چرا هنوز خواب کودکان پرآتش است؟

چرا هنوز پرچم سفید خونچکانشان
میان کشت زارهای من سیاه میزند؟!
تو قدر یک گلوله سمت “دشت گوله”
چشم باز کرده ای ؟
و یا به سوی “درّهِ کجاب”؟
“پرسشی از فرماندهی ناتو در افغانستان در ارتباط با حوادث اخیر لوگر و بهسود”
چرا هنوز خواب کودکان این وطن پر آتش است؟
چرا هنوز گیسوان خواهران من به خون حنا شود؟
چرا هنوز هم پر از”اسید” هست
خاطرات بچه های مدرسه ؟
چرا هنوز پرچم سفید خون چکانشان
میان کشت زارهای من سیاه میزند؟!
تو قدر یک گلوله سمت “دشت گوله”
چشم باز کرده ای ؟
و یا به سوی “درّهِ کجاب”؟
بهار تا بهار انتحاریاند.
نیازی و عبید و گلّه گلّه اشتران به جوی جر رها
ولی تو در تغافل همیشگی
خیال می کنی که گیسوان کودکان “ترا برا” است!
خیال میکنی که پلکهای پر خیال دختران دهکده اگر به خواب رفت
پناه گاه ایمن الظواهری است!
اگر تو پاسبان صلح و آشتی
سلامِ تو چرا سلامِ راکتی است بر شقیقه های پیر مادران؟!
صدای گریه از گلوی کودکان بهسود و کجاب سر به آسمان کشیده است
ولی تو چون عقاب میپری
به قریه های لوگر و به
خواب کودکان بی گناه موشک و گلوله میپراکنی
به من بگو چرا؟
چرا؟ !
۱۳۹۱/۳/۲۱