ضرورت تولید کتاب برای تقویت مشترکات فرهنگی ایران و افغانستان

http://www.ibna.ir/images/docs/000137/n00137272-b.jpg

نویسنده افغان در نشست «میراث مشترک فرهنگی جهان اسلام: افغانستان و ایران» با بیان این‌که دو کشور ایران و افغانستان دارای مشترکات فرهنگی زیادی‌اند، عنوان کرد: برای تقویت این مشترکات باید کتاب‌هایی نوشته و نمایشگاه‌های کتاب برگزار شوند و در آن‌ها به عرضه این مشترکات پرداخت./
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از ستاد خبری سرای اهل قلم بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، مولوی کروخی در این نشست اظهار کرد: روزگاری غزنی پرابهت و ارزشمند بود و شخصیت‌های فرهنگی و علمی فراوانی در خود پرورش داده بود و پیشینه تاریخی اثرگذار داشت اما بر اثر به وقوع پیوستن مشکلات عدیده‌ای مانند جنگ از پیشرفت خود بازماند.

وی با بیان این‌که خدا در قرآن مشوق اصلی کسب علم و فرهنگ است، ادامه داد:‌ آنانی که برای هدایت انسان‌ها تلاش می‌کنند مانند علما و فضلا، در تاریخ تمدن بزرگ اسلامی موثر و راهگشای زندگی بشر بوده‌اند. اسلام در عصرهای نخستین در میان هر ملتی که قدم می‌گذاشت، سبب رشد و پیشرفت آن ملت می‌شد. بنابراین، اسلام و مسلمانان از جمله دلایل رشد فرهنگ ایران باستان به شمار می‌روند.

کروخی ادامه داد:‌ «جان دیوئی» نویسنده معروف آمریکایی جمله معروفی دارد مبنی بر این‌که «زمانی که مسلمانان، اسکندریه را فتح کردند آنان تا ۲ سال تمام کتاب‌های علمی اسکندریه را مطالعه و ترجمه‌ کردند و آن‌ها را در جهت آبادانی تمدن اسلامی به کار گرفتند» این جمله برای مسلمانان جای بسی افتخار است که فردی از کشور آمریکا چنین حرفی درباره اسلام می‌زند. یا جمله معروف دانشمند فرانسوی مبنی بر «علم مسلمانان به اروپا سرایت کرد و اروپا امروز متاثر از خدمات علمی مسلمانان است» نشان‌دهنده ارزش علم در کشورهای اسلامی است.

وی افزود: اما متاسفانه بعدها بدعت‌ها و شبهاتی به‌وجود آمدند و دانشمندان ما نتوانستند به پیشرفت خود ادامه دهند. فقر و جنگ یکی از علت‌های عقب‌ماندگی کشور افغانستان محسوب می‌شود که امروز با این جهالت‌ها و مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند.

کروخی عنوان کرد: تا زمانی که با فرهنگ خود آشنا نشویم و آن‌ را احیا و ترویج نکنیم، نمی‌توانیم از این جهالت نجات یابیم. رهایی از این مشکلات نیازمند این است که جوانان ما در فراگیری علم از یکدیگر سبقت بگیرند. ما باید به عزت و کرامت‌های گذشته خود برگردیم و با هویت زندگی کنیم که راهش دسترسی به علم و فناوری‌های علم است.

وی بیان کرد: فرهنگ دو کشور ایران و افغانستان در یک مسیر حرکت می‌کنند. وجود شخصیت‌های فرهنگی مشترک در این دو کشور مانند فردوسی، حافظ، ملاصدرا، جامی و مولانا جلال‌الدین بلخی، این دو کشور را به هم نزدیک‌تر کرده است.

کروخی افزود: برای تقویت مشترکات فرهنگی موجود بین دو کشور ایران و افغانستان باید کتاب‌هایی نوشته ، نمایشگاه‌های کتاب برگزار شود و این کتاب‌ها عرضه شوند تا بیش از پیش این دو کشور به یکدیگر نزدیک شوند. تحقق این امر و رهایی افغانستان از جهالت و تعصبات تنها به دست جوانان دانشجو و عاقل صورت می‌گیرد.

سخنران بعدی این نشست، شوکت‌علی محمدی، نویسنده و پژوهشگر افغان بود. وی غزنی را نمادی از تاریخ و فرهنگ کهن ایران باستان برشمرد و گفت: اگر غزنی به عنوان کشور فرهنگی افغانستان انتخاب شده است و منشا تولید علم و فرهنگ در سرزمین و در جهان اسلام به شمار می‌رود،در تاریخ، فرهنگ و تلاش‌های خردمندانه بزرگ‌مردان این سرزمین ریشه دارد.

وی اظهار کرد: غزنی یکی از شهرهای باستانی افغانستان محسوب می‌شود که در دوره های مختلف نام‌های گوناگونی را تجربه کرده است. اَرووا و زابلستان برخی از این نام‌ها را تشکیل می‌دهند. آن‌گونه که از تاریخ گذشته این سرزمین برمی‌آید، غزنی مرکز زابلستان است. زابلستان در دوره حاکمیت به دست رستم کیانی بود. این سرزمین در نقطه‌ای از تاریخ، سیستان نامگذاری و در دوره‌ای دیگر کاسه‌رود نام گرفته که محل جنگ‌های رستم بوده است.

محمدی ادامه داد: آن‌گونه که در منابع آمده است، نویسندگان نمی‌دانند که کاسه‌رود کجاست اما فردوسی در شاهنامه، کاسه‌رود را به گونه‌ای توصیف می‌کند که نمی‌تواند به دور از دَشت‌رود باشد. یکی از مناطق تاریخی که ریشه‌های فرهنگی زابلستان را به تصویر می‌کشد، خِردرود است. اگر اندک نگاهی به تاریخ فرهنگی این سرزمین بیاندازیم، متوجه می‌شویم که در ترویج فرهنگ کشور افغانستان بسیار موثر بوده است. مهمترین متن فرهنگی این سرزمین اوستا نام دارد. در کتاب «درٌ اوستا» به لهجه غزنی به این موضوع اشاره شده است.

وی اظهار کرد: وجود یک یا دو حرف بیشتر در زبان اوستا نسبت به زبان فارسی در سایر کشورها مانند پاکستان نشان‌دهنده وارث بودن زبان فارسی از زبان اوستایی است.

قنبرعلی تابش، نویسنده و پژوهشگر افغانی، سخنران بعدی این نشست بود که عنوان کرد: غزنی در سال ۲۰۱۳ پایتخت فرهنگی جهان اسلام شد. خدا را شاکریم که با وجود سیاهه‌هایی که آفاق زندگی ما را در افغانستان در برگرفته، هنوز ریشه‌های فرهنگی در جهان اسلام وجود دارند که از شخصیت‌های فرهنگی غزنی تجلیل ‌کنند. غزنی در بسیاری از علوم مانند طب، تاریخ، نجوم، شعر و زبان فارسی بر جهان اسلام حق دارد. آثار بزرگ فرهنگی در غزنی متولد شده‌اند. غزنی بستر نخستین‌ها و شاهکارهای ادب فارسی است.

وی ادامه داد: بسیاری از قالب‌های ادب فارسی در عصر غزنویان پدید آمده‌اند. سبک خراسانی در تاریخ ادبیات فارسی یک سبک فاخر به شمار می‌رود و در آن سبک، آثار متعددی به وجود آمده اند. این همان سبکی محسوب می‌شود که در بستر غزنی و در عهد غزنویان پدید آمده است.

تابش اظهار کرد: ورود مضمون‌ها نخستین بار در عصر غزنویان رخ داده است. ابوسعید ابوالخیر، نخستین شاعر زبان فارسی به شمار می‌رود که محتوای عرفانی را در قالب شعر درآورده است. رباعیات وی عارفانه‌ترین مضمون‌های شعر فارسی را در بردارد. سنایی غزنوی در بسیاری از ابتکارات جزو نخستین‌های شعر فارسی به شمار می‌آید این ابتکارات در عصر غزنویان اتفاق افتاده است.

وی در پایان گفت: غزنی بستر شاهکارهای زبان فارسی محسوب می‌شود. شاهنامه فردوسی در عصر غزنویان به وجود آمده است که می‌تواند نوعی هویت ایرانی تلقی شود. این اثر حامل خرد اوستایی است و بستر بسیار مناسبی برای تحقیقات جدید در حوزه اجتماعی محسوب می‌شود که امیدواریم جوانان ما بیش از پیش نسبت به آن عنایت داشته باشند.

نشست «میراث مشترک فرهنگی جهان اسلام: افغانستان و ایران»  (جمعه ۲۲ اردیبهشت) با حضور نویسندگان و پژوهشگران افغانستان در سرای اصلی اهل قلم واقع در طبقه دوم شبستان مصلای امام خمینی(ره) تهران برگزار شد.

۲۴
اردیبهشت ۱۳۹۱
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

Leave a Reply