نشست سه جانبه مقامات آب ایران، افغانستان و تاجیکستان برگزار شد

نشست سه جانبه مقامات بخش آب و انرژی سه کشور همزبان ایران، تاجیکستان و افغانستان در حاشیه همایش بینالمللی همکاریهای آبی در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد.

نشست سه جانبه مقامات بخش آب و انرژی سه کشور همزبان ایران، تاجیکستان و افغانستان در حاشیه همایش بینالمللی همکاریهای آبی در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد.

رئیس دفتر کمیته امداد امام خمینی (ره) در افغانستان گفت: جمعیتی بیش از ۱۷۰ هزار نفر از ایتام، بیسرپرستان، معلولان و از کار افتادگان در چهار ولایت افغانستان تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند.
به گزارش سرویس «اجتماعی» ایسنا و به نقل از خبرگزاری صدای افغان(آوا)، با گسترش فعالیتهای برون مرزی کمیته امداد، همزمان با پیروزی جهاد مقدس مردم افغانستان علیه ارتش سرخ و سقوط دولت دست نشانده کمونیستها، بنا به ضرورتهایی که وجود داشت کمیته امداد امام خمینی(ره) حسب مسئولان عالی رتبه نظام جمهوری اسلامی ایران از نیمه دوم سال ۱۳۷۱ نسبت با استقرار ۲ شاخه اصلی و فرعی در شهر کابل اقدام کرد و به یاری محرومان و نیازمندان به ویژه ایتام افغانستان شتافت.
با گذشت بیش از بیست سال از فعالیت کمیته امداد در افغانستان، رضا سلم آبادی، رئیس نمایندگی کمیته امداد امام خمینی(ره) در افغانستان با اشاره به آغاز دور دوم فعالیت این نهاد در سال ۱۳۸۱ به خبرگزاری آوا، گفت: با روی کار آمدن دولت موقت کرزی، کمیته امداد امام خمینی (ره) مجدداً در کابل، هرات، مزارشریف و شهر زرنج (مرکز ولایت نیمروز) که شهر مرزی با ایران است، فعال شد.
فعالیت این نهاد از تابستان سال ۱۳۷۷ در دوران حکومت رژیم طالبان در کشورمان متوقف شده بود.
سلم آبادی ادامه داد: چهار نمایندگی اصلی کمیته امداد در شهرهای کابل، مزارشریف، هرات و زرنج فعال هستند و مراکز فرهنگی و درمانی دیگر نیز تحت نظر دفاتر اصلی فعالیت و به نیازمندان کمک میکنند.
رئیس نمایندگی کمیته امداد امام خمینی(ره) در افغانستان، خانوادههای تحت پوشش این نهاد را هفت هزار خانوار در چهار ولایت اعلام کرد و افزود: جمعیتی بیش از ۷۲ هزار نفر از ایتام، بیسرپرستان، معلولان و از کار افتادگان تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند.
وی گفت: خانوادههای ۲ نفر به بالا در اولویت قرار دارند و بر اساس تحقیقات، خانوادههای واجد شرایط( بچه کارگر نداشته باشند و بیسرپرست باشند)، با دریافت یک کوپن (دفترچه مدد جویی) تحت حمایت کمیته امداد قرار میگیرند.
سلم آبادی از توزیع سالانه ۱۰ هزار سبد دانشآموزی شامل لوازم تحریریه، پرداخت ماهیانه یک هزار افغانی به دانشجویان دولتی و متقبل شدن سی درصد از هزینه تحصیل دانشجویان موسسات خصوصی (چنانچه مطابق ارزشهای اسلامی باشد)، و پرداخت یک هزار افغانی نیز بابت هزینه رفت و آمد به آنان، به عنوان فعالیتهای فرهنگی کمیته امداد در افغانستان نام برد.
وی در مورد ارائه خدمات به زوجهای جوان گفت: در مقوله ازدواج، خانوادههای تحت پوشش با ارائه سند، ۲۲۰ دلار بابت کمک هزینه خرید جهیزیه دریافت میکنند.
وی گفت: بمنظور ایجاد اشتغال و خودکفایی در زمینههای مالداری، زراعت، کسب، حدود ۳۰ یا ۴۰ هزار افغانی بعنوان قرضه به مدد جویان داده میشود.
همچنین یک سری دورههای آمادگی کنکور، خوش نویسی، کامپیوتر و پرده دوزی به صورت رایگان از سوی این کمیته برای خانوادههای تحت پوشش دایر میشود که به شرکت کنندگان در این کارگاههای آموزشی حدود ۵۰۰ افغانی به منظور هزینه مسیر تعلق میگیرد.
وی یادآور شد: در هرات رشتههای کامپیوتر و خیاطی برای دختران، و رشتههای کامپیوتر و فلزکاری، برق صنعتی، برق ساختمان برای پسران آموزش داده میشود . در شهر زرنج، پسران در رشتههای برق موتر، لوله کشی و برق ساختمان، و دختران در رشتههای کامپیوتر، خیاطی، آرایشگری و گلدوزی آموزش میبینند.
سلم آبادی عنوان کرد: در کابل برای پسران دورههای آموزشی کامپیوتر و خوش نویسی، و برای دختران در رشتههای کامپیوتر، خیاطی، پرده دوزی، خوش نویسی و آمادگی کنکور و زبان انگلیسی و در شهر مزار شریف نیز خیاطی، کامپیوتر، هویه کاری و گلدوزی دایر میشود.
سلم آبادی خاطر نشان کرد: طی دو سال اخیر، این بنیاد ۱۵۰ کودک یتیم را به افرادی که وضعیت مالی خوبی دارند، معرفی کرده است.
در مورد ارائه خدمات درمانی در شهر کابل نیز وی گفت: دو دکتر از ساعت ۱۲ تا ۱۶ در دفتر نمایندگی کمیته امداد مستقر هستند و تقریباً روزی ۶۰ نفر را به صورت رایگان پذیرش میکنند.
ارائه خدمات درمانی به خانوادههای مورد حمایت دفاتر هرات، مزارشریف و زرنج از دیگر فعالتیهای خدمات درمانی کمیته امداد است.
رئیس نمایندگی کمیته امداد امام خمینی (ره) در افغانستان تصریح کرد: ما از قومی خاص حمایت نمیکنیم تا بحال جریان سیاسی در روند کار کمیته امداد تاثیر گذار نبوده، زیرا کار ما سیاسی نیست و هدف ما کار انسان دوستانه است.
وی اظهار کرد: هدف از تاسیس این موسسه چه در جمهوری اسلامی ایران و چه در سایر کشورها، سرچشمه گرفته از نیت و خلوص امام خمینی(ره) بوده است.
سلم آبادی با ابراز رضایت از همکاری دولت افغانستان با کمیته امداد عنوان کرد: در هر شرایطی این نهاد خیریه به فعالیت خود همانند سال ۱۳۷۱ در اوج ناامنیها ادامه میدهد.
وی بیان کرد: بعضی از موسسات خارجی با فعالیتهای مغرضانه خود بر سر راه وحدت مسلمین مانع ایجاد میکنند.

محمد رجایی، دبیرِ خانه ادبیات کشور افغانستان در نشست «وضعیت نشر و فرهنگ افغانستان» با اشاره به فرهنگ مشترک دو کشور ایران و افغانستان، گفت: این فرهنگ بسیار غنی، یادگاری کهن از سالهای قدیم و دربردارنده تاریخ و جغرافیای مشترک دو کشور است که باید از این اشتراکات به نحو احسن استفاده کرد.-
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از ستاد خبری بیست و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نشست «وضعیت نشر و فرهنگ افغانستان» عصر یکشنبه ۱۵ اردیبهشت از ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه تا ۱۸ و ۳۰ دقیقه در سرای اهل قلم سالن ناشران بینالملل نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد.
محمد رجایی که در جمع تعدادی از ناشران و فعالان حوزه نشر افغانستان و ایران سخن میگفت، با بیان این مطلب افزود: مسوولان فرهنگی دو کشور باید با استفاده از این اشتراکات به یگانگی و همدلی برسند و زمینه رشد و گسترش فعالیتهای فرهنگی را فراهم کنند.
وی ادامه داد: زبان فارسی نیز به عنوان زبان تمدن نیاکان ما ریشه در اعماق تاریخ جهان دارد و در شهرهایی مانند بلخ، هرات، نیشابور و غزنه نیز ریشه دارد و امسال نیز زمانی که شهر غزنه به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ انتخاب شد، نه تنها افتخاری برای افغانستان بود بلکه افتخاری برای تمام کشورهای فارسی زبان است.
رجایی با بیان اینکه کشور افغانستان با ایران قرابت و نزدیکی بیشتری دارد تا با تاجیکستان، یادآور شد: ایران و افغانستان در بخشهای تاریخی، آیینی و شعر با یکدیگر نزدیکند و شاعر بزرگ پارسی زبانی مانند سنایی دارند.
به گفته وی، از سوی دیگر با بهرهمندی از زبان فارسی، مردم دو کشور به راحتی و بدون واسطه با یکدیگر صحبت میکنند و نیازی به مترجم ندارند و زبانی که در کابل با آن سخن میگویند در ایران نیز عین همان مطرح میشود با اندکی تفاوت در گویش و لهجههای محلی.
رجایی با بیان این که این شباهتها بین کشور تاجیکستان و افغانستان با وجود همزبانی وجود ندارد، یادآور شد: آنها اگر چه فارسی صحبت میکنند اما زبان نگارش و کتابت آنها با ما تفاوت دارد و مثل ما نمیتوانند متون و کتابهای فارسی را مطالعه کنند یا بنویسند و در این حوزه با مشکلات بسیاری روبهرو هستیم.
وی اظهار کرد: در این میان مسوولان فرهنگی سه کشور افغانستان، ایران و تاجیکستان باید به زبان فارسی توجه بیشتری داشته باشند زیرا سهلانگاری در نگهداری از این زبان خیانت به میلیونها انسانی است که به زبان فارسی صحبت میکنند.
رجایی با اشاره به قدمت تاریخ و فرهنگ ایران در کشور افغانستان، توضیح داد: با نگاهی به گذشته و طبق اسناد و مدارک موجود، نخستین کتابهایی که در کتابخانه عمومی افغانستان وارد شده، کتابهایی بوده که کارشناسان افغانستان از ایران خریداری کردند، زیرا زبان هر دو کشور یکسان بوده است.
به گفته وی، اکنون نیز بسیاری از کتابهای مورد نیاز دانشجویان و جامعه ما از کتابهایی که داخل ایران منتشر میشوند تامین میشود.
دیگر سخنران این نشست، سید موسی موسوی، مدیرعامل موسسه انتشاراتی «صبح امید» در شهر کابل نیز در سخنانی گفت: در کشور افغانستان در حوزه کتاب با چند مشکل عمده روبهرو هستیم که یکی از آنها میزان سواد است، در این زمینه همیشه بین آمار انتشار کتاب و سواد یک جامعه ارتباط مستقیمی برقرار است، چند سال پیش در کشور ما ۷۰۰ دانشآموز بودند اما اکنون تعداد دانشآموزان به هفت میلیون نفر افزایش پیدا کرده است.
وی ادامه داد: یکی دیگر از مشکلات ما در حوزه کتاب، موضوع اقتصاد است، طبق آخرین آمار منتشر شده در کشور افغانستان حدود ۹۰ درصد درآمد یک خانواده افغان صرف نیازهای اولیه شامل خوراک و پوشش میشود و فقط ۱۰ درصد به حوزههای دیگر اختصاص دارد.
موسوی با بیان اینکه گسترش فرهنگ کتابخوانی نیازمند زمان است، یادآور شد: ۳۰ سال جنگ در کشور افغانستان موجب تخریب پایههای صنعت چاپ و نشر در کشور شد و به این حوزه آسیبهای جدی وارد کرد، البته در سه چهار سال اخیر به دلیل حمایت مسوولان شکوفایی جدیدی در این حوزه رخ داده است به گونهای که قانون کپیرایت در کشور ما به تصویب رسیده است.
به گفته وی، چندی پیش نیز اتحادیه ناشران و کتابفروشان کابل تشکیل شد و برنامهریزی برای برپایی نمایشگاه کتاب بینالمللی، فصلی و مناسبتی در ماهها و فصلهای مختلف پیشبینی شده است.
دیگر سخنران این نشست دورانعلی غفوری، نماینده غرفه مجمع فرهنگی علما و طلاب افغانستان بود که به فعالیت مجمع اشاره کرد و گفت: خداوند در آیهای مشهور به نون و قلم قسم خورده است و نگاهی به محتوا و معنای این آیه نشانگر اهمیت موضوع نوشتن و مطالعه است.
وی ادامه داد: در این میان ناشران باید بدانند که در کنار مساله تجارت و نشر، نوعی نگاه ارزشی به حوزه نشر داشته باشند.
غفوری در بخش دیگر سخنان خود با گلایه از جداسازی بخش ناشران بینالملل از ناشران داخلی در نمایشگاه کتاب تهران، گفت: این موضوع موجب شده است که بسیاری از مردم حتی ندانند که چه کشورهایی به نمایشگاه آمده است و قطع روابط و دیدارهای رو در رو از جمله معایب آن است.
وی با بیان اینکه ارتباط ناشران افغانستان در صورت ادامه این روند کمرنگ میشود، یادآور شد: با توجه به همزبانی، هم دینی و همفرهنگ بودن مردم دو کشور ضروری است که مردم کشور ایران نیز با نشر افغانستان از نزدیک آشنا شوند.
بیست و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تا ۲۱ اردیبهشت ماه در مصلای امام خمینی (ره) برپاست.
به مناسبت انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام، شب شعر بهاری با حضور شاعران و نویسندگان افغانستان و ایران در کنسولگری جمهوری اسلامی افغانستان در مشهد برگزار شد.

به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای فارس، به مناسبت انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام و به مناسبت سالروز پیروزی مجاهدین افغانستان، عصر دیروز مراسم شب شعری با حضور شاعران، نویسندگان و هنرمندان ایران و افغانستان در محل کنسولگری افغانستان در مشهد برگزار شد.
کاظمی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به آثار و بناهای تاریخی غزنی افزود: آثار و ابنیه تاریخی و مقابر بزرگان علم، ادب و سیاست در این شهر همچون مقبره سنایی غزنوی، ابوریحان بیرونی، علی هجویری و سلطان محمود غزنوی به ارزش تاریخی و فرهنگی این شهر افزوده است.
این شاعر افغان در ادامه به نقش ادبی و تاریخی غزنی در روزگار حاظر پرداخت و با اشاره به اینکه بسیاری از شاعران، نویسندگان و دانشمندان، امروز افغانستان نیز از غزنی برخاسته اند گفت: انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ از سوی سازمان علمی و فرهنگی آیسیسکو انتخابی شایسته بوده است و می تواند ثمرات و برکات بسیاری هم برای این شهر و هم برای دیگر اقالیم زبان فارسی داشته باشد.
کاظمی در بخش پایانی سخنان خود انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام را در راستای ارتباط میان همزبانان هم فرهنگ بسیار مهم ارزیابی نمود و افزود: ثمره این انتخاب پررنگ شدن زمینه های ارتباط میان همزبانان هم فرهنگ است که گاه به سبب جنگ ها و ناملایمات موجود در کشور افغانستان، کمابیش از همدیگر بی خبر مانده اند. و حقیقت این است که متاسفانه به دلایل گونانگون، شناخت و ارتباط میان همزبانان کشورهای منطقه بسیار کمتر از حد انتظار بوده و همین خود مایه بسیاری از بی خبری شده است.
«سید ابوطالب مظفری» مسئول موسسه فرهنگی «در دری» که این موسسه یکی از برگزار کننده گان این مراسم بوده است در سخنانی کوتاهی انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام را مهم ارزیابی نمود و اظهار امیدواری کرد که این نشست فرهنگی که با حضور شاعران، نویسندگان و هنرمندان هم زبان برگزار شده است بتواند زمینه داد و ستد زبانی و فرهنگی را میان هم زبانان گسترش دهد.
پیام «محمد امین صدیقی» سر کنسول دولت افغانستان در مشهد که به دلیل همراهی استاندار خراسان رضوی در سفر به هرات در مراسم حضور نداشت در این مراسم قرائت شد.
صدیقی در این پیام ضمن اشاره به مناسبت انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام، به سالروز پیروزی مجاهدین در افغانستان نیز اشاره نمود و این دو مناسبت را به حضار تبرک عرض نمود.
در این مراسم شاعرانی از افغانستان و ایران اشعار خود را قرائت نمودند که محمد باقر کلاهی اهری، اسماعیل بختیاری، مهدی سهراب و ایمان مرصعی از شاعران ایرانی مراسم بودند، که سروده محمد باقر کلاهی اهری که به مناسبت انتخاب غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام سروده شده بود مورد توجه حضار در محفل قرار گرفت.
عبدالله آرزو، حکیم بینش، سید ابوطالب مظفری، امان الله میرزایی، زینب بیات، نصیر مجاب، زهرا حسین زاده، رحیمه میرزایی، حسین حیدر بیگی، ریحانه آخوند زاده، لیلا پیمان، رعنا حیدری و مینا نصر از شاعران افغانستانی بودند که اشعار خود را در این مراسم قرائت نمودند.
سید ابوطالب مظفری در حاشیه این مراسم در گفت و گو با خبرگزاری فارس هدف از این مراسم را داد و ستد میان همزبانان و فرهنگیان دانست و گفت: تجلیل از نقش تمدنی و تاریخی غزنی به عنوان یکی از کانون های مهم علم و ادب فارسی، می تواند زمینه شناخت و داد و ستد زبانی و فرهنگی بیشتر را میان ملت همزبانان فراهم آورد و وقوف بر این همزبانی ها، بر تعمیق همدلیها بیفزاید.
مظفری در ادامه ضمن تشکر از سر کنسول افغانستان در مشهد افزود: این اولین نشست و شب شعری بود که میان یک موسسه فرهنگی غیر دولتی با دولت به صورت مشترک در کنسولگری افغانستان در مشهد برگزار شد و این امر بسیار مهمی بوده است چرا که در گذشته به علل مختلف چنین اعتمادی میان دولت و نهادهای فرهنگی غیر دولتی وجود نداشته است و امیدواریم که چنین محافلی در آینده نیز تداوم یابد.
در بخش های مختلف برنامه گروه «موسیقی نوا» افغانستان، به اجرا برنامه پرداختند که مورد استقبال حضار قرار گرفت.
این مراسم به همت «سرکنسولگری افغانستان» در مشهد، «موسسه فرهنگی دردری» و گروه «موسیقی نوا» بر پا شده بود.
ولی امر مسلمین جهان فرمودند: بیداری اسلامی پدیده شگرفی است که اگر به اذنالله، سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سر برآوردنِ تمدن اسلامی را در چشماندازی نه چندان دوردست، برای امت اسلامی و آنگاه برای جهان بشریت رقم زند.
مشروح بیانات حضرت آیتالله العظمی خامنهای که در اجلاس «علما و بیداری اسلامی» در تهران ایراد شده، بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمـدلله ربالعـالمین و الصـلاه و السـلام علی سیــدنا محمّــد المصطـفی و آلـه الاطیبیـن و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یومالدین
به شما میهمانان عزیز خوشآمد میگویم و از خداوند عزیز و رحیم میخواهم که به این تلاش جمعی برکت دهد و آن را گام مؤثری در جهت بهروزی مسلمانان سازد. انه سمیع مجیب.
موضوع بیداری اسلامی که شما در این اجلاس به آن خواهید پرداخت، امروز در صدر فهرست مسائل جهان اسلام و امّت اسلامی است؛ پدیده شگرفی است که اگر باذنالله سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سر بر آوردنِ تمدن اسلامی را در چشماندازی نه چندان دوردست، برای امت اسلامی و آنگاه برای جهان بشریت رقم زند.
آنچه امروز در برابر چشم ماست و هیچ انسان مطلع و هوشمندی نمیتواند آن را انکار کند آن است که اکنون اسلام، از حاشیه معادلات اجتماعی و سیاسی جهان خارج شده و در مرکز عناصر تعیینکننده حوادث عالم، جایگاهی برجسته و نمایان یافته است، و نگاه تازهای را در عرصه زندگی و سیاست و حکومت و تحولات اجتماعی عرضه میکند؛ و این در دنیای کنونی که پس از شکست کمونیزم و لیبرالیزم، دچار خلأ عمیق فکری و نظری است، پدیدهای مهم و پرمعنی به شمار میرود.
این نخستین اثری است که حوادث سیاسی و انقلابی در شمال آفریقا و منطقه عربی، در مقیاس جهانی بر جای گذاشته است، و خود مبشّر حقایق بزرگتری است که در آینده اتفاق خواهد افتاد.
بیداری اسلامی که سخنگویان جبهه استکبار و ارتجاع، حتی از به زبان آوردن نام آن نیز پرهیز میکنند و میترسند، حقیقتی است که اکنون تقریباً در سراسر دنیای اسلام میتوان نشانههای آن را دید.
بارزترین نشانه آن، اشتیاق افکار عمومی و بویژه در قشرهای جوان، به احیای مجد و عظمت اسلام و آگاه شدن آنان از ماهیت نظام سلطه بینالمللی و آشکار شدن چهره وقیح و ستمگر و مستکبر دولتها و کانونهایی است که بیش از دویست سال، شرق اسلامی و غیراسلامی را در زیر پنجههای خونین خود فشرده و با نقاب تمدن و فرهنگ، هستی ملتها را دستخوش قدرتطلبی بیرحمانه و تجاوزگرانه خود کردهاند.
ابعاد این بیداری مبارک بسی گسترده و دارای امتدادی رمزگونه است، ولی آنچه از دستاوردهای نقد آن در چند کشور شمال افریقا دیده شد میتواند دلها را به نتایج بزرگ و شگرف آینده به اطمینان برساند. همواره تحقق معجزهگون وعدههای الهی، نشانه امیدبخشی است که تحقق وعدههای بزرگتر را نوید میدهد. حکایت قرآن از دو وعدهای که خداوند به مادر موسی(ع) داد، نمونهای از این تاکتیک ربوبی است.
در آن هنگامه دشوار که فرمان به آب افکندن صندوق حامل نوزاد داده شد، خطاب الهی وعده فرمود: إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ. تحقق وعده اول که وعده کوچکتر و مایه دلخوشی مادر بود، نشانه تحقق وعده رسالت شد که بسی بزرگتر و البته مستلزم رنج و مجاهدت و صبر بلندمدت بود:
فَرَدَدْناهُ إِلى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
این وعده حق، همان رسالت بزرگ است که پس از چند سال تحقق یافت و مسیر تاریخ را تغییر داد.
نمونه دیگر، یادآوری قدرت فائقه الهی در سرکوب مهاجمان به بیت شریف است که خداوند به وسیله پیامبر اعظم(ص) برای تشویق مخاطبان، به امتثال امر: فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ، به کار میبرد و میفرماید: أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فی تَضْلیلٍ.
یا برای تقویت روحی پیامبر محبوبش و باور وعده: ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى از یادآوری نعمت معجزگون: أَلَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى بهره میگیرد. و چنین نمونههایی در قرآن بسیار است.
آن روز که اسلام در ایران پیروز شد و توانست دژ آمریکا و صهیونیزم را در یکی از حساسترین کشورهای این منطقه بسیار حساس فتح کند، اهل عبرت و حکمت دانستند اگر صبر و بصیرت را به کار گیرند فتوحات دیگر پیدرپی فراخواهد رسید، و فرارسید.
واقعیتهای درخشان در جمهوری اسلامی که دشمنان ما بدان اعتراف میکنند، همه در سایه اعتماد به وعده الهی و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسه ضعفایی که در مقاطع اضطرابانگیز، ندای: إنا لَمُدَرکون سر میدادند، نهیب زدهاند: کَلاَّ إِنَّ مَعی رَبِّی سَیَهْدینِ.
امروز این تجربه گرانبها در دسترس ملتهایی است که در برابر استکبار و استبداد قد علم کرده و توانستهاند حکومتهای فاسد و گوش به فرمان و وابسته به امریکا را سرنگون ساخته یا متزلزل کنند.
ایستادگی و صبر و بصر و اعتماد به وعده: وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ، خواهد توانست این مسیر افتخار را تا رسیدن به قله تمدن اسلامی در برابر امت اسلامی هموار کند.
اکنون در این جلسه مهم که جمعی از علمای امت از کشورها و مذاهب گوناگون اسلامی در آن حضور یافتهاند، شایسته میدانم به بیان چند نکته لازم در باب مسائل بیداری اسلامی بپردازم.
اولین مطلب آن است که نخستین امواج بیداری در کشورهای این منطقه که همزمان با آغاز ورود پیشقراولهای استعمار آغاز شد، غالباً به وسیله علمای دین و مصلحان دینی پدید آمد. نام رهبران و شخصیتهای برجسته چون سیدجمالالدین، و محمد عبده، و میرزای شیرازی و آخوند خراسانی و محمود الحسن و محمدعلی و شیخ فضلالله و حاج آقا نورالله و ابوالاعلی مودودی و دهها روحانی معروف بزرگ و مجاهد و متنفّذ از کشورهای ایران و مصر و هند و عراق در صفحات تاریخ برای همیشه ثبت و ضبط است.
در دوران معاصر هم نام درخشان حضرت امام خمینی عظیم چون ستاره پرفروغی بر تارک انقلاب اسلامی ایران میدرخشد. در این میان صدها عالم معروف و هزاران عالم غیرمعروف نیز، امروز و دیروز، نقشآفرین حوادث اصلاحی بزرگ و کوچک در کشورهای گوناگون بودهاند. فهرست مصلحان دینی از قشرهای غیرروحانی همچون حسن البناء و اقبال لاهوری نیز بلند و اعجابانگیز است.
روحانیان و رجال دینشناس ـ کمابیش در همه جا ـ مرجع فکری و سنگ صبور روحی مردم بودهاند و هر جا در هنگامه تحولات بزرگ، در نقش هدایتگر و پیشرو ظاهر شده و در پیشاپیش صفوف مردم در مواجهه با خطرات، حرکت کردهاند، پیوند فکری میان آنان و مردم افزایش یافته و انگشت اشاره آنان در نشان دادن راه به مردم، اثرگذارتر بوده است. این به همان اندازه که برای نهضت بیداری اسلامی دارای سود و برکت است، برای دشمنان امت و کینهورزان با اسلام و مخالفان حاکمیت ارزشهای اسلامی، دغدغهآفرین و نامطلوب است و سعی میکنند این مرجعیت فکری را از پایگاههای دینی سلب کرده و قطبهای جدیدی برای آن بتراشند که به تجربه دریافتهاند با آنان میتوان بر سر اصول و ارزشهای ملی به راحتی معامله کرد! چیزی که در مورد عالمان باتقوا و رجال دینی متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
این، وظیفه عالمان دین را سنگینتر میکند. آنها باید با هوشیاری و دقت فراوان، و با شناخت شیوهها و ترفندهای فریبنده دشمن، راه نفوذ را به کلی ببندند و فریب دشمن را ناکام کنند. نشستن بر سفره رنگین متاع دنیا از بزرگترین آفتهاست؛ آلوده شدن به صله و احسان صاحبان زر و زور و نمکگیر شدن در برابر طاغوتهای شهوت و قدرت، خطرناکترین عامل جدایی از مردم و از دست دادن اعتماد و صمیمیت آنهاست. منیّت و قدرتطلبی که سستعنصران را به گرایش به سوی قطبهای قدرت فرامیخواند، بستر آلودگی به فساد و انحراف است.
این آیه قرآن کریم را همواره باید در گوش داشته باشند:
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایُریدُونَ عُلُوًّا فِیالْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ.
امروز در دوران حرکتهای امیدبخش بیداری اسلامی، گاه صحنههایی دیده میشود که نمایشگر تلاش عمله امریکا و صهیونیزم برای تراشیدن مرجعیتهای فکری نامطمئن از یک سو، و تلاش قارونهای شهوتران برای کشاندن اهل دین و تقوا بر سر بساط مسموم و آلوده خود از سوی دیگر است.
علمای دین و رجال دیندار و دینمدار، باید بشدت مراقب و دقیق باشند.
دومین نکته لزوم ترسیم هدف بلندمدت برای بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان است؛ نقطه متعالی و والایی که بیداری ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسایی این نقطه است که میتوان نقشه راه را ترسیم کرد و هدفهای میانی و نزدیک را در آن مشخص نمود.
این هدف نهایی، نمیتواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد. امت اسلامی با همه ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنیِ مطلوب قرآن دست یابد. شاخصه اصلی و عمومی این تمدن، بهرهمندی انسانها از همه ظرفیتهای مادی و معنویای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگویی به نیازهای نو به نوِ بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژهخواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصههای گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانههای مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بینالملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدنسازی است.
تجربه نشان داده است اینها همه، کارهای ممکن و در دسترس تواناییهای جوامع ماست. نباید با نگاه شتابزده یا بدبینانه به این چشمانداز نگریست. بدبینی به تواناییهای خود، کفران نعمت الهی است، و غفلت از امداد الهی و کمک سنتهای آفرینش، فرولغزیدن به ورطه: الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْء است. ما میتوانیم حلقه انحصارات علمی و اقتصادی و سیاسی قدرتهای سلطهگر را بشکنیم و امت اسلامی را پیشروِ احقاق حقِ اکثریت ملتهای جهان که اینک مقهور اقلیت مستکبرند، باشیم.
تمدن اسلامی میتواند با شاخصههای ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشه پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامی و به همه بشریت هدیه دهد و نقطه رهایی از جهانبینی مادی و ظالمانه و اخلاقِ به لجنکشیدهای که ارکان تمدن امروزیِ غربند، باشد.
مطلب سوم آن است که در نهضتهای بیداری اسلامی باید تجربه تلخ و دهشتناک تبعیت از غرب در سیاست و اخلاق و رفتار و سبک زندگی، مورد توجه دائم باشد.
کشورهای مسلمان در بیش از یک قرن تبعیت از فرهنگ و سیاست دولتهای مستکبر، به آفات مهلکی همچون وابستگی و ذلت سیاسی، فلاکت و فقر اقتصادی، سقوط فضیلت و اخلاق، عقبماندگی خجلتآور علمی، دچار شدند، و این در حالی بود که امت اسلامی از سابقهای افتخارآمیز در همه این عرصهها برخوردار بود.
این سخن را نباید به معنی دشمنی با غرب دانست. ما با هیچ گروهی از انسانها بخاطر تمایز جغرافیایی دشمنی نداریم. ما از علی علیهالسلام آموختهایم که درباره انسانها فرمود: إما اخ لک فیالدین او نظیر لک فیالخلق. ادعانامه ما علیه ظلم و استکبار، و تحکّم و تجاوز، و فساد و انحطاط اخلاقی و عملی است که از سوی قدرتهای استعماری و استکباری بر ملتهای ما وارد شده است. هماکنون نیز تحکمها و دخالتها و زورگوییهای امریکا و برخی دنبالهروانش در منطقه را در کشورهایی که نسیم بیداری در آنها به طوفان قیام و انقلاب بدل شده است مشاهده میکنیم.
وعدهها و وعیدهای آنان نباید در تصمیمها و اقدامهای نخبگان سیاسی و در حرکت عظیم مردمی اثر بگذارد. در اینجا نیز باید از تجربهها درس بیاموزیم؛ آنها که در طول سالیان به وعدههای آمریکا دل خوش کرده و رکون به ظالم را مبنای مشی و سیاست خود ساختند، نتوانستند گرهی از کار ملت خود بگشایند یا ستمی را از خود یا دیگران برطرف کنند؛ آنها با تسلیم در برابر امریکا نتوانستند از ویرانی حتی یک خانه فلسطینی در سرزمینی که متعلق به فلسطینیان است، جلوگیری کنند. سیاستمداران و نخبگانی که فریفته تطمیع یا مرعوب تهدید جبهه استکبار شوند و فرصت بزرگ بیداری اسلامی را از دست دهند، باید از این تهدید الهی بیمناک باشند که فرمود: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ.
نکته چهارم آن است که امروز یکی از خطرناکترین چیزهایی که نهضت بیداری اسلامی را تهدید میکند، اختلافافکنی و تبدیل این نهضتها به معارضههای خونین فرقهای و مذهبی و قومی و ملّی است.
این توطئه هماکنون از سوی سرویسهای جاسوسی غرب و صهیونیزم با کمک دلارهای نفتی و سیاستمداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و بویژه در منطقه عربی، با جد و اهتمام دنبال میشود و پولی که میتوانست در خدمت بهروزی خلق خدا باشد، خرج تهدید و تکفیر و ترور و بمبگذاری و ریختن خون مسلمانان و برافروختن آتش کینههای درازمدت میگردد. آنها که قدرت یکپارچه اسلامی را مانع هدفهای خبیث خود میدانند، دامن زدن به اختلافها در درون امت اسلامی را آسانترین راه برای مقصود شیطانی خود یافتهاند و تفاوتهای نظری در فقه و کلام و تاریخ و حدیث را که طبیعی و اجتنابناپذیر است دستاویز تکفیر و خونریزی و فتنه و فساد ساختهاند.
نگاه هوشمندانه به صحنه درگیریهای داخلی، دست دشمن را در پس این فاجعهها به روشنی نشان میدهد. این دست غدّار، بیشک از جهلها و عصبیتها و سطحینگریها در میان جوامع ما بهرهبرداری میکند و بر روی آتش، بنزین میریزد. وظیفه مصلحان و نخبگان دینی و سیاسی در این ماجرا بسیار سنگین است.
اکنون لیبی به گونهای، مصر و تونس به گونهای، سوریه به گونهای، پاکستان به گونهای، و عراق و لبنان به گونهای درگیر یا در معرض این شعلههای خطرناکند. باید بشدت مراقب و در پی علاج بود. سادهاندیشی است که این همه را به عوامل و انگیزههای عقیدتی و قومی نسبت دهیم. تبلیغات غرب و رسانههای منطقهای وابسته و مزدور، جنگ ویرانگر در سوریه را نزاع شیعه و سنّی وانمود میکند و حاشیه امنی برای صهیونیستها و دشمنان مقاومت در سوریه و لبنان پدید میآورد. این در حالی است که دو طرف نزاع در سوریه، نه سنّی و شیعه، بلکه طرفداران مقاومت ضدصهیونیستی و مخالفان آنند. نه دولت سوریه یک دولت شیعی و نه معارضه سکولار و ضداسلام آن یک گروه سنّیاند. تنها هنر گردانندگان این سناریوی فاجعهآمیز آن است که توانستهاند از احساسات مذهبیِ سادهاندیشان در این آتشافروزی مهلک استفاده کنند. نگاه به صحنه و دستاندرکاران سطوح مختلف آن، میتواند مسأله را برای هر انسان منصفی روشن کند.
این موج تبلیغات در مورد بحرین نیز به گونهای دیگر به دروغ و فریب سرگرم است. در بحرین، اکثریتی مظلوم که سالهای متمادی است از حق رأی و دیگر حقوق اساسی یک ملت، محرومند، به مطالبه حق خود برخاستهاند. آیا چون این اکثریت مظلوم شیعه اند و حکومت جبارِ سکولار، متظاهر به سنی گری است باید این را نزاع شیعه و سنی دانست؟
استعمارگران اروپایی و امریکایی و همپیالههای آنان در منطقه البته میخواهند چنین وانمود کنند، ولی آیا این حقیقت است؟
اینهاست که علمای دین و مصلحان منصف را به تأمل و دقت و احساس مسئولیت فرامیخواند و شناختن هدفهای دشمنان در عمده کردن اختلافات مذهبی و قومی و حزبی را بر همه فرض میسازد.
نکته پنجم آن است که درستی مسیر نهضتهای بیداری اسلامی را از جمله باید در موضعگیری آنان در قبال مسأله فلسطین جستوجو کرد. از ۶۰ سال پیش تاکنون داغی بزرگتر از غصب کشور فلسطین بر دل امت اسلامی نهاده نشده است.
فاجعه فلسطین از روز اوّل تاکنون، ترکیبی از کشتار و ترور و ویرانگری و غصب و تعرض به مقدسات اسلامی بوده است. وجوب ایستادگی و مبارزه در برابر این دشمن حربی و غاصب، مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی و محلّ اجماع همه جریانات صادق و سالِم ملّی بوده است. هر جریانی در کشورهای اسلامی که این وظیفه دینی و ملی را به ملاحظه خواست تحکمآمیز امریکا یا به بهانه توجیههای غیرمنطقی، به دست فراموشی بسپارد، نباید انتظار داشته باشد به چشم وفاداری به اسلام یا صداقت در ادعای میهندوستی به او نگریسته شود.
این یک مَحَک است. هر کس شعار آزادی قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبهه مقاومت پشت کند، متهم است.
امت اسلامی باید در همه جا و همه وقت، این معیار و شاخص نمایان و اساسی را در مدنظر داشته باشد.
میهمانان عزیز! برادران و خواهران!
کید دشمن را هرگز از نظر دور مدارید. غفلت ما برای دشمنان ما فرصتآفرین است.
درس علی علیهالسلام به ما این است که: من نام لم یُنَم عنه. تجربه ما در جمهوری اسلامی در این زمینه نیز عبرتآموز است. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، دولتهای مستکبر غربی و امریکا که مدتهای مدید پیش از آن، طاغوتهای ایرانی را در مشت خود گرفته و سرنوشت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشورمان را رقم میزدند و نیروی پرقدرت ایمان اسلامی در درون جامعه را دست کم گرفته و از توان بسیج و هدایت اسلام و قرآن بیخبر مانده بودند، ناگهان به غفلت خود پی بردند و دستگاههای حاکمیتی و سرویسهای اطلاعاتی و اتاقهای فرمان آنان به کار افتادند تا شکست فاحش خود را جبران کنند.
انواع توطئهها و ترفندها را در این سی و چند سال از آنان دیدهایم. چیزی که مکر آنان را نقش بر آب کرده است، در اصل دو عامل اساسی است: «ایستادگی بر سر اصول اسلامی» و «حضور مردم در صحنه».
این دو عامل در همه جا کلید فتح و فرج است. عامل اوّل به وسیله ایمان صادقانه به وعده الهی و عامل دوم به برکت تلاش مخلصانه و تبیین صادقانه تضمین میشود. ملتی که صدق و صمیمیت پیشوایان را باور کند، صحنه را از حضور پربرکت خود رونق میبخشد؛ و هر جا که ملت با عزم راسخ در صحنه بماند هیچ قدرتی توان شکست دادن آن را نخواهد داشت. این تجربه موفقی برای همه ملتهایی است که با حضور خود بیداری اسلامی را رقم زدند.
از خداوند متعال هدایت و دستگیری و کمک و رحمتش را برای شما و همه ملتهای مسلمان مسألت میکنم.
والسلام علیکم و رحمهالله

نشست علمی، پژوهشی نیازشناسی کلامی جامعه علمی افغانستان باهمکاری اداره پژوهش انجمن کلام اسلامی مدرسه تخصصی خواهران المصطفی مشهد برگزار شد.

شهید رجب علی غلامی، در سال ۱۳۵۹ از افغانستان به بجستان مهاجرت کرد و مدتی بعد به عنوان بسیجی به جبهههای نبرد حق علیه باطل شتافت و در ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۹ قهرمانانه و شگفتانگیز به شهادت رسید.
به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس، سومین یادواره شهدای دفاع مقدس، شهرستان بجستان با محوریت شهید رجب علی غلامی افغانستانی، در شهر بجستان برگزار شد.
«حجت السلام ایزدی»، امام جمعه شهرستان بجستان و «سردار غیاثی» جانشین فرمانده سپاه امام رضا در این مراسم از رشادتها و اخلاص شهید رجبعلی غلامی یاد کرده و او را از افتخارات شهرستان بجستان دانستند.
«علیرضا دلبریان»، نیز در این مراسم ضمن تجلیل از رشادتهای شهید رجب علی غلامی، در سخنانی خطاب با مسئولان فرهنگی گفت: ای مسئولان فرهنگی شما کجایید که شهید رجبعلی غلامی را نمیشناسید، ما مثل شهید رجبعلی دهها شهید داریم که تا کنون ناشناخته ماندهاند.
همچنین در این مراسم یاران و همرزمان شهید رجبعلی غلامی، به بیان خاطرات خود از دوران حضور شهید غلامی در بجستان و مناطق عملیاتی که رجبعلی غلامی در آن حضور داشته پرداختند.
یادوارهای با محوریت شهیدی افغانستانی
«محمد سرور رجایی» شاعر و روزنامهنگار افغان و معاون خانه ادبیات افغانستان در تهران که به این مراسم دعوت شده بود در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس، در مورد بزرگداشت شهدای بجستان با محوریت شهیدی از افغانستان گفت: از ۳ سال پیش تا کنون یادواره شهدای بجستان با محوریت شهید رجب غلامی که از اهالی کشور افغانستان است، در شهرستان بجستان برگزار میشود و امسال سومین سالی بود که با محوریت این شهید مراسم با شکوهی در مصلی شهرستان بجستان برگزار شد و تمام برنامهها، دکور و بروشورهایی که چاپ شده بود و کلیپها و عکسهایی که به نمایش درآمد همه با موضوع این شهید مهاجر بود.
شهید رجب غلامی افتخار بجستان
سرور رجایی در ادامه افزود: برنامه بر خلاف تصور من استقبال از این مراسم بسیار عالی بود و تجلیل با شکوهی از طرف مسئولان دولتی، نظامی و خانوادههای شهدا و مردم بجستان از شهید رجبعلی غلامی به عمل آمد.
وی اظهار داشت: در صحبتی که من با امام جمعه بجستان داشتم ایشان به من گفت: «بجستان به تعداد سورههای قرآن ۱۱۴ شهید تقدیم اسلام کرده است که شهید رجبعلی غلامی از کشور افغانستان، سرآمد همه این شهدا و از افتخارات بزرگ بجستان است.
بر مزار من گریه کنید که من غریبم
این روزنامه نگار افغان در ادامه گفت: من امروز وقتی که بر سر مزار شهید رفتم دیدم که بر روی سنگ مزار او نوشته شده که «مادران و خواهران بر سر مزار من گریه کنید که من در این شهر غریبم و پدر، مادر و خواهری ندارم که برایم گریه کنند.»
رجایی افزود: من در بجستان این عزت و افتخاری که خداوند به این شهید داده است را به چشم دیدم، از یک کودک ۵ ساله تا یک پیرمرد ۹۰ ساله همه شهید غلامی را در بجستان میشناسند و همه میگفتند چگونه میشود که رجب غلامی را نشناخت.
وی افزود: وقتی به مزار شهید در بجستان رفتم، دیدم بر سر مزار او غوغایی است، از مردم و کسانی که بر سر مزار او آمده بودند، پرسیدم، همه با خوشحالی میگفتند که شهید رجبعلی غلامی فرزند ماست، ما به او افتخار میکنیم.
رجایی گفت: این میتواند در سایر شهرهای جمهوری اسلامی ایران یک الگو باشد که در گلستان شهدای خود شهید افغانستانی دارند.
نحوه شهادت خواندنی شهید
این روزنامه نگار افغان در مورد نحوه شهادت شهید غلامی که آن را بسیار شگفتانگیز توصیف کرد، گفت:
«رجب غلامی در روز ۶ اسفند ماه سال ۱۳۶۲ در منطقه کردستان، پس از باز کردن معبر مین به سیم خاردار حلقوی میرسد که به هیچ عنوان نمیشده آنرا قطع کنند، چون اگر سیم را قطع میکردند سیمها جمع شده و معبر منفجر میشد.
در این وقت این شهید با همرزم خود با نام «شریفی مقدم» تصمیم میگیرند که یک نفر بر روی سیم خاردار بخوابد، ابتدا شریفی مقدم قصد داشته این کار را انجام دهد، ولی شهید غلامی به او التماس میکند و او را قسم میدهد که بگذار من این کار را انجام دهم و این افتخار را از من نگیر.
سرانجام شهید رجب غلامی بر روی سیمهای خاردار میخوابد و در حالی که خون از بدن پاکش جاری بوده، بیش از ۱۶۰ نفر و بنا بر روایتی ۳۰۰ نفر از روی بدن او عبور میکنند.
وقتی همه عبور میکنند و او را از روی سیمها بلند میکنند، میبینند تمام بدنش غرق در خون است و درد میکشد.
در همین حال دست به دعا برمیدارد و میگوید خدایا شهادت مرا برسان، در این لحظه بلافاصله تیری از سوی نیروهای عراقی شلیک میشود و به چشم چپ او اصابت میکند و همان جا به شهادت میرسد.»
رجایی ادامه داد، با تلاشهایی که من کردم، تصویری از همان گلوله خوردن چشم او را به دست آوردهام که در کتابی که در مورد این شهید قرار است منتشر شود آن را خواهم آورد.
خصوصیات اخلاقی شهید
این روزنامه نگار افغان در ادامه در مورد ویژگی اخلاقی شهید غلامی گفت: همرزمان شهید از خصوصیات اخلاقی او زیاد گفتهاند و همه تأکید داشتند که شهید رجبعلی غلامی فردی با ایمان و صادق بود.
با توجه به اینکه فردی روستایی و بیسواد بود، اما به شدت دینمدار بود و حتی درآمد همان نانوایی، گاوداری و کار بنایی را پاک کرده و خمس آنرا میپرداخت و زمانی که عازم جبهه شد، به دوست خود وصیت کرد، تنها دارایی او را که یک موتور هوندا بود بفروشند و پولش را به حساب جبههها واریز کند.
شهیدی از ایران در افغانستان
رجایی در ادامه این گفتوگو تصریح کرد: مانند این حادثه در افغانستان هم اتفاق افتاده و شهیدی با نام «احمدرضا سعیدی» در منطقه «بهسود» در نبرد با متجاوزان روسی به شهادت رسیده است و مزار او در منطقه بهسود برای مردم قابل احترام است و همه مزار او را با کرامت میدانند همچنان که برخی از مزار شهید غلامی حاجت گرفتهاند.
مزار این شهید والا مقام حاجت میدهد
پایگاه مقاومت بسیج بجستان، که «پایگاه شهید رجبعلی غلامی» نام دارد و در فضای مجازی نیز فعالیت میکند، شهید غلامی را این گونه معرفی کرده است: رجب غلامی یک شهید غریب است که قبل از جنگ، به ایران و شهر بجستان مهاجرت میکند.
وی پس از حضور در عملیات والفجر ۹ به شهادت میرسد؛ مردم بجستان به رجب غلامی ارادت خاصی دارند و از این شهید حاجت میگیرند.
شهیدی که به دلها آرامش میدهد
در این وبسایت نظرات برخی از یاران و همرزمان و مردمی که بر سر مزار شهید رفتهاند ذکر شده است.
در مطلبی آمده است: رجب جان سلام، دیروز بر سر مزارت آمدم، خیلی دلم گرفته بود. آمدن بر سر مزار تو به آدم آرامش خاصی میدهد.
آنجا خانواده های شهدا همه برای شهدای خود سبزه آورده بودند، سر مزار هر شهید یک سبزه بود ولی بر سر مزار تو چندین سبزه قشنگ دیدم و انگار هر کسی که برای شهیدش سبزه آورده بود، یکی هم برای تو آورده بود.
تازه دیروز فهمیدم خدا خیلی دوستت داشته که این چنین خانواده بزرگی به تو داده، آری همه مردم بجستان خانواده تو هستند.
در مطلبی دیگر آمده است:
امروز سر مزار شهید رجب غلامی رفتم، راستش خیلی دلم برایش تنگ شده بود، مگر این شهید غریب چه کار کرده که این قدر بین مردم محبوب شده.
تازه سرخاکش از همه جا شلوغ تره، حتما باید خیلی بزرگ باشه که از یک کشور دیگر بیاید و در جبهههای ایران به شهادت برسد.
اصلا مگر نمیتوانست مثل بعضی از ایرانیها بگوید به من چه که جنگ شده؟ اما رجب یک نقطه مشترک با ما داشت، او مسلمان بود، رجب میدانست وقتی که نام اسلام وسط باشد، نژاد و ملیت معنایی ندارد.
دعایت را از ما دریغ نکن
در مطلب دیگری در مورد این شهید نوشته شده است: تو امروز از میان ما رفتی و بالهایت را به رخ زمینیان کشیدی، روی زمین گرچه غریبی، اما کار خداست که آشنای دلها شدهای، میدانم حالت بسیار خوب است. دعایت را از ما دریغ نکنی که این روزها زیاد محتاجش هستیم.
آنگونه که در زندگینامه شهید رجب علی غلامی آمده است وی در سال ۱۳۴۳ در افغانستان که محل دقیق آن نیز مشخص نیست، به دنیا آمد.
در دوران کودکی مادرش را از دست داد و با پدر و ۳ برادر و ۲ خواهر خود زندگی میکرد، با تجاوز روسها در سال ۱۳۵۹، وی خانواده را ترک کرده و خود را به ایران میرساند و در شهرستان بجستان ساکن میشود.
با توجه به صفا و اخلاصی که داشته، خیلی زود با مردم این شهر انس میگیرد و در پایگاه بسیج بجستان نیز به فعالیت میپردازد.
او تمام درآمد حاصله خود را که در آن زمان یکصدهزار تومان بوده، به ستاد کمکرسانی جبهه تحویل میدهد و مبلغ ۹۵۰۰ تومان را هم بابت سهم مبارک امام(عج)، به امام جمعه وقت بجستان میسپارد و در وصیت نامهاش نیز متذکر میشود که موتور وی را بفروشند و پولش را به جبهه واریز کنند.
سومین یادواره شهدای بجستان با محوریت شهید رجبعلی غلامی افغانستانی روز پنجشنبه در شهرستان بجستان با حضور مسئولان دولتی و نظامی، خانوادههای شهدا و جمع کثیری از مردم این شهر برگزار شد.