آثار «مولانا» تا ۲۰ سال پیش در زادگاه‌اش چاپ نشده بود

خبرگزاری فارس: استاد زبان دری افغانستان گفت: آثار مولانا جلال‌الدین بلخی تا دهه ۶۰ هجری خورشیدی، یعنی تا بیست سال قبل در افغانستان هیچ به چاب نرسیده بود، و تنها در دهه ۶۰ هجری خورشیدی هم مثنوی و هم دیوان کبیر برای نخستین‌بار به چاپ رسیدند.

«رهنورد زریاب» در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در کابل، از مولانا به عنوان حادثه‌ای در تاریخ ادبیات و عرفان زبان فارسی یاد کرد و گفت: این حادثه را می‌توان چون زمین‌لرزه‌ای دانست که همه جا و همه کس را لرزاند.
این نویسنده افغان گفت: مولانا را می‌توان همچون طلوعی زیبا و دل انگیز دانست که همه جا و همه کس را روشن ساخت و میتوان همچون یک رگبار بهاری دانست که همه جا و همه کس را شستشو داد و تر و تازه ساخت.
این پژوهشگر ادبیات زبان دری اظهار داشت: درباره حضرت مولانا سخن بسیار گفته شده است، کتابهای بسیار پرداخته شده و جستارهای بسیار پدیده آمده‌اند اما می‌خواهم از دیدگاه دیگری به این حادثه بنگرم که بنظرم شاید اندکی نو و تازه باشد.
رهنورد زریاب گفت: هنگامی که مولانا را از این دیدگاه بنگریم در می‌یابیم که در این حادثه حضرت خداوندگار، مردمان سرزمین‌های گسترده و فراخ را از “بنگال ” تا “روم ” و یا از “قسطنطنیه ” و از آن سوی “سیحون ” تا “دریای هند ” و “خلیج فارس ” به هم نزدیک ساخت و پیوند داد.
این داستان‌سرای افغان افزود: می‌بینیم که در سراسر سده‌های دراز و در تمامی این سرزمین‌های گسترده و فراخ، مردمان گوناگون، دیوان کبیر و مثنوی معنوی را می‌خواندند و از این خواندن بهره و لذت می‌گرفتند و شاید هم با این ویژگی جز حافظ سخنوری دیگری را در زبان فارسی و در حوزه فرهنگی نتوان سراغ گرفت.
وی تأکید کرد: یک ویژگی دل انگیز مولانا همین پیوند دادن، نجات دهنده و رهایی بخش بودن است، مولانا به راستی برای وصل کردن آمده بود.
زریاب گفت: مولانا نه تنها فارسی زبانان را باهم پیوند داد، بلکه مردمان غیر فارسی زبان را نیز با هم پیوند داد و اگر تاریخ این سرزمین گسترده را ببینید و بخوانید در می بابید که مردمان هندی زبان ، بنگالی ، ترک ، پشتو زبان و مردمان بلوچ همه مثنوی و دیوان کبیر را مطالعه می‌کردند و این بدان معنی است که حضرت مولانا این مردمان را با یک رشته معنوی با همدیگر پیوند داده است.
زریاب تصریح کرد: باید گفت که آثار مولانا در افغانستان تا دهه ۶۰ هجری خورشیدی، یعنی تا بیست سال قبل هیچ به چاب نرسیده بود، تنها در دهه ۶۰ هجری خورشیدی در زمان حاکمیت حزب “دموکراتیک خلق ” بود که هم مثنوی و هم دیوان کبیر در افغانستان برای نخستین بار به چاب رسیدند، همانگونه که “شاهنامه ” بزرگ و “تاریخ بیهقی ” هم برای نخستین بار در همین دهه در افغانستان به چاب رسیدند.
این نویسنده افغان گفت: هر چند کتابهای مهم حضرت مولانا در افغانستان به چاب نرسیده بودند اما از سده های دراز بدین سو مردم نسخه های دست نویس داشتند و در سالهای اخیر، یعنی در دهه های ۷۰ و ۸۰ کتابهای حضرت مولانا که در ایران و هند به چاب می رسیدند به افغانستان می آمدند و در دسترس مردم و علاقه‌مندان حضرت مولانا قرار می گرفتند.
وی با بیان این مطلب که برادرش نیز درباره مولانا یک کتاب را ترجمه کرده است گفت: این کتاب که به زبان روسی و توسط یک دانشمند روسی درباره مولانا نوشته شده بود توسط برادر مرحوم من “محمد عالم دانشور ” به زبان فارسی دری بسیار شیوا ترجمه شد و در مسکو به چاب رسید و قرار است که مرکزمطالعات استراتژیک وزارت امور خارجه افغانستان این کتاب را دوباره به چاپ برساند.
وی گفت : این دانشمند روسی در این کتاب پژوهشی بسیار گسترده، عمیق و همه جانبه درباره زندگی حضرت مولانا کرده است و کتابی بسیار سودمند است که اگر در ایران به چاب برسد فکر می کنم کار شایسته و به جایی خواهد بود.
به باور وی حضرت مولانا هر چند در افغانستان بسیار شناخته شده بود، اما در دهه ۶۰ هجری خورشیدی دوباره شناخته شد، یعنی یک بازشناسی آگاهانه در مورد حضرت مولانا در افغانسان صورت گرفت به ویژه هنگامی که انجمن دوستداران مولانا در افغانستان تاسیس شد و چهره های ممتاز ادبی افغانستان، همچون “واصف باختر ” و “حیدری وجودی ” در این انجمن عضو شدند و ماهنامه این انجمن، مولانا را به صورت آگاهانه به مردم افغانستان شناساند.
زریاب اظهار داشت: همگان چهره مولوی را در مراحل مختلف زندگانی خود در همین دو آیینه می بینند، یعنی در آینه دیوان کبیر و در آینه مثنوی معنوی.

فارس

۰۷
مهر ۱۳۸۸
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

Leave a Reply