شهادت مبارکت باد مرد خدا

 او را به نام مولانا سید خیل می شناختم و در همین نام است که او را عزیز داشته ام. ژنرال شدنش برایم هرگز اهمیتی نداشته است و میزان محبوبیت او بستگی به رتبه و مقام دولتی اش نداشته است.

آدم های زیادی ژنرال می شوند و مارشال می شوند و هزار چیز دیگر در دولت ها می شوند، اما اگر به قلب آدم نفوذ نکنند، رتبه نمی تواند محبوب و دوست داشتنی شان بسازد. مولانا سید خیل هم در دوران جهاد و هم در دوران مقاومت و چه پس از سرنگونی طالبان همیشه در سنگر بوه است- اومردی بود از تبار ققنوسان آزادی.

چه زیباست مرگ در پای آرمان آزادی و ایمان. زندگی آخر به سر می  آید، اما مهم اینست که راهی را برگزیده باشی و برای رسیدن به آرمانهای راه برگزیده ات، جان داده باشی.

زندگی سیاسی و نظامی مولانا سه مرحله دارد. جنگ، جنگ و جنگ. جنگ در برابر جنایت و اشغال سرخ، جنگ در برابر جنایت و اشغال سیاه و جنگ در کنار وجدان و 
جامعهء بشری  در برابر تداوم جنایت، وحشت و تجاوز.

مولانای عزیز، ژنرال عبدالرحمن سید خیلی در حالی که دهمین سال مرحله سوم جنگ برحق خویش در برابر  جنایت و تجاوز را سپری می کرد، به شهادت رسید- 
آنهم در حالی که او قد راست و بی باک در میدان جنگ حضور داشت. او مرد میدان و مرد رزم بود. از این روست که مولانا هدف تروریزم قرار می گیرد. 
تصور دشمن زبون و بزدل همین است که با رفتن مردان مصممی چون مولانا رعب و وحشت می آفرینند و دیگران را از مبارزه باز می دارد.

اما قانون الهی همین است که خون حسین ها، مرگ یزیدها را بار می آورد. شهادت مسعود (رح) برچیده شدن نظام طالبان و ارمغان آزادی برای مردم در بر داشت. 
مرگ مولانا نیز سبب خواهد شد که هزاران مرد مصمم دیگر به میدان بیایند.

مهم اینست که سنگر ها باقی بمانند. مرگ چریک دردناک و اندوه آفرین است اما راه چریک باید باشد و بماند. سرباز برای سربازی به میدان می رود، مرگ سرباز نباید مرگ 
سنگر باشد.

شهادت مولانای عزیز را به همه بازماندگان، همرزمان و هواخواهان آزادی و مقاومت تسلیت و تبریک می گوئیم.

روحش شاد، راهش پر رهرو و آرمانش جاودانه باد

۲۸
اسفند ۱۳۸۹
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

دیدگاه‌ها بسته است.