سروده شاعر افغان درباره وحدت و برادری مردم ایران و افغانستان

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/04/18/13910418000428_PhotoA.jpg

سید حسن مبارز شاعر روحانی، افغان ساکن ایران در گفت‌گو با خبرنگار کتاب و ادبیات فارس خبر از  سرودن شعری جدید با قالب مسمط درباره وحدت بین مردم ایران و افغانستان داد و گفت: چندی پیش شبکه بی بی سی در اقدامی شیطنت آمیز فیلمی پخش کرد که در آن چند نفر مراسم بزرگداشت امام خمینی را در افغانستان به هم ریختند و این در حالی که تعدادی زیادی از مردم هر سال با دل و جان به صورت خودجوش برای امام مراسم می‌گیرند و حضور ۳-۲ نفر انگشت شمار برای خراب کردن این مراسم، شیطنت این شبکه بود.

وی افزود: نکته مهم‌تر در این شعر که غرض اصلی سرودن آن بود، پرداختن به موضوع وحدت بین مردم ایران و افغانستان است که متاسفنانه تاکنون شاعران دو کشور توجه زیادی به آن نکرده‌اند. این دو کشور کشورهایی همسایه، دوست و هم زبان هستند و سرنوشت مردم افغانستان و ایران به هم گره خورده است و متاسفانه این روزها شاهد هستیم که دست‌هایی تلاش می‌کنند به اختلاف‌ها دامن بزنند.

مبارز در پاسخ به این سئوال که آقای تاکنون شاعران دیگر هم به موضوع وحدت بین مردم ایران و افغانستان پرداخته‌اند یا خیر اظهار داشت: به غیر از محمدکاظم کاظمی که بارها به این نکته پرداخته مثل شعر «ما شاخه‌های سرکش سیبیم‌، عین هم‌/ یک باغبان بیاید و پیوندمان زند» من مورد دیگری ندیده‌ام. هرچند این موضوع جای کار بیشتری دارد و حتی جا دارد هم اندیشی‌ها و کنگره‌های شعری در این خصوص برگزار شود.

شعر سیدحسن مبارز به همراه متن کوتاه قبل از آن به شرح زیر است:

به دو سه جیره خوار بی بی سی که با قصد ایجاد تفرقه بین مردم افغانستان و ایران به عاشقان افغانستانی امام روح الله در کابل توهین کردند

به خموشانِ فرومایۀ تاریک نهاد

به تباهانِ هم آغوشیِ با زوزۀ باد

به شبِ سرزده در خانه ،  به بیداد ، به داد

به تماشای غمِ غمزدگان با دل شاد

چه بگوییم که این جادۀ بیراه شده

با خیالاتِ خوشِ فاصله همراه شده

جیره خوارانِ شکمباره شمایید نه ما

این شمایید که در بند هوایید نه ما

بر سر سفرۀ بیگانه گدایید نه ما

این شمایید که بی دین و خدایید نه ما

مگر این شعر بر این درد قراری باشد

در زمستان نیاسوده بهاری باشد

اف بر آن غیرتتان اف که اجیرید شما

دو سه تا جیره خور روبه پیرید شما

از شما خیر ندیدیم کویرید شما

بهتر آن است که از شرم بمیرید شما

سر به زیران سر افکنده ، سرافزاز آیید

جیره خوران شکمباره به خود باز آیید

کور باد آنکه نگه سوی اجانب دارد

آن که از کیسه ی روباه مواجب دارد

کور باد آنکه چنین یار و مصاحب دارد

خوردن از سفره ی بیگانه عواقب دارد

هان برادر نفروشید یهودا نشوید

باز گردید به خود باز که رسوا نشوید

ما دو رودیم که یک راه به دریا داریم

دو صداییم که در حنجره ای جا داریم

دو برادر که هوای دل هم را داریم

چشم امّید به آرامش فردا داریم

ما دو همسایۀ هم ، حامیِ هم ،  بیداریم

حرمت شادیِ هم ، حرمتِ غم را داریم

گرچه امروز دو نیم ایم و دو عنوان هستیم

ما دو جسمیم ولی یک دل و یک جان هستیم

ما همان بلخ و بخارا و خراسان هستیم

همگی روی به یک قبله مسلمان هستیم

سرنوشتی که یکی هست جدا بی معناست

ما یکی بوده و هستیم دوتا بی معناست

ما شهیدان به خون خفتۀ باور هستیم

همه در کشتی تاریخ ،  شناور هستیم

چشمتان کور که ما نخل تناور هستیم

چه بخواهید و نخواهید، برادر هستیم

جزءِ لاینفک از جان و جهانم هستند

خوب یا بد همه هم کیش و زبانم هستند

۱۹
تیر ۱۳۹۱
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

Leave a Reply