سفیر افغانستان: برای اداره وزارتخانه اوقاف افغانستان نیازمند کمک های ایران هستیم

خبرگزاری موج – وزارتخانه حج و اوقاف افغانستان برای ما از اهمیت زیادی برخوردار است و برای اداره این وازرتخانه کلیدی، نیازمند کمک های جمهوری اسلامی ایران هستیم. ادامه متن…

۱۵
شهریور ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

گشایش دبیرخانه فرعی جشنواره رضوی در افغانستان

خبرگزاری فارس: مدیر کانون پرورش فکری کودکان نوجوانان مازندران گفت: دبیرخانه فرعی جشنواره بین‌المللی رضوی در شهر هرات افغانستان گشایش یافت که فعالیت منسجمی با کانون پرورش فکری مازندران دارند. ادامه متن…

۱۵
شهریور ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

ماهیرود؛ فرصتی جدید برای توسعه تجارت با افغانستان

خبرگزاری مهر: مدیرکل حمل و نقل و پایانه های خراسان جنوبی گفت: به واسطه مرز ماهیرود فرصت جدیدی از نظر حمل و نقل بین المللی در این استان فراهم شده است. ادامه متن…

۱۵
شهریور ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

تاکید بر همکاری های اقتصادی و امنیتی در اجلاس چهارجانبه تاجیکستان

سران افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و روسیه در نشستی مشترک در تاجیکستان بر همکاریهای اقتصادی و امنیتی میان این کشورها تاکید کرده اند.

حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان، آصف علی زرداری، رئیس جمهوری پاکستان، امام علی رحمان، رئیس جمهوری تاجیکستان و دمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه روز جمعه، ۱۱ سنبله/شهریور در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان شرکت کردند.روسای جمهوری این چهار کشور در پایان این نشست با صدور اعلامیه‌ای مشترک بر توسعه همکاریهای منطقه‌ای در زمینه‌های اقتصادی و امنیتی تاکید کردند.

در این اعلامیه تروریسم، افراط‌گرایی و قاچاق مواد مخدر، از چالشهای عمده در افغانستان، پاکستان و آسیای میانه عنوان شده است.

رنگین دادفر اسپنتا، مشاور امنیت ملی حامد کرزی که در این سفر او را همراهی می‌کرد، به بی‌بی‌سی فارسی گفت: “این اعلامیه بر محورهای همکاری‌های چهار کشور و همچنین خطرها و تهدیدهای منطقه‌ای صادر شده است.”

او همچنین گفت: “نگرانی از یک طرف از تروریسم بین‌المللی است و از طرفی دیگر تولید و قاچاق مواد مخدر به عنوان یک تهدید مشترک است.”

مشاور امنیت ملی آقای کرزی گفت که در این نشست یکی از موضوعهای مورد بحث این بود که “فدراسیون روسیه و تاجیکستان و همچنین سازمانهای بین‌المللی مانند سازمان شانگهای را چگونه می‌توانیم در افغانستان و منطقه برای تامین امنیت بسیج کنیم.”

رئیس جمهوری روسیه گفته که در مورد سرنوشت آینده افغانستان و کشورهای همجوار آن باید قدرتهای منطقه‌ای تصمیم بگیرند. آقای مدودف در حالی بر این امر تاکید کرده که آمریکا در حال کاهش شمار نیروهای خود در افغانستان است.

او همچنین در گفتگوی دوجانبه با همتای افغان خود از آغاز روند واگذاری مسئولیت تامین امنیت از نیروهای خارجی به نیروهای امنیتی افغانستان در این کشور حمایت کرد.
رنگین دادفر اسپنتا

آقای اسپنتا گفت که تروریسم و از مواد مخدر تهدیدهای مشترک به حساب می آید

اما نسبت به پیامدهای خروج نیروهای بین‌المللی تحت فرمان ناتو در افغانستان از این کشور پیش از آموزش و تجهیز نیروهای افغان هشدار داد. او گفت که در چنین حالتی وضعیت افغانستان بدتر خواهد شد.

رییس جمهوری روسیه همچنین گفت که روسیه آماده کمک به افغانستان در زمینه‌های اقتصادی و امنیتی است. او افزود که منتظر پیشنهادهای مشخص دولت افغانستان در این مورد است.

به نظر می‌رسد که روسیه در جستجوی یافتن نقشی استراتژیک در زمینه‌های امنیتی و اقتصادی افغانستان برای خود است. این در حالی است که روابط آمریکا با دولت آقای کرزی در سالهای اخیر با چالشهایی به همراه بوده است.

این سومین نشست چهارجانبه میان سران کشورهای افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و روسیه بود که در شهر دوشنبه برگزار شد.

به گفته سران این کشورها تصمیم های نشستهای قبلی آنها در حال تحقق است و زمینه‌های خوبی برای همکاری این کشورها ایجاد کرده است.

۱۲
شهریور ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

عقاب چگونه میمیرد، نگاهی به مجموعه اخیر ابوطالب مظفری

“عقاب چگونه میمیرد” نام مجموعه شعر سید ابوطالب مظفری است که توسط “خانه ادبیات افغانستان” و “انتشارات تاک” اقبال چاب و نشر یافته است.

شاعر در مقدمه­ کوتاهی که بر آن نوشته در باره اش چنین روشنی افکنده است: ” نخستین مجموعه­ شعرم با نام سوگنامه­­ بلخ در سال ۱۳۷۱ توسط انتشارات حوزه هنری به چاپ رسید. بعدها انتشارات نیستان گزیده یی از این کتاب وکارهای تازه ام را در سلسله “گزیده ادبیات معاصر” چاپ کرد. کتاب حاضر نیز چندان حدیث تازه ای نیست، بخشی از دو کتاب اول و کارهای سالهای اخیر است که به پیشنهاد دوستان در ” خانه ادبیات” فراهم آمد. از کم کاری ام و از اینکه مجموعه شعرهایم را با نام های متفاوت به حساب جیب خلق چاپ می کنم خجلم.”مظفری یکی از قله های ادبیات معاصر افغانستان است و نمی شود از کنار آثار او بی توجه گذشت.

ابتدا که مجموعه­ “عقاب چگونه میمیرد” به دستم افتاد فکر می کردم شاید نتوان در آن شعرتازه ای در حد و اندازه شعرهای خوب دو مجموعه پیشتر مظفری یافت اما انصافا وقتی به مطالعه شعرهای تازه این مجموعه پرداختم؛ دریافتم که دوستان، در “خانه ادبیات وانتشارات تاک” بدون و جه به چاپ این مجموعه اقدام نکرده اند.

همین چند شعر تازه که برای نخستین بار در این کتاب منتشر می شود از نظر هنری ارزش آن را دارد که رضایت خوانندگان جدی شعر معاصر را از خرید و مطالعه­ این مجموعه جلب کند. و لذت داشتن یک مجموعه شعر جدید را به او بچشاند. چرا که در بسیاری از مجموعه شعرهای معاصر آدم بعد از ورق ورق کردن های زیاد، تنها به چند شعر خوب می تواند دست یابد.

از نظر محتوایی دغدغه های اصلی شاعر را در این مجموعه موارد زیر تشکیل می دهد

باور های مذهبی همراه با نقد

شاعر ضمن پردازش به اصیل ترین باورهایی مذهبی جامعه­ خویش به پالایش و گزینش آن می پردازد و آلایش ها و پیرایشهای افزوده بر دامن آن را رندانه به نقد می کشد. هبوط و هبوط ۲ از بهترین شعرهای این مجموعه و نیز از برترین شعرهای مذهبی روزگارما محسوب می شوند.

اوضاع سیاسی واجتماعی

در این بخش از شعرها شاعر باز هم با زبانی گزنده وانتقادی از همه چیز و همه کس دلخور و گلایه مندا است از سران قومی و سیاسی قبایل و احزاب وطن گرفته تا روشنفکران و قلم بدستان هموطن.

از همسایگان ناهمدل و نا همزبان گرفته تا همسایگان همدل وهمزبان. از جامعه­ جهانی گرفته تا گردشگران و نیروهای نظامی خارجی در خاک وطن و با این یاد آواری که گاهی این گلایه ها وشکایت ها بسیار نرم و ملایم به نظر می رسد.

بختاور آمده است پس شیشه یخ زده

ما این طرف تمام رگ و ریشه یخ زده

او با دو چشم سبز؛ به پرسش که ای گروه

یک لقمه از غذای شما میشه یخ زده؟

او با نگاه مضطربش منتظر که کی

مستر، بر آید آب زده، نشئه، یخ زده

آن سو گروه هفت خط از هفت سمت خاک

با جیب های پر به سر گیشه یخ زده

آوارگی ها

اگر چه آوارگی های مردم ما از اوضاع سیاسی و اجتماعی ما جدا نیست امّا به دلیل برجستگی خاص آن در زندگی بخشی از مردم که شاعر هم جزئی از آن است شایان توجه ویژه است. در این بخش شاعر، غمها ومصائب تلخ آوارگی را با تصاویر و موقعیت های گوناگون به رشته­ بیان در کشیده است. گلچهره غزلی مناسبی برای این بخش است.نمونه های دیگرنیز به فراوانی وجود دارد.

تغزلها

بعد از آن همه شکست ها وتلخی های اجتماعی وسیاسی، بسیاری از شاعران وادیبان ما به آغوش تغزل پناهنده شدند و سرزمین بکر معاشقه را خانه های امن خویش برگزیدند تا شاید گرمی آغوش یار تخدیری باشد بر آلام لاینحل روحی و روانی شاعر که نا بسامانی های اجتماعی و آوارگی های مزمن گریبان گیرش شده است.

گویا ترین نمونه برای این بخش، غزل “دستمال” است بخشهای از آن را باهم می خوانیم:‌

نشسته است و به سر فکرهای بسیارش

که روزگار چه بازی نموده در کارش

….

به یک حساب سر انگشتی عیان می دید

جهان به شکل عجیبی نموده انکارش

دلش گرفت، پکی زد به آخرین سیگار

که تف به جنگ و تفنگ و تمام اقمارش

*

” در یک نگاه کلی تر، مهمترین وی‍ژگی های شعر مظفری حس و عاطفه نیرومند، همراه با تامل و ژرف اندیشی، اعتدال در تخیل و زبان فاخر و شسته رفته است.”

پراز دریغ، پر ازدرد مرد زل زده است

به دستمال سفیدی که داشت از یارش

نه دستمال که یک باغ پر زخاطره بود

نشان دست کسی لابلای هر تارش

هزار آیت روشن در آن نشسته به ناز

زمعجزات شگفتی دو چشم بیمارش

ومرغ بر سر یک شاخه منتظر مانده است

که دام عشق تو کی می کند گرفتارش

دو باره می شود آیا پرنده یی برگشت

به سال عشق، به آن لحظه های دشوارش

مسایل شخصی وخانوادگی

بخش قابل توجهی از شعرهای این مجموعه به امور شخصی و خانوادگی شاعر ارتباط می یابد. شاعر برای دوستان، پسران، دختران و همسرش شعرهای سروده است که به نظرم شعر” من وتو” که در قالب سپید سروده شده است مناسب ترین نمونه برای این بخش است.

شاعر در آن ناداری خود را که از شاعری اش منشاء گرفته است و نیز تمایل مفرط زنان به طلا و دارایی را به خوبی بیان کرده است. شاعر به ملاطفت توصیف می کند که همسران هنرمندان وشاعران به خاطر وضع بد مالی این جماعت چه عذاب درد ناک وجنون آسایی را تحمل می کنند.

دوستت دارم

چنان که تو طلا را.

بر دوش می کشی وخاموش می نشینی

کتاب ها و عتاب هایم را

من از تو سر شارشعر می شوم

“مهترین ضعف شعر مظفری نیز کمرنگ شدن تخیل و زبان تصویری در بسیاری از شعرهای او است که آثارش را گاهی به مرز نظم نزدیک می کند و صراحت بیانش منطق شعر را به ساختار نثر هم گون می سازد.”

تو از من لبریز جنون

وقتی ماه به نیمه می رسد وکیف کوچکت

پر از اداهای من است

از خانه ای که تو در آن نباشی

هراسانم

واز جهانی که خدا در آن نباشد.

در یک نگاه کلی تر، مهمترین وی‍ژگی های شعر مظفری حس و عاطفه نیرومند، همراه با تامل و ژرف اندیشی، اعتدال در تخیل و زبان فاخر و شسته رفته است.

این ویژگی ها شعر مظفری را به کرانه های شعر مطلوب معاصرفارسی پیوند زده و از او شاعر متمایز و مطرح در ادبیات امروز ساخته است.

مهترین ضعف شعر مظفری نیز کمرنگ شدن تخیل و زبان تصویری در بسیاری از شعرهای او است که آثارش را گاهی به مرز نظم نزدیک می کند و صراحت بیانش منطق شعر را به ساختار نثر هم گون می سازد.

زبان دهه­ هفتاد خورشیدی مظفری چالش دیگری در برابر بالهای پیشروی شعرش محسوب می شود که مظفری خود بر این امر وقوف کامل دارد و تلاشهای “نوشدن در زبان” را در شعرهای تازه اش به وضوح می توان مشاهده کرد و خوشبختانه این تلاشها بسیار قرین موفقیت نیز بوده است.

۱۲
شهریور ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

نوازنده‌ افغان از دارالحفاظ تا بادبادک‌فروشی

سلطان محمد چیشتی بینایی‌اش را از دست داده، اما چند ساز را خوب می‌نوازد.

از این نوازنده افغان که خود را با عنوان “قاری” معرفی می کند، سن و سالی او گذشته و با چهره‌های سرشناس موسیقی افغانستان مانند محمد حسین سرآهنگ، احمد ظاهر و احمد ولی همنشینی داشته است.
قاری سلطان از ساکنان شهر کهنه کابل است، اما روزگار او را ناگزیر به زندگی در پروان، در شمال کابل کرده است.

سلطان می گوید از پانزده سالگی با موسیقی سر و کار داشته و فراگیری موسیقی را با نی آغاز کرده است.

سلطان آوازخوان حرفه‌ای نیست و آموزشی در این زمینه ندیده، اما در خانقاه ها و مجالس موسیقی شرکت کرده است.

او خود را از شاگردان استاد محمد حسین سرآهنگ و استاد هاشم می‌داند و در آهنگ‌های احمد ظاهر نی نواخته است.

سلطان محمد چیشتی می گوید: “با استاد سرآهنگ شب‌های جمعه به خانقاه می‌رفتم و احمد ظاهر دوست شخصی من بود.”

او خاطره ای را نقل می کند و می گوید: “روزی با استاد سرآهنگ در رادیو نشسته بودم که عظمت احمد ولی را در همان جوانی‌اش دیدم. سرآهنگ نوبت آوازخوانی خود را به احمد ولی داد. احمد ولی گفت استاد آداب ایجاب نمی‌کند… اما سرآهنگ گفت که خوشم می‌آید که تو بخوانی.”

در مورد هنر قاری چیزهایی شنیده بودم، ولی چندی پیش در منزل یکی از دوستانم با او آشنا شدم. لباس معمولی سنتی افغانی به تن داشت و ساز خود را تنظیم می‌کرد. با ساز و سرودش به مجلس رنگ دیگری داد.

همانجا از او خواستم که برای گفتگویی با بی‌بی‌سی وقت بگذارد. به خانه‌اش در ولایت پروان، در شمال کابل رفتم تا چند آهنگ بسراید و داستانهای زندگی‌اش را بازگو کند.

سلطان محمد چیشتی در مورد نابینایی خود گفت: “در یازده سالگی شاگرد چاقوساز بودم. استادکارم آهن گرم کرد و بر سر سندان گذاشت و با چکش که کوبیدم، جرقه آهن پرید و به چشمم اصابت کرد. چشمم کور شد. پارچه آهن به چشم دیگرم هم اصابت کرد.”
قاری سلطان محمد چیشتی

آقای چیشتی نوازندگی چند نوع ابزار موسیقی را بلد است.

او افزود :”چشمهایم که نابینا شد، تاریکی دل پیدا شد و بعد تاریکی دل را با خواندن قرآن روشن کردم. خدا گفته که اگر یک چیز را از شما گرفتم، ده چیز دیگر را به شما می‌دهم.”

این نوازنده افغان در “دارالحفاظ کابل” قرآن آموخته و شاگرد برکت‌الله سلیم، قاری مشهور افغان بوده و بخشی از قرآن را حفظ کرده است.

آقای چیشتی می‌گوید که بعد از آن به یک موسسه خارجی رفته و خواندن خطوط برجسته ویژه نابینایان را در مدرسه نابینایان آموخته است.

او همچنین گفت: “ده یا دوازده سال در همین مدرسه معلم موسیقی هم بودم.”

قاری چیشتی هارمونیه، کاسیو، رباب، نی، طبل، زیربغلی، سه تار، سنتور، دلربا و شهنای را به روانی و خوبی می‌نوازد.

او علاوه بر اینها، سنگتراشی را هم بلد است و آهنگری را از کودکی به یاد دارد.

قاری چیشتی محل درآمدی برای تامین معاش خود و همسرش ندارد، اما در نظر دارد مغازه‌ای برای فروش بادبادک (کاغذپران) در شمال کابل باز کند.

قاری سلطان محمد چیشتی نه در رادیو آهنگی ضبط کرده و نه در تلویزیون برنامه داشته، اما می‌گوید در نظر دارد تا در استودیوهای رادیوی ملی چند آهنگ ضبط کند.

۱۲
شهریور ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

کتاب روحانی اهل سنت که منشا کشتارمردم افغانستان و فلسطین را یکی می داند؛ ‘دو زخم بر یک پیکر- از کابل تا قدس’

یک روحانی اهل سنت افغان همزمان با روز قدس کتابی با عنوان ” دو زخم بر یک پیکر(از کابل تا قدس)” را تالیف و منتشر کرده که براساس آن معتقد است: منشا ظلم و کشتار مسلمانان در افغانستان و فلسطین اشغالی یکی است.
به گزارش حیات ، مولوی “محمد مختار مفلح” در این کتاب که در چهار جلد منتشر شده به طور مفصل به ابعاد جنایات آمریکا و رژیم صهیونیستی در افغانستان و نیز فلسطین اشغالی پرداخته است.
در بخش ابتدایی سخن مولف این کتاب آمده است: این کتاب به جان سبز و بهشتی آزادگانی که عشق آزادی افغانستان و فلسطین و دیگر سرزمین های اسلامی را باخود با ابدیت بردند و نیز به مردان و زنان سالخورده کشور عزیزم افغانستان آنان که فرزندانشان را به بارگاه الهی هدیه داده اند و دردشان با رنج مردم فلسطین از یک ریشه و اندوهشان با تیره روزی اصحاب اقصا از یک خانواده است، تقدیم می شود.
در این کتاب ضمن تشریح جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی، کشتار مردم افغانستان و بیان عوامل این وقایع، نقطه نظر کارشناسان و علمای افغان نیز به تفصیل آمده است.
عناوینی همچون” فلسطین سرزمین خون و شهادت، حمایت از حزب الله حمایت از اسلام است، درس هایی از نبرد لبنان، نقض حقوق مردم فلسطین، روز جهانی قدس و شکل گیری آن در افغانستان” ازجمله فصل های این کتاب را تشکیل می دهد.
در ادامه این کتاب با اشاره به شکل گیری بحران در افغانستان و حضور نیروهای بیگانه در این کشور و جنایت آنان علیه غیرنظامیان افغان، به روند شکل گیری شورای فرهنگی حامیان قدس شریف در این کشور و اقدام های آن نیز پرداخته شده است.
مجموعه ای از مقاله ها و بیانیه های نهادهای مردمی افغان درحمایت از مسلمانان فلسطین و نیز محکومیت جنایات نیروهای آمریکایی در افغانستان در این کتاب به چاپ رسیده است.
این کتاب در آستانه روز جهانی قدس در بین مسلمانان توزیع شده است.
مولف کتاب دو زخم بر یک پیکر ( از کابل تا قدس) در گفت‏وگو با خبرنگار ایرنا ضمن تشریح اهداف خود برای گردآودری و تالیف این کتاب گفت: ارائه اطلاعات مربوط به رویدادهای جهان اسلام به ویژه فلسطین برای جوانان انگیزه اصلی چاپ این کتاب بود.
مولوی مفلح افزود: هجمه فرهنگی کشورهای غربی تاثیر منفی بر روحیه جوانان گذاشته و لازم است این جوانان را از اوضاع کنونی جهان اسلام و مسلمانان آگاه کرد.
عضو شورای علمای افغانستان تألیف این کتاب برای جوانان افغان را بسیار مهم خواند و گفت: نسل جوان افغانستان با کمبود کتاب و منابع مربوط به رویدادهای قلمرو مسلمانان و کشورهای اسلامی در عصر کنونی روبه روست.
رئیس حزب نهضت اسلامی افغانستان ادامه داد: یکی از انگیزه های تالیف این کتاب جمع آوری اطلاعات واقعی و صحیح درباره مسلمانان فلسطین و نیز جنایات خارجی ها در افغانستان بوده است.
رئیس شورای فرهنگی حامیان قدس شریف در افغانستان همچنین بر انجام فعالیت های بیشتر تحقیقی درباره وضعیت کنونی مسلمانان ستمدیده در جای جای جهان در خارج از افغانستان تاکید کرد.
وی افزود: پائین کشیده شدن پرچم رژیم صهیونیستی در مصر توسط مسلمانان نویدبخش تغییر رویکرد و آگاه شدن جوامع درباره وضعیت کنونی این رژیم غاصب و مظلومیت مسلمانان است.
مفلح با اشاره به نامگذاری روز جهانی قدس توسط حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران گفت: این اقدام امام راحل توطئه به فراموشی سپردن فلسطین که در برنامه رژیم صهیونیستی بود را ناکام گذاشت.
وی گفت: اینک مردم مسلمان افغانستان نیز به نحوی دیگر مورد ظلم و ستم دیگران قرار دارند و کشورهای غربی درتلاشند ارزش‏های لیبرالی را بین افغان ها پیاده کنند امابا وجود هزینه میلیون‏ها دلار موفق نمی شوند و مردم افغانستان ارزش‏های دینی خود را با پول معامله نخواهند کرد.

۱۲
شهریور ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

کتمان حقایق در عراق و افغانستان

یکی از موانعی که در راه اجرای سیاست‌گذاری مناسب در زمینه امنیت ملی اخلال ایجاد می‌کند، اکراه در بیان واقعیت و بیان صریح آن چیزی است که واقعا در حال وقوع است، همان کاری که آمریکا اکنون در عراق و افغانستان انجام می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مجله فارن پالیسی در تحلیلی درباره حقیقت‌پوشی آمریکا نسبت به بیان واقعیت‌ها در عراق و افغانستان می‌نویسد:

« اگر ما به توصیف گمراه‌ کننده و غیرواقعی شرایط دشوار ادامه دهیم مردم به نتایج غلط و دور از واقعیتی درباره آنها خواهند رسید و به حمایت از سیاست‌هایی ادامه خواهند داد که چندان معقول نیستند.

دو مثال بارز این امر جنگ‌های آمریکا در عراق و افغانستان است. دائما گفته می‌شود که تلا‌ش‌ها در عراق نتیجه‌ بخش بوده و باراک اوباما مجبور است وانمود کند که اوضاع در این کشورها قابل تحمل است تا بتواند در نهایت بقیه سربازان آمریکایی در عراق را به خانه بازگرداند. اما با وجود این کاملا واضح است حضور سربازان آمریکایی در عراق طی سه سال گذشته نتایج چندانی دربر نداشته است.

در شرایط مشابه همچنین گفته می‌شود که قرار است به نوعی “صلح همراه با افتخار” در افغانستان ایجاد شود با این حال اعزام سربازان بیشتر به افغانستان در تاثیرگذاری موفق دولت این کشور موثر نبود.

در نهایت هر آنچه که در آسیای مرکزی اتفاق بیفتد، چه خوب و چه بد، توسط مردم این منطقه رقم خواهد خورد نه آمریکا.

حقیقت این است که آمریکا و هم‌پیمانانش جنگ را در عراق واگذار کردند و در حال شکست در جنگ افغانستان هستند. آمریکایی‌ها بدون آن که به اهداف سیاسی بنیادین خود دست پیدا کنند و در حالی که جایگاه استراتژیک کلی‌شان ضعیف شده، اقدام به خارج ساختن نیروهای نظامی خود از این کشورها می‌کنند.

ممکن است آمریکا سرانجام بن‌لادن را از بین برده باشد، اما این در نتیجه کار اطلاعاتی و ضد تروریستی سخت در پاکستان بود و هیچ ارتباطی به مبارزه با شبه نظامی‌گری در کشور همسایه آن نداشت.

آمریکا در دستیابی به اهداف خود شکست خورده،‌ چون این اهداف از ابتدا به درستی انتخاب نشده و رهبران آمریکا (به ویژه دولت جورج بوش) قضاوت‌های استراتژیک بسیار غلطی داشتند. بزرگ‌ترین اشتباه دولت بوش حمله به عراق بود. حمله به عراق هرگز لازم نبود، چون صدام هیچ ارتباطی با القاعده نداشت و حتی هیچ سلاح کشتار جمعی در این کشور پیدا نشد.

این کار یک اشتباه بزرگ بود چون نابود کردن دولت بعثی عراق آمریکا را مسئول کشوری کرد که هیچ ایده‌ای در چگونه مدیریت آن نداشت.

حمله به عراق همچنین باعث منحرف شدن توجه و منابع از افغانستان شد و این موضوع به طالبان کمک کرد تا دوباره بر مناطقی که از دست داده بود، کنترل پیدا کند.

باراک اوباما وارث هر دوی این جنگ‌های پرهزینه شد و اشتباه اصلی‌اش این بود که نفهمید این جنگ‌ها با هزینه‌های قابل قبول، پیروز شدنی نخواهند بود. وی عاقلانه کما بیش پایبند به طرح خروج از عراق است، اما احمقانه تصمیم گرفت به امید ایجاد ثبات کافی در افغانستان برای خروج ازاین کشور تعداد نیروها در این کشور را افزایش دهد.

این حرکت ممکن بود از لحاظ سیاسی چاره کار باشد، اما تنها به معنی هدر دادن منابع بیشتر در راه‌هایی است که تاثیری بر خروجی نهایی نخواهند داشت.

به طور خلاصه‌،‌ این جنگ‌ها به شکست منجر شدند چون تفاوت فاحشی میان شکست دادن یک ارتش عادی درجه سه (که در اختیار صدام بود) و اداره یک جمعیت سرکش و تا دندان مسلح با سابقه طولانی نفرت از هرگونه دخالت خارجی وجود دارد.

نمی‌توان در هیچ جنگی بدون ایجاد نهادهای محلی موثر که واقعا بتوانند کشور مورد حمله را اداره کنند، پیروز شد و این دقیقا کاری است که آمریکایی‌ها انجام دادند. آمریکا نمی‌داند در کشورهای مسلمان گسترده و دارای ساختار فرقه‌ای و قبیله‌ای چطور باید عمل کند.

آمریکا هنگامی به قدرت بزرگ جهانی تبدیل شد که از جنگ‌های پرهزینه بیرون ماند و یا نسبتا دیر وارد این جنگ‌ها شد. آمریکا با حفظ اقتصادی که بسیار قوی‌تر از اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی بود، با تشکیل ائتلافی از هم‌پیمانان قابل اعتمادتر، باثبات‌تر و موفق‌تر از کشورهای بلوک کمونیسم توانست جنگ سرد را ببرد. اشتباهات بزرگ آمریکا هنگامی رخ داد که در اهمیت نبردهای حاشیه‌ای همچون نبرد هند و چین، اغراق کرد.

از سال ۱۹۹۲ به بعد آمریکا بخشی از سرمایه خود را با سوء مدیریت در زمینه اقتصادی و با گرفتار شدن به تکبری که یونانی‌های باستان نسبت به آن هشدار داده بودند، بر باد داده است. سوال مهم این است که آیا آمریکا از این اشتباهات درس خواهد گرفت و شروع به پایه‌ریزی سیاست‌گذاری امنیت ملی بر واقعیت دشوار خواهد کرد و یا آن را براساس رویاهای نومحافظه‌کارانه و یا سیاست‌ مداخله‌گرایی بیش از حد مشتاقانه لیبرال طرح‌ریزی می کند. متاسفانه، نخستین تدارکات برای مبارزات انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۲ چندان در این زمینه اطمینان‌بخش نیست.»

۱۲
شهریور ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها