بامیان نیمقرن پیش از زبان نویسنده ایرانی
به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس، محمدعلی اسلامی ندوشن از چهرههای ماندگار فرهنگی ایرانی در سال ۱۳۴۸ پس از بازگشت از سفر به افغانستان؛ خاطرات و مشاهدات خود را در اختیار مجله یغما قرار داد و شهریور ماه ۱۳۴۹ این مجله در شماره ۲۶۴ خود مبادرت به چاپ این سفرنامه کرده که در ادامه بخش سفر وی به بامیان را باهم مرور میکنیم. بامیان محل برخورد سه تمدن یـونانی و بـودایی و ساسانی است و از همین رو، مهمترین مرکز سیاحی افغانستان بشمار میرود. بامیان، به سبب شرایط کوهستانی و قلعه مانند خود توانسته است قرنها، پناهگاه هزاران بودائی باشد که بیآزارترین مردمان زمان خود بودهاند. حتی تسلط ساسانیان بر مـنطقه، از جـنبه بودائی مـعبد مانند بامیان نکاست. سبک تکین با گشودن شهر، به سلطه بودائی شهر خاتمه داد و بعد حمله مغول بامیان را نیز مانند دهها شهر دیـگر از آبادانی و حتی هستی ساقط کرد و آن را تبدیل به قریه محقری نمود. هواپیمای ۲ موتوره شـرکت بـاختر، پس از پرواز از کـابل همه راه را بر فراز کوهستان میگذراند و پس از یک ساعت در فرودگاه خاکی بامیان بر زمین مینشیند. از همان بالا، سر سبزی و زیبایی دره بـامیان خوب نمودار است. مانند همه شهرهائی که در گذشته شکوه و رونق داشتهاند، خرابههای بر فراز تـپه، چون آتـشفشانهای خـاموشی بنظر میرسند. اکنونآبادی محل خلاصه میشود در خیابان باریکی که بیست دکه محقر در سراسر آن پراکندهاند و در قعر دره، در پائیـن مجسمه عظیم بودا گسترده است. timberland 6-inch premium هتل گرزندوی (اداره سیاست و جهانگردی افغانستان) بر فراز تپهای قرار دارد و بـوسیله خیابانی که ۲ صف سـپیدار فـوق العاده و عنا در دو سویش هستند به مرکز قریه متصل میشود. در کنار هتل اطاقکهای مدوری از نی و نمد نیز درست کردهاند که آنها را «خرگاه» میخوانند و مسافرهای اضافی در آنها جای میگیرند؛ حالت بومی زیبائی در این اطاقکهاست. بامیان نیز مانند بسیاری از شـهرهای بزرگ گذشته، تعارضی بین عظمت طبیعی و حقارت مصنوعی خود دارد:درهها و کوهسارهای بسیار آراسته، مانند عروس، و هوایی خوش، تا آنجا که من دیدم خنکترین و لطیفترین هوا در افغانستان؛ اواخر مرداد، هنگام شامگاه چنان خنک بود که دیگر امکان نشستن در هوای آزاد نبود. asics soldes ارزش تـاریخی و هـنری شهر که از دورترین نقاط دنیا، سیاحان را به جانب آن میکشد، در ۲ مجسمه کوه پیکر بود است، و تعداد بیشماری غارهای بودائی و خرابههای شهر معروف به «غلفله» و شهر سرخ. از همان آغاز ورود، هیبت و صلابت دو مجسمه چشم را خیره میکند. این ۲ دیگر جزو طـبیعت مـحل شدهاند، جزو کوه و تپه؛ یعنی چیزی عظیمتر از مصنوع دست انسان در خود دارند. هر دو بودا، در جنوب بامیان، در دل تپه، در زیر طاق نمائی کنده شدهاند، و گوئی جزئی از وجود تپه هستند. جنس آنها از همان خاک است، منتها خاکی سخت و آغـشته بـه سنگ. در گذشته پیکرهها پوشیده از نقوش و رنگ بودهاند که بمرور فروریخته و اکنون همان هیئت خاکی برجاست. بودای کوچکتر که سی و پنج متر طول دارد، سالخوردهتر است. حدس زده میشود که ساختمان آن در قرن دوم مسیحی آغاز شده و در قرن سـوم بـپایان رسـیده باشد. شکل مجسمه مخلوطی است از سبک یـونانی و هـندی و نـقوشی که در زیر طاق نما، گرداگرد مجسمه نگاشته شدهاند، تأثیر نقاشی ایرانی در خود دارند.(اسبهای بالدار، سرهای گرازان، و مرغانی که گردن بندهای مروارید در منقار دارند). اکنون آثار انـدکی از ایـن نـقوش باقیمانده و بعضی از قطعههای آن را به موزه کابل بردهاند. ffxiv gold چون نـقش صـورت در اسلام منع داشته، مسلمانان متعصب چشمهای تصویرها را بیرون آورده و صورتها را مثله کردهاند.اینکه اصل مجسمهها تا به امروز باقیمانده خود از عجایب روزگار است! چند صد مـتر دورتـر از بـودای کوچک، بطرف غرب بودای بزرگ است (پنجاه و سه متر قد) این مجسمه جـدیدتر از بودای اول است (گویا بین قرن سوم و پنجم بعد از میلاد ساخته شده است) و در اصل برنگ قرمز بوده. دستهای هر ۲ مجسمه و قـسمتی از صـورت شـکسته و فرو ریخته است. این دو مجسمه همانهایی هستند که در ادبیات ما به آنها خـنگ بـت و سرخ بت میگفتند و داستانهایی نـیز درباره آنـها پرداخـته شده بود.تا قرنها تصور میشد که دو مجسمه، پیکرهای ۲ عاشق و معشوق یا زن و شوهراند. ugg soldes مردم بومی بامیان که در زحمتکشی و قناعت خود غوطهورند،بیتردید بـه چـشم شگفتی در اینهمه سیاح مینگرند که هر روز از راههای دور به تماشای این دو هیکل ناقص العـضو تـنومند مـیآیند-که وجودشان مخالف دین است- و چه بسا که با خود بگویند:خدایا!چقدر آدم بیکار و پر پول و ابله در روی این زمین است! پیرامون مـجسمههای بـودا، تا فاصله دور، صدها مغاره کنده شده است که اعتکافگاه راهبان بودائی بوده است، (من خـود نـزدیک هـزار شمردم). در بعضی از این غارها، نقشها و تزییناتی نیز بکار برده شده بود. دیوارها و سقف بعضی از آنها از دود مـنجمد پوشـیده اسـت و عجیب این است که از داخل برخی هنوز بوی دود میآید؛ بوئی قوی و سمج، و گوئی ایـن لایـههای سیاه بویناک، زندگی هدر شده را در مومیائی گرفتهاند. دو مجسمه چون از دور نگریسته شوند، (مثلا از فراز هتل بامیان) حالت ۲ سردار رومی درشت اندام دارند کـه گـذشت ایام هیبت و صلابت را از آنها گرفته و به ۲ هیولای بیزیان تبدیلشان کرده است و چون پیـشانی و نـیمی از صورت آنها ریخته شده، حالت سردرگمی و رمز روزگـار را در خـود دارنـد؛ عجیب این است که تپههای مقر دو مجسمه و تـپههای مـجاور آنها، بسبب برف و باران و باد، شیارهائی در آنها پدید آمده و خود حالت یک فوج پیاده نـظام یـافتهاند که گوئی بر اثر نیروی سـحر در یـک لحظه بـه مـجسمههای خـاکی تبدیل شدهاند. ایستاده، بیحرکت، با شانههای فرو افتاده، گوئی درد گذشت زمـان بـصورت خاموش و مرموز در هیکل آنها لانه گرفته است، و دهانه غارها چون دریچههای تـاریک و شـومی مینمایند، رو به دیار نیستی. ولی بر فراز مـجسمه و نیز گرداگرد دره بـامیان، تپههای رنـگارنگ و نیز یک رشته کوهسار با بـدنهای مـخملی و منقش جای دارند، حاکی از همیشه جوانی و طراوت جاودانی طبیعت؛ تپهها با پشتهای مواج و فربه، خاکستری و اردهای رنـگ، به فـیلهای عظیم خفتهای میمانند و این باز مـینماید کـه آنـچه زشت و فرتوت مـیشود، محصولهای دسـت آدمی است؛ آنچه انسان در آنـ تـصرفی ندارد، پیوسته زیباست، حتی دگرگونی و اضمحلالش هم نازیبا نیست و مجموع این منظره که حالتی روحانی و عـروجانگیز دارد، بـیتردید در انتخاب منطقه بعنوان یکی از بزرگترین پایگاههای مـذهبی جـهان مؤثر بـوده است. خرابههای شـهر مـعروف به «غلغله» بر فراز تپهای در شـمال بامیان است. نام تأثرانگیز شاعرانه «غلغله» را مردم به این خرابهها دادهاند: علتش ان است که هنگام مقاومت شهر در محاصره مـغولان فـریاد و همهمه وحشت از ساکنان آن بر میخاسته اسـت. nike air max 90 femme ما در مـیان ویـرانهها مدتی گـردش کـردیم.