردآوری شده از زبان خود خوشحال ختک که مجموعه یی با ارزش و غالباً بینظیری از منابع تاریخی و فرهنگی قبایل افغان در قرن ۱۷ را در خود دارد، استناد نموده است.

پیشگفتار
رهبر نامور پشتونها و شاعر کلاسیک خوشحالخان ختک (۱۶۱۳- ۱۶۸۹) در واقعیت بنیانگذار ادبیات نوشتاری ملی افغانها (پشتونها) میباشد. میراث خلاق خوشحالخان در ادبیات کلاسیک پشتو نظر به حجم و موضوعات گونه گونِ در برگیرندهء آن خیلی ارزشمند است. آفریده های وی که اندک نیستند، از ارزش بالای هنری برخوردار بوده و انعکاس دهندهء اندیشه های والای هنری و اندیشه های واقعی اخلاقی، مذهبی- فلسفی، زیبایی شناسی (استه تیک)، تاریخی، اقتصادی- علمی وغیره اند که در دوران پایانی قرون وسطا در میان پشتونهای روشنفکر و اشرافی رایج بودند. فعالیتهای ادبی خوشحال را بطور کلی و اصولی میتوان روشنگرانه پنداشت.
پیدایش شخصیت برجسته یی مانند خوشحالخان امری تصادفی نبوده است. از یکسو زبان گفتاری پشتو به مرحلهء آغازین نوشتاری ارتقأ کرده، چندین نسل مؤلفان را تعویض کرده و تجارب معین ادبی را انباشته بود و از سوی دیگر خوشحالخان از نسب اشرافی ختکها بوده که از نگاه اقتصادی- فرهنگی یکی از قبایل پیشرفتهء افغان در سدهء ۱۷ بودند. رهبران ختک که حیثیت تیولداران (حاکمان محلی)  وابسته به امپراتور مغل را دارا بودند، روابط تنگاتنگ با هندوستان و فرهنگ غنی و متنوع آن داشتند. علاوه براین خوشحال برخلاف پیشینیانش- روشانیها هیچگاه با ریشه های ملی اش نبریده و با اتکأ به خاستگاهش کار فعال اجتماعی را پیش میبرد. به این ترتیب نه تنها شخصیت بینظیر او بلکه عوامل عینی این فرصت را مساعد ساختند تا نقش عمده را در ایجاد ادبیات ملی پشتو بازی کرده و جای نخست را در فهرست شاعران کلاسیک افغان احراز کند.
شهرت ادبی خوشحالخان در گام نخست مرهون غزلهای دیوانش است که در آنها عنعنات غنی سرایش شعرِ محیطِ پیرامونیِ فارسی با تجربهء شاعران پیشین افغان و اجزایی از فولکلور و دستآوردهای خلاق و مستقل شاعر تلفیق یافته اند. خوشحال در اشعارش همانند اصلاحگر زبان مادری، گام قاطعی را در ایجاد ادبیات سراسری نوشتاری پشتو گذاشته است. خوشحال از نخستین شاعران افغان بود که اشعاری را با روحیهء میهنپرستی و ملی سروده است. غزل خوشحالخان فصل نوینی را در تاریخِ هنرِ گفتاری باز کرده و امکان آنرا مساعد ساخت تا جایش را در پهلوی ادبیات ملی دیگر احراز کند. خوشحال با تفاوت از پیشینیان خویش که اکثراً تحت تأثیر غزلهای زبان فارسی بیشتر به مسایل مذهبی و الهیات پرداخته بودند، نخستین بار در اشعارش موضوعات تاریخی- بیوگرافیکی و انگیزه های ملی را انعکاس داده است. با خوشحالخان ادبیات نوینی که شفاف و گاه ملهم از مناسبات قبیله یی وروشنگرایی اشرافیان فرهیخته بود، جای تبلیغات روحانیون و مذهبی ها را گرفته و ادبیات شعری (پشتو) با اطلاعات معین تاریخی، سپارشات عملی، اندیشه های سیاسی، فراخوانهای حماسی ونامبَری دهها شخصیت معین با ذکر مشخصات جغرافیایی آغاز شد. در غزلهای خوشحالخان بصورت عموم با تفاوت از هر نویسندهء دیگر کلاسیک پشتو محیط تاریخی- فرهنگی که شاعر در آن میزیست و میآفرید انعکاس یافته است.

******

نام خوشحال در آغاز سدهء گذشته پس از انتشار کتاب م. الفنستن  در«سلطنت کابلستان و قلمروهای آن» هویدا شد. در سال ۱۸۰۹ نویسندهء این کتاب بحیث نمایندهء دیپلماتیک بریتانیا در پشتونستان شرقی قرار داشت. بناً اطلاعات تاریخی و اتنیکی توسط وی در جریان آشنایی شخصی اش با مردم و فرهنگ افغانستان جمعآوری شده اند.
برداشت الفنستن از آفریده های ادبی افغانها را میتوان اکنون سطحی انگاشت، چون آنها در نتیجهء آشناییهای کوتاه و با تعدادی ناچیزی از دیوانهای شعری، اندیشه های مذهبی و تاریخی و همچنان ترجمه هایی از زبان فارسی استوار بوده است. الفنستن از جملهء ۹ شاعر افغانی که میشناخته فقط نام سه نفر: خوشحالخان، رحمان(بابا، مترجم) و احمدشاه (درانی، مترجم) را نام میبرد. با اینهم ارزیابی کوتاه او از خوشحالخان از نگاه محتوا با ارزش و دقیق است. الفنستن عادلانه میگوید: «او خود همانند مردمش از آفریدههای عالی خود قدردانی میکند»، مگر همزمان او اضافه میکند که آثار شاعر اکثراً خشن و غیر قابل تحمل و یکنواخت اند، مگر «اکثراً ملهم از روح شکست ناپذیر مؤلف میباشند.»  عین ارزیابی را پسانها بیشترینه پژوهشگران اروپایی با یادآوری خلاقیتهای شاعر تذکر داده اند. الفنستن بعضی اطلاعات بیوگرافیکی را در مورد خوشحال از جمله اسارت و حبسش در هند نیز نوشته که همزمان چند اشتباه غیردقیق را نیز مرتکب شده است. او از شعر اتوبیوگرافیک خوشحال «بیا، بشنو این حکایت را…» یاد کرده و مطلع شعرش را نقل کرده و همچنان مصرع «باز از کجا این بهار نزدم آمد…» را درج کرده است.  ظاهراً این نخستین ترجمه اروپایی از شعرهای پشتو بوده است.
پیشآهنگ افغانستانشناسی علمی پروفیسور دانشگاه سنت پترزبورگ ب. دورِن است که نخستین بار بتدریس زبان پشتو در آنجا آغاز کرده و بدینمنظور کتاب درسی را براساس کتابهای دستنویس پشتو منجمله کتاب خوشحالخان ترتیب کرد.  مگر چون کتاب خوشحال نزد او موجود نبود، اطلاعاتش مبتنی بر دادههای الفنستن است. بناً او عین اشتباهات را تکرار نموده است، مانند تعلق نادرست تألیف «عیار دانش» («علمخانه دِ دانش») به او که از کتاب مشهور «کلیله و دمنه» ترجمه شده است. درصورتیکه ترجمه آن توسط افضل خان نواسهء خوشحالخان صورت گرفته است.
در درازنای سدهء ۱۹ عمدتاً بریتانیاییها به آموزش آثار خوشحال مشغول بودند، و آن علت تاریخی داشت: حضور فعال نظامی- سیاسی بریتانیا در مناطق پشتون نشین، لزوم عملی آموزش زبان و همچنان ادبیات پشتو را مهیا ساخته بود. نخستین کسی که به این کار پرداخت راورتی افسر ارتش بریتانیا بود که اصلاً خاورشناس حرفوی محسوب نمیشد. کار با مقدار زیاد دستنویسها و تحقیقات عملی در محلات به او این امکان را داد تا مقدار بیشمار مواد مستند را جمعآوری کند، که شالودهء کتابهای «گرامر زبان افغانی ». ، لغت نامه ، منتخبات ، ترجمه های تحلیلی منظومه های قرون ۱۶-  ۱۹، یادداشتهای جغرافیایی، تاریخی و اتنوگرافیک دربارهء افغانستان  او را تشکیل دادند. طوریکه راورتی خود اعتراف کرده، پیشرفت افغانستانشناسی در روسیه تا حد زیادی نقش تحریک کننده برای پژوهشهای افغانی وی داشتند.
در پیشگفتار مربوط به گرامر روارتی تحلیل کوتاهی از از ادبیات نوشتاری پشتو نموده و از مؤلفان و آثارشان نام میبرد. همانند الفنستن او خوشحال را شاعر برجسته یی میداند که میتواند در اروپا خوانندهء خود را داشته باشد. بقول راورتی غزل حماسی خوشحال برای شاعر شرقی نامأنوس بوده و او (روحیهء وی) را با روح آزادیخواهی سکاتلندیها تشبیه میکند. روارتی در جملهء آثار خوشحال از دو کتب وی درمورد حقوق اسلامی که از عربی ترجمه شده اند، «هدایه» و «آیینه» نام میبرد، که امروزه از سرنوشت این آثارهیچکس نمیداند. همچنان او یک سلسله اطلاعات جالبی را دربارهء خانوادهء خوشحالخان، فرزندان شاعر مشرب وی و یکی از همسرانش که او نیز صاحب قریحهء شعری بوده و «استعداد بینظیری داشته» تذکر داده است.
در منتخبات پشتوی«گلشن روح» راورتی غزلهای منتخب و یک قصیده از او را از «قصاید بهار» شامل کرده است.  ترجمه های انگلیسی این آثار با تبصره هایش را او در مجموعهء ادبیات منظوم افغانی نشر کرد. ترجمه راورتی با یک مقدمهء او که وی در آن بیوگرافی خوشحالخان را بااستناد به «تاریخ مرصع»  طور مفصل توضیح داده؛ آغاز میشود.  روارتی آغازگر آموزش خوشحالخان و آثارش است. پژوهشهای وی در این راستا از اعتبار زیاد برخوردارند، چون دارای اطلاعات منحصر بفرد و مستند میباشند.
در سال ۱۸۶۹ در شهر پشاور نخستین دیوان خوشحالخان با کوشش ه. بیلیو افسر انگلیسی، جراح نظامی و همزمان اتنوگراف مستعد و مؤرخ چاپ شد.
پس از چندی یک اثر درسی دیگر منتخبات پشتو بنام «کلید افغانی» که توسط هیوز  ترتیب شده بود و پسانتر ترجمهء انگلیسی آن توسط ت. پلودین  نشر شدند. در این اثر اشعاری از خوشحالخان و منجمله هفت قصیدهء جدیدش که شامل منتخبات روارتی نبودند، چاپ شدند.
نخستین پژوهش مستقلانه پیرامون اشعار خوشحالخان را ک. بیدلاف  انجام داد. او در کتابش منتخبی از اشعار دلچسپ خوشحالخان را به شکل اصلی و با ترجمهء انگلیسی با تبصرهء گرامری و واژه شناسی آورده است.
همزمان با این در پاریس دو کتاب از ج. دارمیستیتر و روزنوشتها و یادداشتهای «نامه هایی پیرامون هندوستان: در مرز افغانستان» و دایره المعارف زبان، فرهنگ، تاریخ و ادبیات پشتو«ترانه های مردمی افغانها» به نشر رسیدند که در آنها مؤلف از خوشحالخان و اشعارش یاد کرده است.  دارمیستیتر با نظر همکاران انگلیسی اش مبنی بر اینکه «اشعار روشنگرانه در آثار خوشحالخان بمثابهء رهبر، شاعر و سالار رزمندهء ختکها که همزمان با نوشتن شعر بمیدان رزم میرود، به مدارج عالی خویش ارتقأ کرده اند.» همنواست. نظریهء دارمیستیتر مبنی بر اینکه در فولکلورشفاهی نوعی روایت افسانه گونه دربارهء خوشحالخان توأم با سوژه ها و لطیفه ها وجود دارد، خیلی دلچسپ است. دارمیستیتر از قول دستیار و سکرترش محمد اسماعیل خان دولطیفه را در مورد نزاع خوشحالخان با شیخ رحمت کار و زن جوانش تذکر میدهد. شوربختانه این موضوع در ادبیات مردمی افغانستان تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته است.
در پنجاه سال بعدی در اروپا هیچ اثری دربارهء خوشحالخان نشر نشد. در این زمان نام شاعر فقط در کتلاکهای مجموعه های دستنویسها که در آنها آثار پشتو درپهلوی کتب دیگر زبانهای شرقی منجمله دیوان شاعر توسط بلومهارت  و بلوچیت تذکر رفته است.  معلومات جمعآوری شده دربارهء خوشحالخان در آثار این مؤلفان بیشتر جنبهء بیوگرافیکی داشته و کلاً به اطلاعات راورتی مبتنی میباشند. همان منبع اطلاعاتی در مقاله یی پیرامون خوشحالخان در نخستین دایره المعارف اسلامی ویتهید نیز استفاده شده است.
علاقمندی جدید به آفریده های خوشحالخان با مقالهء کوچک ولی خیلی پرمحتوای ایرانشناس نامور گ.مورگینستیرنی   آغاز شد. این اثر نخست بزبان نروژی نشر شده  و پسانها به انگلیسی ترجمه و چاپ شد،  که بنظر من این اثر بهترین تصویر از خوشحالخان و غزلهای او تا کنون میباشد. گ. مورگینسترنی به تصویر عادی و سرسری بسنده نکرده بلکه با تحلیل ژرف اشعار و غزلهای خوشحالخان توانست نشان بدهد که او یکی از شخصیتهای برجسته در تمام ادبیات زبانهای ایرانی ست و آثارش بطور واضح از هندوستان متأثر اند. «در رشد خوشحالخان البته نقش برجسته را تجربهء غنی او از زندگی متغییرش و آشنایی با محیطهای گونه گون بازی کرده بود…مگر اصل را پیش از همه در شخصیت توانمند خودش جستجو باید کرد.»  او اکثراً افسرده و یا مبتذل مینماید، ویا بعضاً خبره گی دهقانی…. اش را هویدا میسازد. مگر در همه احوال عنصر شخصیت اش برجسته است.  مورگینستیرنی با تفاوت از دیگران با خوشحالخان اصیل نزدیک شده و در او انسانی زنده، بااستعداد ولی با ضعفهایش، انسانی با اندیشه ها و خواسته های والا، نه شخصیت دمدمی مزاج، بلکه شاعر کبیرملی، سرایندهء سرود آزادی و رزم ضد مستبدان خارجی را میبیند.
آشنایی دقیق گ. مورگینستیرنی با آثار شعری خوشحالخان به او امکان داد، به یک سلسله مسایل چون ساختار زبانی، محتوا و شکل آثارش پی برده و همینگونه مشخصات رهنمودی را برای آموزشهای بعدی اشعار خوشحالخان مشخص سازد. و آخرالامر اینکه مقالات مورگینستیرنی همه را معتقد ساخت که در آفریدههای خوشحالخان میشود بطور قاطع هنر شفاهی افغانی را باز دید که میتواند جایش را در ادبیات کلاسیک جهانی احراز کند.
و. کارو  نیز در اثر تاریخی اش به خوشحالخان توجه مبذول نموده است. زندگینامهء خوشحالخان که کارو آنرا آورده است، فاقد جزییات مفصل است، مگر نظر به تحلیل گسترده تاریخی اش اثر وی از دیگران متمایز بوده و بطور ارگانیک با تاریخ قبایل شرقی افغانستان بصورت کل مرتبط میباشد. مگر مؤلف در گام نخست روابط متقابل نظامی- سیاسی پشتونها و حاکمان مغل را در توضیح زندگینامهء خوشحال اساس قرارداده و فصلی را به آن بنام «خوشحالخان و اورنگزیب» تخصیص داده است.
در آغاز سالهای ۶۰ ترجمه های جدید اشعار خوشحال بزبان انگلیسی پیدا شدند. مثلاً در پشاور کار مشترک او. کارو و ای. هویل با مقدمهء عبدالقادر نشر شدند که ترجمهء شعری (انگلیسی) سرودههایش بودند.  کمی پسانتر د. ان. مکینزی ترجمه های وی را بشکل عالی و هنری بهتر و دقیقتر چاپ کرد.
مکینزی در پیشگفتار این اثر برعلاوهء اطلاعات بیوگرافیکی در بارهء شاعر نقطه نظر خویشرا مبنی بر سیستم متریک که شالودهء اشعار خوشحال را تشکیل میدهند، ابراز نموده و نکات مطروحه در مقالات پیشترش را در مورد پژوهش مسئله متریک پشتونها که تا پیش از وی توسط کسی بررسی نشده بود، تأکید کرد.  مکینزی کتلاک معلوماتی آثار خطی پشتو از کتابخانهء بریتانیا را که اطلاعاتی در بارهء ۴ جلد دیوان خوشحال داشت، را نیز نشر نمود.
از پژوهشهای پیشین اروپایی که در آنها بخشهای گوناگون میراث خوشحال مطرح شده اند، من فقط سه اثر نه چندان بزرگ را میشناسم.
خوشحالخان در پیوند با جنبش روشانیان در رسالهء علمی اندرییف  نیز تذکر رفته است.
خوشحال و خلاقیتهایش در وطنش از ربع دوم قرن ۲۰ مورد آموزش قرار گرفتند. یکی از نخستین آثار مربوط به محمد اقبال شاعر بود، که در غزلش سنن ادبی سلف نامورش را ادامه داد.  عبدالحی حبیبی در مقدمهء دیوان خوشحال که خودش در سال ۱۹۳۸ اهتمام و امور نشر آنرا بعهده داشت، مهارت استادانهء خوشحالخان  را برجسته ساخته است. با گذشت چندسال در پشاور کتاب سید رسول خان رسا چاپ شد که در آن نخستین بار به آموزش واقعیتهای تاریخی- بیوگرافیک در آثار شاعر تلاش صورت گرفت.
ظاهراً در دانشگاه لاهور در سالهای ۳۰ (قرن گذشته) خدیجه فیروزالدین رساله یی را که چاپ نشده بنام «زندگی و خلاقیتهای خوشحالخان نامور، رهبر ختکها» نوشت. که از آن مورگینستیرنی  اطلاع داده است. اثر این پژوهشگر از آنجا جالب است که در آن برعلاوهء آثار مشهور پشتوی خوشحالخان سروده های فارسی وی نیز مورد بررسی قرارگرفته اند. این اشعار گویا توسط خود خدیجه فیروزالدین کشف شده بودند، مگر تاکنون معرفی نشده اند.
پایان سالهای ۴۰ موجی از آثار دربارهء خوشحالخان در افغانستان و پاکستان بنشر رسیدند. چنانچه کتابها و مجموعه های جدید چاپ و تهیه شده و آثار خوشحالخان منظماً نشر شده و همچنان مقالات و مضامین بیشمار درایمنورد (در افغانستان) بویژه در مجلهء «کابل» و «وژمه» انتشار یافتند. شمارش همهء آثار چاپ شده ناممکن است، چون اکثر آنها که در پاکستان (پشاور) بویژه در دهه اخیر سدهء (۴۰) نشر شده اند؛ برایم قابل دسترس نمیباشند. با اکثر آثاریکه من آشنا شده ام، در سطح پایین و عامیانه بوده و فاقد بررسی عینی علمی میباشند. تصویر خوشحالخان در این آثار بدلایل معین با سمتگیری معین، گاه مبالغه آمیز و خیالپردازانه تؤام است که آخرالامر از چوکات اصلی خارج گردیده، ساده شده و به یک سمبول ملی گرایی تبدیل شده است؛ تؤام میباشد.
بااین وجود یک عده آثار دانشمندان افغانی و پاکستانی درمورد خوشحالخان قابل یادآوری اند. عبدالرووف بینوا در کتاب« خوشحالخان چه میگوید؟» که بشکل آموزشنامه نوشته، جنبه های اخلاقی- تهذیبی شاعر را برمبنای آثار شعری اش بررسی کرده است.  همچنان در اثر «پشتونستان» او بشکل کوتاه به زندگینامهء خوشحالخان و تاریخ ختکها تماس گرفته است. د.م. کامل   برای چاپ دیوان خوشحال در سال ۱۹۵۲ فاکتها و اندیشه های پرارزش تاریخی را از لابلای اشعار شاعر گردهم آورده است. نبشتهء او از آثار پیشینِ دیگر بخاطر دقت و صراحت متفاوت است. زندگینامهء مفصل و ظاهراً مکملتری دربارهء خوشحالخان از د.م. کامل که درسال ۱۹۵۱همچون اثری جداگانه بزبان اردو چاپ شده وجود دارد، که شوربختانه من از طریق نقل قولهای بیوگرافیک از آنها آگاهی دارم.
در کتاب م. عصمتی  بشکل همه جانبه اشعار خوشحال ازنگاه خطوط اساسی موضوعی شان، استفادهء وی از ناموران شعری و همچنان نظریات فلسفی و دیدگاههایش نسبت به اسلام و صوفیزم بررسی شده اند. این یکی از نایابترین آثار نشر شده بزبان دری در بارهء خوشحالخان است. همچنان گ.پ. الفت  باربار به خلاقیتهای خوشحال نظر انداخته است. در کتاب موصوف بنام «قهرمان ملی خوشحالخان» که در سال ۱۹۶۶ انتشاریافت، نویسنده به ارزیابی همه جانبهء اشعار شاعر بمثابهء «قافله سالار ادبیات پشتو» پرداخته است. در این کتاب موضوعاتی عنعنوی چون: زندگینامهء خوشحال و مرامهای آزادیخواهانه و ملی در آثارش، بازتاب فلسفه، اخلاق و تهذیب و تفاوتهای موضوعی در اشعارش بررسی شده است. مؤلف در اثرش بعضی پرسشها در بارهء زبان شعری خوشحال در پیوند با شیوهء سرایش وی مطرح مینماید.کتاب با فصل جالبی پیرامون کاستیهای شکلی و ماهوی که هر از گاهی در اشعار خوشحال بنظر میرسند، پایان مییابد. الفت قبلاً در کنگرههای بین المللی ادبی (مونشن۱۹۵۷) و مسکو ۱۹۶۰ اشتراک کرده و مقالاتی را پیرامون اشعار خوشحال ارائه کرده بود.  در کنگرهء مسکو س.ب. مجروح پیرامون اثر نثری خوشحالخان موسوم به«دستارنامه» مقاله اش را پیشکش نمود.

از جملهء اقدامات انجام شده برای تجلیل از مقام خوشحالخان نشر سه جلد منتخباتش قابل ذکر است: که نخستین جلد آن که بدسترسم رسیده، در پشاور در سال ۱۹۴۹ نشر شده است.  دوجلد دیگر آنرا اکادمی پشتو تولنه در کابل چاپ نموده است. درآنها موادی از سیمینارهای بین المللی که تحت نظر اکادمی مذکوردرسالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۷۱ دایر شدند، نشر گردیدند.
از ۲۵ مقاله در مجموعهء ۱۹۶۶ جالبترین مقاله ها به خادم  که در آن تفاوتهای شعری میان خوشحال و رحمان بابا و س.ر. رسا  درباره دیدگاههای اسلامی خوشحال، خ. تږی  دربارهء شرایط اجتماعی- اقتصادی ظهور خوشحالخان، ع. جلالی  پیرامون اشعار افشأگرانهء خوشحال، ص. رشتین  درمورد غزلیاتش، ر. فرهادی  دربارهء نظریات سیاسی شاعربررسی شده، تعلق دارند.
برای مجوعهء سال ۱۹۷۱ نزده مقاله ارائه شده بود. اکثر آنها از نگاه موضوع با آثار پیشین مانند بوده و ماهیتاً چیز نوی را پیشکش نمیکنند. بازهم آثار نامبرده قابل توجه اند: خ. تږی دربارهء فضای سیاسی دوران خوشحال ، ع. جلالی در بارهء بازتاب حوادث تاریخی در اشعار خوشحالخان  و ع.ح. شینواری پیرامون سمبول عقاب در آثار شاعر  نوشته اند.
رسالهء قابل ارزش دربارهء کارنامه ها و زندگی فرهنگی خوشحالخان را ع. نورزی نوشته و در سال ۱۹۶۹ در مسکو دفاع کرده است.  پسانها بعضی از قسمتهای این رساله بصورت جداگانه بچاپ رسیدند. دو بخش این پژوهش قابل توجه اند: یکم، در جایی که کارنامه ها و آفریده های شاعر در ارتباط بحوادث جنگ مغل- افغان بررسی شده و چهارم جایی که مؤلف تلاش مؤفقانه نموده تا اشعار شاعر را براساس موضوع فصلبندی کرده و آنها را ارزیابی ماهوی نماید. همزمان با این مؤلف بدلیل
ارزیابیهای سطحی، عمومی و پیشداوریهای که قبلاً تذکر رفت، نتوانسته از یک سلسله اشتباهات  عملی طفره رود.
در اینجا لازم است همچنان مقالهء شایسته در بارهء خوشحال را در چاپ نو دایره المعارف اسلامی که توسط ر. فرهادی  ترتیب یافته یادآوری کرد.
خدمت بزرگ دانشمندان افغانی و پاکستانی همانا چاپ آثار خوشحالخان است که ببرکت آن ما به حد اقل فهرست کتب ناچیز باقیمانده از شاعر دسترسی داریم. همچنان تلاش خستگی ناپذیر ناشران هنگام نشر متن دستنویسها درخور ستایش است. همینطور چاپهای گونه گون برعلاوهء متن دارای مقدمه های جالب و یادداشتها و تذکرات اند که اکثر آنها اطلاعات مفیدی را درخود دارند. همینگونه این کتب دارای نوعی فرهنگ و دانشنامه بیوگرافیک درمورد ادبیات کلاسیک پشتو بوده، شامل کتلاکها و تشریح دستنویسها ست که ترتیب اینهمه، دانشِ دقیق منابع نوشتاری هنگفتی را میطلبد. بویژه در این عرصه کار ز. هیوادمل ، فرهنگ  وغیره قابل تذکر اند.
دیوان خوشحالخان بار بار بشیوهء لیتوگرافی و سنگی اقبال چاپ یافته است. تقریباً تمام این آثار اکنون نایاب بوده و بنظرم در مورد اکثریت آنها تصورات و نقل قولهای عجیبی که در چاپهای گونه گون تذکر رفته اند، وجود دارند. براساس چاپ نخستین کتاب بیلیو در سال ۱۹۲۹ در پشاور دیوان خوشحال با پیشگفتار عبدالمجید افغانی  چاپ شد. شاید همین چاپ را روان فرهادی که بنام «دیوان خوشحال بزبانهای افغانی و فارسی»  یاددآوری کرده است.کتاب دیگر که توسط عبدالحی حبیبی تهیه گردیده، در سال ۱۹۳۸ در قندهار چاپ شده است.  مشهورترین و معتبرترین کتاب خوشحال همانا چاپ پشاور توسط د.م. کامل میباشد که در سال   ۱۹۵۲ و سپس درسال ۱۹۶۰ اقبال چاپ یافت. در سال ۱۹۵۷ در پشاور کتاب منتخبات اشعار خوشحالخان با ترجمهء اردو که توسط سیدانورالحق صورت گرفته بود، از چاپ برآمد.  در سال ۱۹۶۴ زیر نظر س.ر. رسا در پشاور کتاب کلیات خوشحالخان «ارمغان خوشحال» چاپ شد، که در آن برعلاوهء اشعار دیوان چندین اثر نثر شاعر نیز شامل بودند.  درسالهای ۸۰ درکابل برنامه شده بوده که دیوان شاعر در چندین جلد چاپ گردد، مگر از چندین جلد فقط نخستین آن اقبال چاپ را یافت که در آن اکثر غزلهای شاعر شامل بودند.
برعلاوهء دیوان خوشحال در حال کنونی اکثر آثار وی چاپ شده اند که از آنجمله از داستان منظوم وی دربارهء آداب معاشرت بنام «فضل نامه» ، اثر آموزشی- تربیتی «دستارنامه» ، مجموعه شعری پیرامون توصیه های طب مردمی«طبیب نامه» ، مجموعیه رباعیات ، داستان منظوم تاریخی- اتنوگرافیکی «سوات نامه» ، اثر منظوم در مورد استفاده از پرنده های صیاد «بازنامه»  و مجموعه اشعاردوران اسارت در هند «فراق نامه»  میتوان نام برد.
باید گفت که بعضی از آثار نامبرده ماهیتاً انتقادی نیستند. در هنگام تهیه و ترتیب آنها نویسندگان نه به نسخ دستنویس بلکه نشرات قبلی اتکأ نموده اند. برعلاوه در آنها اشتباهات و نکات گنگ وجود دارد که توسط کارشناسان افغان برجسته شده بودند.  مگر اینها از ارزش کار نشراتی دانشمندان افغانی نمیکاهد، بویژه به این دلیل که این مرحلهء نهایی در آموزش ارثیه های ادبی شاعرنمیباشد.
با آغاز نیمه سالهای ۵۰ خوشحالخان به محراق توجه افغانستان شناسی میهنی (اتحادشوروی) تبدیل میشود. با آموزش تاریخ اجتماعی- اقتصادی رشد قبایل افغان درمیان قرون ۱۵- ۱۸ م. ریسنر نقش خوشحال در این امر را برجسته ساخت. برای او خوشحالخان در گام نخست بحیث رهبر بزرگ قومی، نمایندهء اشرافیت پشتون، رهبر نخستین خانات در پشتونستان فیودال، ارزشمند بود.  همچنان م. گ. اصلانوف نیز به میراث شعری خوشحال توجه کرده است که با دونمونهء چند شعر بینظیر شاعر دقیقاً نشان داد که شعر خوشحال خان همچون مأخذ دارای ارزش بزرگ تاریخی بوده و به آموزش جدی ضرورت دارد.  پسانها اصلانوف چند مقاله در بارهء خوشحال و آثارش نوشت ولی آنها همچنان بدون نشر باقیماندند.  در جملهء نخستین کارهای علمی بزبان روسی میتوان از مقالهء بیوگرافیکی کوتاه درمورد خوشحال که درسال ۱۹۵۷ توسط و.آ. لیفشیتس  نوشته شده، نام برد.
درسال ۱۹۶۳ در دیپارتمنت زبانهای ایرانی فاکولته شرقی دانشگاه لنینگراد یو. آ. شتوندر کار دیپلومی اش بنام «خوشحال ختک یک بیوگرافی خلاق» را نوشت که تا حد زیادی به پژوهش د.م. کامل {۱۹۵۲} استوار بود، که مسیر زندگی شاعر را تحقیق کرده بود.
معلومات عمومی در مورد آفریده های خوشحالخان ختک درکار مشترک آ. س. گراسیموف و گ.ف. گریس {۱۹۶۳} در کتاب «تاریخ افغانستان»،اثر م. ماسون و نوشتهء رومودین {۱۹۶۵، ص.ص. ۵۹-۶۸} انعکاس یافته اند، که دراینجا حتی بطور مفصلتر مطابق مقالهء گ. مورگینسترنی و نسخه های خطی چاپ نشدهء اصلانوف نوشته شده اند. همچنان یادداشتهای کوتاهی را درمورد سهم خوشحالخان در انکشاف ادبیات پشتو ن. آ. دووریانیکوف ، نوشته است. در رسالهء علمی گ.د. لیبیدیوا ، که در بارهء رحمان بابا نوشته شده، معلومات بیبلیوگرافیکی پیرامون پژوهشهای اشعار خوشحالخان، دستنویسهای آثارش و مسألهء امکان روابط دوشاعر بررسی گردیده است. و در اثر علمی ای. اس. یاکوبوا  دربارهء دیوان احمدشاه درانی و ماهیت و درجهء تأثیر خوشحالخان بالای بنیانگذار دولت افغانستان توجه مبذول گردیده است.
همچنان و. و. کوشیف به جنبه گوناگون آثار خوشحالخان در یک سلسله پژوهشهایش پرداخته است.  از آنجمله میتوان از یادداشت او دربارهء ویژهگیهای سیستم نامه نویسی که خوشحال استفاده میکرد و همچنان مشخصات «سوات نامه» و «دستارنامه» همچون منابع تاریخی- مأخذی و بمثابهء سوانح قلمی شاعر از ارزش زیادی برخوردار اند، نام برد. یک فصل «دستارنامه»دربارهء هنر و موزیک درمقالهء ای.ال. اینوزمتسوف  بررسی شده است.
نخستین ترجمه های ادبی اشعار خوشحالخان بزبان روسی توسط و. لیفشیتس و م. یِرمین در سال ۱۹۸۳ صورت گرفتند.  در مقدمهء گ.گیرس تذکر رفته که اشعار خوشحال علاوه از زبان روسی به زبانهای اوکرایینی، ازبیکی وزبانهای دیگر برگردان شده اند.
دانشمند ازبیک آ. عثمانوف رباعیات شاعر را مورد پژوهش قرار داده است. دربارهء بعضی مقالات وی من فقط از اطلاعات بیبلیوگرافیکی خبر دارم.  آ. عثمانوف که در کار دو سیمینار افغانی در بارهء خوشحالخان اشتراک کرده بود   در سال ۱۹۸۲ در کابل کتاب خوشحال ختک و مکتب ادبی اش را نشر کرد، که در آن تمام مواد پژوهش چندین سالهء خود را جمعبندی کرده بود.
بعضی از نبشته ها پیرامون خلاقیتهای شعری خوشحالخان توسط نگارندهء این اثرنشر شده اند.  دیوان خوشحالخان بمثابهء منبع اطلاعات تاریخی و فرهنگی پشتونستان شرقی سدهء ۱۷ بررسی شده است. برشالودهء آثار شعری خوشحال مؤلف تلاش نموده، زندگی نامه اش را ترتیب نموده، تصویر واقعی اش را همچون شخصیت تاریخی، شاعر و انسانی ساده و فردی که نمایندهء واقعی مردمش است را با طرز اندیشه اش، علاقمندیها و مشغله هایش و بمثابهء رهبر روشنفکر قبیله اش ترسیم کند. منابع اصلی پژوهش کنونی دیوانهای چاپ پشاور سالهای ۱۹۵۱، ۱۹۵۲، و میکروفیلمهای دستنویسهای دیوان از کتابخانهء دانشگاه کمبریج که توسط س. کریک در اختیارم قرار گرفته اند؛ میباشند.
بدینوسیله مؤلف سپاس عمیق قلبی خودرا به اکادیمیسن انستییتوت خاورشناسی روسیه م.ن. بوگولیوبوف و پرفیسور آ. ل. گریونبرگ (۱۹۳۰-۱۹۹۵) بخاطر کمک گستردهء شان هنگام کار روی این اثر ابراز میدارم. مؤلف سپاس ویژه اش را همچنان به استاد زبان پشتویم پروفیسور و.و. کوشیف که پژوهشهای وی در عرصهء پالیوگرافی  ادبیات پشتو شالوهء مناسبی را برای نشر این اثر تشکیل داده اند، ابراز میدارد.
******

فصل یکم
دیوان خوشحالخان در تاریخِ فرهنگِ نوشتاری و ادبیات پشتو

۱- دستنویسهای دیوان
آغاز تاریخ کتابهای دستنویس افغانی نظر به اطلاعات موجود به دههء نخستین سدهء ۱۶ میرسد. اولین دستنویسهای مشهور تاریخی بزبان پشتو به تاریخ قبیلهء یوسفزی از شیخ مَلی و کجو خان متعلق میباشند که ازمیان رفته اند. دربارهء موجودیت این آثار و نوشته های پسانتر مانند اشعار خوشحالخان که از اعتماد مؤرخان برخوردار اند، – پژوهشگران یآدداوری نموده اند.دارمیستیتر از اشعار خوشحال با تذکر شیخ ملی یاددآوری نموده است.  شاعر در این اثر در سال ۱۶۷۵ زمانیکه در سوات بوده، به یوسفزیی ها چنین تذکر داده است:

دوه کاره دی په سوات کی که خفی دی که جلی
مخزن د درویزه دی یا دفتر د شیخ ملی

ترجمه:
در سوات دو کار بصورت مخفی و یا علنی (صورت میگیرد)
(خواندن) مخزن درویزه و یا دفتر شیخ ملی

به مشکل میتوان گفت که آیا خوشحالخان خودش کتاب شیخ ملی را زمانی به چشم خود دیده، یانه و یا اینکه در بارهء آن از مردم محلی شنیده بود. این اثر بنابر شواهد غیر مستقیم چیزی شبیه مقررات زمینداری بوده که در آن شیوهء تقسیم اراضی حاصلخیز سوات  میان طوایف پشتون که در تسخیر وادی سهیم بودند، قید شده و این مقررات در واقعیت تثبیت قوت بعضی رسوم قبایلی و منجمله «ویش» یا تقسیم دوبارهء سالانه زمینها بود. کتاب شیخ ملی بصورت عموم در میان قبیلهء یوسفزی خوانده میشد. در زمان خوشحال آنها به این مقررات بمثابهء آیین نامهء رسوم کهن بشکل ویژه توجه مبذول داشته و پسانها این مقررات در رسوم شفاهی آنان همانند دانش مقدس بازتاب یافته و حتی با پوششی مرموز ادامه یافت. دارمیستیتر که در پایان سدهء ۱۹ به پشتونستان سفر کرده بود، داستانهایی در بارهء اینکه نسخهء یگانه نزد اخلاف شیخ ملی در نواحی دور افتادهء کوهی سوات موجود بود، شنیده است.
خوشحال در آثارش در هیچجایی از کتاب کجوخان که در آن چگونگی تسخیر بنور  و نواحی نزدیک به آن تذکر رفته، یادآوری نمیکند، مگر نام نویسنده آنرا در زمرهء رهبران شجاع یوسفزی در قرون وسطی یاد میکند.   کتاب کجوخان ظاهراً شالوده اثر تاریخی پسانتر «تاریخ رحمت خان» را تشکیل میدهد.
قابل یادآوریست که خوشحالخان آگاهانه ویا ناخودآگاه سنن پیشینیان خویش را ادامه داده و بقول راورتی، خوشحال بحیث رهبر قومی، مقرره نامهء ارضی را ترتیب کرد، که در آن توزیع زمینهای ختک میان شاخه ها و خانوادها نظر بتعداد افراد صورت میگرفت.  مگر این امر بطور مستند و تثبیت نگردیده است. برعلاوه خوشحال مشغول آموزش تاریخ ختکها بود. شاید او میخواست تمام اطلاعات دستداشته را در یک کتاب«تاریخ نامه» گردهم آورد. این برنامهء وی جامه عمل نپوشید، مگر نواسهء شاعر افضل خان ۱۶۶۲- ۱۷۴۸ همانسان که دربالا تذکر رفت (تذکر شمارهء ۳) این یادداشتهای خوشحال را استفاده کرده است. چنانچه افضل از آنها چنین یاد میکند: «طوریکه خان معظم (خوشحال) در بیاض تذکر داده اند».
وجود کتابهای شیخ ملی و کجوخان را منابع معتبر تصدیق کرده اند، مگر اطلاعات پیرامون آثار کهنتر دیگر بزبان پشتو به کنترول بیشتر ضرورت دارند. اصالت بعضی از متنهای شعری از کتاب انتالوژیکی «پته خزانه» که گویا در قرن ۸ نوشته شده است، بکلی شک برانگیز است.
پیدایش آثار نوشتاری بزبان افغانی (پشتو) بطور مستند از آغاز سدهء ۱۷ شروع شد. زمان درازی کهنترین کتاب افغانی اثر بایزید انصاری«خیرالبیان» از سال ۱۶۵۱ بود که امروز در کتابخانهء دولتی برلین نگهداری میشود. هیچ اثر دستنویس افغانی آنقدر توجه همگانی پژوهشگران زبان پشتو را به اندازهء این اثر بخود جلب نکرده است.  در سال ۱۹۸۳ ز.هیوادمل در موزیم سالارجنگ در حیدرآباد یک نسخهء کامل «خیرالبیان» از سال ۱۶۶۸ را کشف کرد.  خیرالبیان اثر دینی تصوفی دربارهء مراحل کشف حقیقت درنیمهء قرن ۱۶ تقریباً همزمان با اثر کجو خان ترتیب گردید. مگر روحانیون مسلمان پشتونستان شرقی در رأس علی ترمزی و آخوند درویزه این کتاب را الحادی پنداشته و خواستار سوزاندن آن شدند. مؤلف این کتاب بنیانگذار جنبش مذهبی- سیاسی روشانیان بایزید انصاری بطور قاطع به ادعای پیامبری و حتی شرک متهم شده بود. خوشحال شاید بهمین دلیل در اشعارش از «خیرالبیان» چیزی نمیگوید.
درحال کنونی قدیمیترین دستنویس بزبان افغانی (پشتو) نبشتهء «مخزن الاسلام» است که توسط ز. هیوادمل در همان موزیم سالارجنگ دیده شده است.  نخستین بار این اثر بینظیر که تفسیری از دگمهای مذهبی و قواعد اسلامی است، در سال ۱۶۰۵ هویدا شد. این نبشته در پشتونستان از شهرت بزرگ برخوردار بوده و میباشد. مخزن الاسلام نظر به شمار آثار دستنویس (که بیش از ۶۰ نسخه است) از همهء آثار دیگر پشتو بیشتر میباشد. در اشعار خوشحالخان این اثر بار بار و گاه با لحن انتقادی یاد شده است.
فعالیت ادبی بایزید انصاری (حدود۱۵۲۱- ۱۷۷۲) تکانهء شدیدی بود به پیدایش سلسله یی از شاعران با استعداد روشانی که پس از خود آثار خرد و بزرگ شعری را که بیشترین آنها در یگانه نسخه باقیمانده اند، بجا گذاشتند. از آنجمله میتوان از خِوِیشکی ارزانی (حدود ۱۶۴۸)، همکار و دستیار بایزید و نویسندهء زندگینامهء روشان علی محمد شینواری (وفات در حدود سال ۱۶۴۸)، نواسه اش میرزا انصاری (در حدود سالهای ۱۶۳۰/۳۱ درگذشته است) و ادامه دهندگان راه او دولت لیونی (تولد حدود ۱۵۹۱/۹۲- وفات پس از ۱۶۵۸) و وصیل روشان (که پس از ۱۶۴۸ وفات کرده) نام برد. خوشحال به آثار شاعران پیشتر از خودش خوب آشنا بوده و با حسادت زیاد با دستآوردهایشان میدید. چنانچه نام بعضی از آنان در اشعارش تذکر رفته اند.
بدون شک خوشحالخان صاحب یک کتابخانهء بزرگ از نسخ خطی بزبان فارسی، عربی و افغانی (پشتو) بوده. شناخت دقیق او از کلاسیکهای زبان فارسی چون فردوسی، سعدی، حافظ، انوری و غیره و همچنان نبشته های او به عربی دربارهء مسایل مذهبی وفقه گواه این مطلب اند. بدون شک او در کتابخانهء خودش کتاب مخرن الاسلام درویزه، دیوانهای شاعران روشانی و دیگر آثار کلاسیک پشتو را که ما امروز میشناسیم، داشته است.
******
از مترجم: اینک چند پارچه شعر منتخب خوشحالخان را از کتاب پلیوین خدمت خوانندگان همچون حسن ختام، پیشکش مینمایم. جالبترین جنبهء اشعار خوشحال آنست که او نه تنها نسبت بزبانهای دیگر و بویژه فارسی تعصب ندارد بلکه به شکل نیکویی به فارسی شعر گفته وحتی ترکیب غزلهایی را با ابیات فارسی و پشتو آورده که در ذات خود بینظیر است، چنانچه:

چه کنم چه چاره سازم، څه دی زه کړم ناکراره
به که گویم از فراقت، چه می زړه شو پاره پاره

ویا:
یک لحظه بیا بنشین، ما خوښ په څه خندا کړه
قربان سرت گردم، چه نورو وته خاندی
گل لاف لطافت زد، څه ته په چمن راغلی
از غایت خجلت شد، سرگشته ستا دیورنده
ویا:
پارسی شعر می هم زده
سلیقه لرم د دواړو
پښتو شعر می خوښ شو
هرڅوک خپل گنی شاغلی

په وزن په مضمون په نزاکت هم په تشبیه کښی
پښتو ویل می عین تر پارسی دی رسولی
ویا:
په تازه تازه مضمون د پښتو شعر
په معنی می دشیراز او د خجند کړ
ویا:
په پارسی ژبه می هم ژبه گویا ده
په پښتو ژبه می خلق بهره مند کړ
و:
په پارسی ژبه که نور ترما بهتر دی
په پښتو ژبه می مه غواړه مثال
و:
پښتو ژبی ئی ډیره خوبی ورکړه
چه خوشحال کا په پښتو ژبه آغاز
و:
که تازی ژبه هرگوره ښه ده
فارسی هم ډیره په خوند خوږه ده
چا ئی پلو د جمال وانه خیست
پښتو لاهسی بکره پرته ده

*******

خلیل وداد شهر دن هاگ (لاهه) هالند اگست ۲۰۱۳

۱۶
بهمن ۱۳۹۲
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها