آمریکا و متحدانش درباره راهبرد مشترک در افغانستان توافق نکردهاند
خبرگزاری فارس: مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل آمریکا اخیرا در گزارشی که درباره اوضاع جاری در افغانستان و پاکستان تهیه کرده تاکید کرد که آمریکا و متحدانش درباره راهبرد مشترک در افغانستان توافق نکردهاند.
به گزارش فارس، در حالی که اوضاع امنیتی در افغانستان و پاکستان این روزها با افزایش درگیریها و ناامنیها ابعاد تازهای به خود گرفته است “مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل ” (CSIS) آمریکا اخیرا در گزارشی به بررسی اوضاع در افغانستان و پاکستان پرداخته است.
در بخشهایی از این گزارش چالشهای سیاسی آمریکا، فرضیات و پیشنهادات و گزینههای سیاسی به چشم میخورد.
نظر به اهمیت این گزارش، خبرگزاری فارس جهت اطلاع مخاطبان خود اقدام به ترجمه این گزارش کرده است.
در بخش اول این گزارش به این نکته تاکید شد که مردم برخی از همپیمانان آمریکا در افغانستان با ماموریت کشورشان در این کشور همچنان مخالفت خواهند کرد.
این گزارش در ادامه پنج پیشنهاد عمده را برای دوره بحرانی در افغانستان و پاکستان ارائه میکند: به منظور ایجاد حس هدف مشترک، اهداف فراگیر باید سادهسازی و شفاف شوند. مردم افغانستان و پاکستان باید باور کنند که با مبارزه با شورشیان یا تروریستها و ایجاد ثبات در منطقه به امنیت و رفاه بیشتری خواهند رسید. همپیمانان آنان باید شاهد تحقق اهداف خود در یک بازه زمانی معقول باشند. اهداف مشترک، تمامی گروهها و احزاب را قادر خواهد ساخت تا راهبردی مناسب، اهدافی واقعبینانه، و تدابیری موفقیتآمیز اتخاذ کرده و منابع لازم برای این کار را تامین سازند.
در ادامه این گزارش آمده است: باید یک تعهد اقتصادی و نظامی سه ساله از همپیمانان گرفت و به مردم افغانستان نشان داد گرچه تعهد اقتصادی ادامه خواهد داشت اما تعهد نظامی نامحدود نیست. این چارچوب زمانی با رقم تعیین شده ۱۳۴ هزار سرباز تا دسامبر سال ۲۰۱۱ از سوی ارتش ملی افغانستان سازگار است. باید مطمئن شد که دولتهای انتخابشده پاکستان و افغانستان مسئولیت رهبری را میپذیرند.
گزارش فوق افزود: بخش اعظمی از تلاشها (۸۰-۷۰ درصد) باید تنها به تعداد کمی از استانها (چه در افغانستان و چه در پاکستان) معطوف شود و باید در پی این بود که هر جا امکانش هست نظارتی برپا کرد، از وزرای منتخب گرفته تا فرمانداران، رهبران روستاهای محلی،شهرها و جوامع مدنی، گروههای زنان، خدمتکاران عمومی نظیر معلمان، قضات و نیروهای پلیس.
بر اساس این گزارش، با اهداف و مسیر مشخص، مسئولیتپذیری تمامی گروهها و انتقال اطلاعات منظم و عمومی به مردم منطقه و دولتهای همپیمان میتوان به موفقیت دست یافت.
گزارش مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل آمریکا در ادامه به چالشهای سیاسی در افغانستان و پاکستان اشاره و تاکید میکند: خشونت گسترده، فقر شدید، تنشهای مرزی حلنشده، سلاحهای هستهای، قاچاق مواد مخدر و حکمرانی ضعیف جزو چالشهای اصلی در افغانستان، پاکستان و منطقه به حساب میآیند. علاوه بر این، مسائل حاکمیت و نیز پویشهای اجتماعی، تاریخی و مذهبی در منطقه، قابلیتهای ملی و بینالمللی را تهدید به نابودی میکند. تاکنون، کمکهای مالی، نظامی و فنی به حکومت نه تنها کافی نبوده، بلکه تا حد زیادی بیتاثیر و در برخی موارد نابارور بوده است.
در ادامه این گزارش آمده است: افغانستان و پاکستان از خشونت تبهکاران و تروریستها در برخی از مناطق که کاملا تحت کنترل دولت نیستند رنج میبرند. روابط افغانستان و پاکستان نسبت به گذشته در وضعیت بهتری به سر میبرد، اما همچنان تیره است. حملات تروریستی نوامبر ۲۰۰۸ در بمبئی، کاهش آرام تنشهای هند و پاکستان را به خطر انداخته است. کشتارهای ائتلافی در افغانستان در سال ۲۰۰۸ برای پنجمین سال متوالی افزایش یافت و بیش از نیم قرن است که این کشور برای مددکاران اجتماعی بسیار خطرناک است.
بر اساس این گزارش، دولت آمریکا و اکثر همپیمانان به این مطلب پی بردهاند که لازم است تا نسبت به افغانستان و پاکستان راهکار تازهای در پیش گیرند، راهکاری که در آن تمرکز روی مناطق مرزی باشد.
دریادار “مایکل مولن ” اشاره کرده است که افغانستان و پاکستان با توجه به شورش مشترکی که در مرز این دو اتفاق افتاده به طور جداییناپذیری به هم پیوند خوردهاند. سرنوشت هر دو کشور افغانستان و پاکستان ـ با وجود اینکه در مراحل مختلفی از توسعه بسر میبرند ـ به واقع در هم تنیده شده است و مستلزم ترکیبی مشخص و دقیق از تمهیدات از جمله اقدامات ضد شورش و ضد تروریستی به انضمام فعالیتهای کوتاهمدت بشردوستانه و فعالیتهای بلندمدت اقتصادی و توسعهای هستند.
گزارش فوق افزود: یک همسایگی بهتر میتواند به عنوان بخشی از راهحل در نظر گرفته شود تا هیچ یک از کشورهای همسایه نتوانند دست به اقدامات خرابکارانه بزنند. در ماههای آتی تصمیمات مهمی باید گرفته شود. در افغانستان، آمریکا و همپیمانانش باید میزان نیرو را مشخص کنند، بر مسائل نظارت داشته باشند و مشکلات را اداره کنند و تصمیم بگیرند که چطور تلاشهای امنیتی و توسعهای را محدود به منطقه کنند. در پاکستان زوال وضعیت امنیتی و اقتصادی، به انضمام محدودیت اهرمهای خارجی، آنالیز سیاسی تازهای را میطلبد که مشارکتهای کامل در منطقه و همراهی ملتهای همپیمان از اطراف جهان را دربر داشته باشد.
بر اساس این گزارش، مذاکرات اخیر بین دولت پاکستان و بخشی از طالبان پاکستان در سوات، نشان از وسعت چالشها دارد. اما به راستی آنجا چه خبر است؟ منظور از قانون شریعت در این مورد چیست؟ آیا هر یک از طرفین به این توافق ارج مینهند؟ آیا این توافق برای دره سوات صلح به همراه دارد؟ چرا ارتش پاکستان قادر نبوده است تا به خشونتها پایان بخشد و ارعابها را متوفق سازد؟ آیا این تسلیمی بدون شرط در برابر شورشیان خشن است که ممکن است در جای دیگر نیز تکرار شود یا الگویی است که باید بر اساس آن پیش رفت؟
این بخش چندین چالش و سئوال اساسی را مطرح میکند که میتواند به تعریف سیاستهای آمریکا در برابر افغانستان و پاکستان در ماهها و سالهای پیشرو کمک کند.
در این زمینه به اوضاع افغانستان اشاره شده و آمده است: درست هفت سال پس از اینکه نیروهای آمریکا و شرکای ائتلافی طالبان را سرنگون کردند، ثبات افغانستان در هالهای از ابهام قرار دارد. در واقع وضعیت امنیت به خاطر افزایش حضور طالبان و دیگر گروههای شبه نظامی بدتر شده است. همزمان نیز افغانستان به کانون برخی از بدترین شاخصهای بهداشت و فقر در جهان تبدیل شده است. شیوع فساد، قاچاق مواد مخدر و زوال حاکمیت قانون سبب نارضایتی وسیع در میان مردم شده است.
گزارش فوق افزود: در حال حاضر در افغانستان یک مشکل اساسی وجود دارد و آن اینکه دولت افغانستان، آمریکا، ناتو، سازمان ملل و دیگر همپیمانان اصلی درباره یک راهبرد مشترک برای این کشور به توافق نرسیدهاند. یک سری جاهطلبی وجود دارد که احساس میشود باید به یک خواست مشترک تقلیل یابد. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و رابرت گیتس، وزیر دفاع این کشور از زمان بر سرکار آمدنشان تلاش کردهاند تا با تعبیر اینکه یکی از اهداف اصلی نابودی پناهگاههای امن در افغانستان و پاکستان است، انتظارات را کاهش دهند.
بر اساس این گزارش، هنوز لازم است تا این مسئله روشن شود که چطور میتوان در بلندمدت آنهم بدون ایجاد زیرساختهای اصلی حاکمیت قانون، به امنیت عمومی دست پیدا کرد. به عبارت دیگر، برای اینکه افغانستان و پاکستان بار دیگر تبدیل به مامن تروریستها یا ایالت قدرتطلبان نشوند، لازم است تا یک حکومت پایهای خوب برقرار شود. برای رسیدن به اهداف مشخصشده چه سطحی از نیروهای آمریکایی و بینالمللی لازم است؟ آیا این نیروی مورد نظر، در دسترس است؟