کژتابی نسبت به فرهنگ افغان‌ها/ایرانی در افغانستان خارجی محسوب نمی‌شود

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، ششمین جشنواره قند پارسی با حضور تعدادی از شاعران افغان و ایرانی در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

براساس این گزارش، در این مراسم پیش از دعوت از محمدحسین جعفریان شاعر و روزنامه‌نگار و رایزن اسبق فرهنگی ایران در افغانستان، مجری برنامه از وی این گونه نام برد که از جانبازی دعوت می‌کنم به روی سن آید که در راه ادبیات افغانستان مجروح شده است.

* کژتابی‌هایی در ایران نسبت به فرهنگ افغانستان وجود دارد

پس از این سخنان محمدحسین جعفریان روزنامه‌نگار و رایزن سابق ایران در افغانستان به روی سن آمد و اینگونه سخن خود را آغاز کرد که دیدار شما عزیزان همیشه برای بنده تداعی کننده و زنده کننده بخش‌هایی از افغانستان است که هنوز وقتی سفر می‌کنم در آنجا احساس راحتی می‌کنم.

جعفریان افزود:‌ من با بسیاری از شما بودم از زمانی که جلسه شعر افغان‌ها در مشهد در اتاقکی واقع در بازار جواد برگزار می‌شد تا اینکه بعدها به تهران آمد.

رایزن سابق ایران در افغانستان ضمن اشاره به آشنایی خود با سرور مولایی اضافه کرد: در سال ۱۳۶۹ یا ۷۰ با سرور مولایی این فرد برجسته آشنا شدم و بسیار از او آموختم همانجا متوجه شدم در سرزمین افغانستان چه می‌گذرد.

این روزنامه‌نگار در ادامه سخنان خود با تأکید براینکه تلاش‌های بسیاری برای ارتقای فرهنگی دو کشور داشتم، گفت: در تمام طول مسئولیتم سعی کردم برای ارتقای فرهنگ دو کشور ایران و افغانستان تلاش کنم اما همیشه فکر کردم کژتابی‌هایی در کشور من نسبت به حوزه فرهنگ کشور افغانستان وجود دارد.

این فعال فرهنگی در ادامه سخنان خود به ذکر و نقل یک خاطره پرداخت و ابراز داشت: کژتابی‌های موجود بر سیاست‌گذاری کشور من در افغانستان دیده می‌شود که اگر این هزینه‌ها در حوزه فرهنگ صورت می‌گرفت شاهد تحولی دیگر بودیم؛ البته همیشه افرادی بودند که مسئولان را راهنمایی کنند که اگر قرار است سرمایه‌گذاری صورت گیرد باید در حوزه فرهنگ باشد اما این حرکت کمرنگ بوده است.

جعفریان در ادامه ضمن اشاره به اینکه در دو کشور پاکستان و هندوستان مرکز مطالعات و تحقیقات زبان فارسی وجود دارد، تصریح کرد: در حال حاضر در پاکستان و هندوستان این مرکز فعالانه پیگیر امور است اما در افغانستان با وجود در نظر گرفتن زمین، فضا و محیط کاری در این راستا صورت نگرفته است. باید تأسف خورد چرا که در سرزمینی که مهد زبان فارسی است مرکزی با نام تحقیقات و پژوهش زبان فارسی وجود نداشته و فعالیت نمی‌کنند.

رایزن سابق ایران در افغانستان درباره فرهنگ بهینه موضوعاتی را مطرح و گفت:‌ در دو سوی مرز، زبان و لهجه (مثلاً اصفهانی و نیشابوری) وجود دارد اما به مرور این لهجه به گویش مبدل می‌شود که اگر فکری به حال آن نشود مانا نخواهد بود. زمانی که فرزندان ما و شما در هنگام صحبت به زبان فارسی متوجه مطلبی نمی‌شوند اینها همه از مبدل شدن لهجه به گویش است که در این راستا باید کلیدواژگان یکسان‌سازی شود.

* نگاه رهبر انقلاب به فرهنگ ورای تمام مسائل سیاسی است

جعفریان در ادامه ضمن اشاره به اینکه در برابر یک شئی دو نوع واژه وجود دارد، بیان کرد: مثلاً در کشور من هواپیما و در افغانستان تیاره و در کشور فارسی زبان دیگری واژه دیگر به کار می‌برد اما چه خوب که این واژه‌ها با بهینه‌سازی یکسان‌سازی شوند چرا که واژه خشت اصلی زبان است که با آن نثر آفریده می‌شود، رمان نوشته و شعر خلق می‌شود. واژه وارداتی است و هیچ کس نمی‌تواند بگوید کدامیک درست است از این‌رو برای یکسان‌سازی واژه‌ها در دو سوی مرز باید فکری بشود.

این روزنامه‌نگار با ابراز تأسف از اینکه بدبختانه در سطوح سیاسی نگاه به شکل دیگری است اما در سطح اول کشورم رهبری وجود دارد که نگاهی جز این دارد، گفت: مقام معظم رهبری در دیدار خود با رایزنان فرهنگی تأکید کردند که اگر دو فعالیت در خارج از ایران محور است آنها اسلام و زبان فارسی هستند. گسترش زبان فارسی در مقام برتر و ارجح است همین بس که دو سال گذشته وقتی با شاعران خدمت ایشان رسیدم آقای کاظمی آن سال همراه ما نبودند رهبر انقلاب سراغ کاظمی را گرفتند و از بنده پرسیدند رمانی نوشته و منتشر شده که قطور است و پیرامون جنجال افغان‌هاست. البته ایشان چند رمان نام بردند. من نام‌هایی را بردم فرمودند نه اینها نیست اثری که من مدنظرم است توسط آقای کاظمی ویرایش شده است.

جعفریان در این راستا ابراز داشت: برای بنده عجیب بود که رهبر انقلاب از اثری صحبت می‌کند که منتشر شده و بنده آن را ندیدم؛ پس از بازگشت از دیدار با ایشان به کاظمی زنگ زدم و درباره این اثر پرسیدم که او اینچنین گفت این رمان هنوز توزیع نشده است.

وی ادامه داد: رهبر انقلاب اسلامی ایران سراغ رمانی را از بنده می‌گرفت که قطورترین رمان در تاریخ ادبیات افغانستان بود که آن را دیده و خوانده بود.

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/12/11/13901211000030_PhotoA.jpg

* یک ایرانی هیچگاه در افغانستان خارجی محسوب نمی‌شود

جعفریان در ادامه گفت:‌ روزی در جمعی سه نفره نشسته بودیم. هر سه نفر لباس افغانی به تن کرده و به این زبان صحبت می‌کردیم گویش‌مان دقیقاً افغانی بود اما در این میان یکی گفت که از ما سه نفر فردی خارجی است بدون اینکه اشاره‌ای به بنده کند به فردی دیگری رو کرد و گفت تو خارجی هستی. آن فرد متوجه نشد که خارجی جمع بنده هستم وقتی عنوان کردم خارجی جمع من هستم آن فرد افغان به بنده گفت یک ایرانی هیچگاه خارجی محسوب نمی‌شود اما متأسفانه در ایران بسیاری از مسئولان سیاسی مملکت من نمی‌فهمند که یک ایرانی در افغانستان خارجی محسوب نمی‌شود.

۱۱
اسفند ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

خانه ادبیات افغانستان نماینده ای راستین برای بازتاب دادن صدای نسل امروز ادب این کشور است

http://img.irna.ir/1390/13901211/80014967/T80014967-2323359.jpg

دبیر ششمین جشنواره قند پارسی با بیان اینکه خانه ادبیات افغانستان نماینده ای راستین برای بازتاب دادن صدای نسل امروز ادب این کشور در داخل و خارج مرزهاست افزود : تلاش داریم رسالت خطیر خویش را برای روشن نگاه داشتن چراغ و زبان ادب پارسی در سرزمین مادری به انجام رسانیم .
ادامه متن…

۱۱
اسفند ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

محمدسرور مولایی استاد ادبیات افغانستان تجلیل می‌شود

http://www.khaanaweb.com/upload/slide/e2ad5b0f40ab1ea2ab66fd862ed99736_%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C%20%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA.jpg

محمد سرور رجایی از برگزاری مراسم تجلیل از محمد سرور مولایی استاد ادبیات افغانستان و نگاهی به چشم‌انداز شعر جوان ایران به عنوان برنامه‌های ویژه ششمین جشنواره قند پارسی یاد کرد.

ادامه متن…

۱۰
اسفند ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

بازار گرم فروش کتاب در کنار خیابان‌های پایتخت افغانستان+عکس

http://newsmedia.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/12/08/13901208000189_PhotoL.jpg

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، وجود کبابی‏ها، نوار فروشی‎ها، میوه ‎فروشی‏ها و دیگر اجناس مورد نیاز مردم در شهر کابل یکی از مهمترین تفاوت‌های پایتخت افغانستان در مقایسه با دیگر پایخت‌های جهان است و مهترین تفاوتی که توجه عابران پیاده را در کابل به خود جلب کرده بساط کتاب فروش‌ها در کنار خیابان‌های این شهر است.

بیشتر متقاضیان خرید کتاب در این شهر به جای رفتن به کتاب‏فروشی‎های رسمی و سرزدن به نمایشگاه‎های کتاب که در زمان‌های مشخص برگزار می‌شوند به کتاب ‎فروشی‏های کنار خیابان مراجعه می‏کنند.

در حالی که به نظر می‏رسد این کتاب‎‌فروشی‏ها بازار کتاب‌فروشان رسمی را هم تحت شعاع خود قرار داده‌ا‌ند، در میان کتاب‌‏فروشی‏های سیار در کابل می‌توان آثاری را در حوزه فلسفه، علوم اجتماعی، ادبیات، تاریخ و دیگر موضوعات پیدا کرد.

*دستفروشی کتاب یکی سنتی‌ترین شیوه‌های فروش کتاب در پایتخت افغانستان

شماری از کتاب‌ فروشان کنار خیابانی در شهر کابل با بیان این که کتاب فروشی به این روش یکی از سنتی‏ترین روش‌ها برای فروش کتاب در کابل است، می‌گویند: از گذشته‎های دور و به صورت ابتدایی دست‎فروشان در کنار خیابان‏های پر تردد پایتخت افغانستان بساط فروش کتاب را پهن می‎کردند.

به گفته آنها “کتابخانه عمومی” مهمترین دلیل برای پیدایش کتاب ‎فروشی در مرکز شهر کابل بوده و مردم در راه بازگشت از کتابخانه به این کتاب ‎فروشی‎ها مراجعه می‌کردند.

محمد عزیز یکی از کتاب‏فروشان شهر کابل در گفت‎وگو با خبرنگار فارس در کابل، اظهار داشت: من عمر خود را در کتاب‎فروشی در کنار خیابان‌های شهر کابل سپری کرده‎ام و از سال‎های بسیار دور به یاد دارم که در اینجا (پل باغ عمومی) بازار کتاب‎فروشی همیشه گرم بوده است.

عصمت‏الله یکی دیگر از این کتاب‏فروشان ادامه می‌دهد: در میان کتاب‏هایی که در این بازار توسط دست‌فروشان عرضه می‏شود، کتاب‎هایی که موضوع آنها دینی، دیوان شعر، داستان و تاریخ است، طرفداران بیشتری دارد.

وی ادامه داد: مردم افغانستان به ویژه قشر کتابخوان بیشتر به دنبال وحدت و همدلی هستند به همین دلیل کتاب‎های اسلامی و آنهایی که وحدت‏ آفرین است طرفداران زیادی دارد.

* سرمایه گذاری اندک، سود قابل ملاحظه

در حالی که سرمایه این کتاب‏فروش‌ها کم است اما آنان از سود فروش کتاب‎های خود راضی به نظر می‎رسند.

محمد منیر یکی از کتاب‏فروشان در این‌باره می‌گوید: من حدود ۷۰ هزار افغانی (معادل ۳۰۰ دلار) در این کار سرمایه‌گذاری کرده‌ام و روزی هزار افغانی (حدود ۲۰ دلار) سود می‌برم.

* کتاب‌هایی با ۱۰۰ سال قدمت در بساط دستفروشان کتاب کابل

در کتاب‌فروشی‏های کنار خیابانی در کابل، گاهی کتاب‏هایی را می‏توان یافت که تاریخ چاپ آن به یک قرن پیش برمی‏گردد، کتاب‏هایی که برخی از برگ‏های آن پوسیده و ناخوانا شده است.

احمدالله دیدار از افرادی است که برای خرید کتاب دلخواه خود به این منطقه آمده و در میان انبوه کتاب فروشان سرگردان است، در رابطه با کتاب‌هایی که توسط این فروشندگان ارائه می‌شود، گفت: من گاهی برخی از کتاب‏های مورد نیاز خود را که در فروشگاه‌های معتبر و مهم شهر کابل پیدا کنم به سادگی از این کتاب‏فروش‌ها خریداری می‌کنم.

محمد منیر در ادامه اظهار داشت: بعضی اوقات پیش می‌آید که مردم از نقاط مختلف افغانستان کتاب‏هایی را برای فروش می‌آورند که تاریخ چاپ آن به دهه‎های پیش برمی‌گردد و این کتاب‏ها برای برخی‏ افراد از ارزش و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

وی افزود: به عنوان مثال یک جلد از کتاب “حمله حیدری” که در آن داستان‏هایی از زندگی امام علی (ع) به زبان شعر آورده شده را برای ما آوردند که حدود یک قرن پیش دست‏نویس شده بود.

http://newsmedia.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/12/08/13901208000190_PhotoL.jpg

http://newsmedia.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/12/08/13901208000191_PhotoL.jpg

http://newsmedia.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/12/08/13901208000181_PhotoL.jpg

۰۹
اسفند ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

شاعر متعهد و میوه ممنوعه در مجموعه ‘دل خونین انار’

http://ghurjistan.com/wp-content/uploads/pznomhdabz__660_550_IMG_8585.jpg

از جناب «قنبر‌علی تابش» شاعر نام آشنای افغانستان پیش از این سه مجموعه شعر با نامهای «دور‌تر از چشم اقیانوس» (۱۳۷۶) «آدمی‌پرنده نیست» (۱۳۸۲) و «یک شعله‌نوبهاران» (۱۳۸۹) انتشار یافته و «دل خونین انار» چهارمین مجموعه شعر او است که به تازگی توسط انتشارات صبح امید در کابل منتشر شده است.

بنا بر این، در میان شاعران مهاجر می‌توان او را شاعری پرکار به شمار آورد. هدف این نوشته نگاهی شتابناک به کتاب آخر او است.

تم غالب شعرهای جناب تابش در سه کتاب اولش «وطن»، «مهاجرت» و «مذهب» است. آن سه کتاب قبلی در واقع ادامه یک‌دیگرند. با خوانش دل خونین انار متوجه می‌شویم که شعرهای تابش در صورت و سیرت تغییراتی پذیرفته است. اینک آن تغییرات:
وطن

“غم همیشگی من وطن وطن شده است”؛ این مطلع یکی از غزل‌های شاعر است و درست هم است. تابش در میان شاعران مهاجرت وطن‌ستا‌ترین شاعر است.

او در سه کتاب اولش به وطن نگاهی نوستالوژیک دارد و باز به قول خودش “وطن به پهنهٔ شعر من آرمانشهر است”. وطن در آثار قبلی تابش مفهومی ظریف و اثیری است که می‌بایست از دور با حسرت تماشایش کنی، اما به آن نزدیک نشوی.

مانند تابلوی رنگ و روغن، که باید در چند قدمی آن بایستی و از تماشایش لذت ببری، اما مبادا به آن خیلی نزدیک شوی، چون ممکن است زبری‌های رنگ و کشیدکی‌های قلم‌مو ذوقت را بیازارد.

در آن کتاب‌ها رابطهٔ شاعر با وطنش بسیار محتاطانه و تعارفی است. نمی‌خواهد زیاد به آن نزدیک شود، و با دید انتقادی و پرخاشگرانه که خاصیت دیگر هموطنان همروزگارش بود به آن نگاه کند بیشتر آن را تقدیس می‌کند و دوست می‌دارد.

وطنم! دوباره اینک تو و شانه‌های پامیر

بتکان ستاره‌ها را که سحر شود فراگیر

بتکان ستاره‌ها را که ستاره‌های این شهر

همه یادگار زخمند، همه یادگار زنجیر (یک شعله نوبهاران, ص ۲۸)

یا

سلام ‌ای تک‌درخت ریشه در خون، شعله‌ور در باد

که بر پا مانده‌ای با زخم انبوه تبر در باد

همیشه می‌پرم از خواب وقتی خواب می‌بینم

تو را با زخمهای خونچکان شعله‌ور در باد

بگو! روزی به آغوش تو آیا باز می‌گردیم؟

من و این دسته دسته مرغکان دربدر در باد؟ (دورتر از چشم اقیانوس, ص۱۷)

اما در کتاب اخیر، شاعر به وطنش نزدیک‌تر شده؛ حد اقل به تاریخ و اسطوره‌هایش و تا حدود زیادی آن محبت فطری رخنه کرده در تار و پود وجودش را عینی‌تر نثار گذشته فرهنگی سرزمینش می‌کند.

در باره میراث مشترک آن با برادران فرهنگیش چون و چرا می‌کند و هدفش ابراز و احراز هویتی‌است که انگار از او دریغ شده، هرچند وطن معاصرش باز همچنان در پرده ابهام و کتمان باقی می‌ماند و نگاه همچنان تغزلی است.

تحلیل این موضوع البته می‌ماند برای فرصت دیگر، اما آنچه اینجا می‌شود گفت این است که شاعر در این سال‌ها مطالعاتش را در باره وطن گسترش داده و شناختش را عمیق‌تر وعینی‌تر کرده است. در یک کلام او در کارهای گذشته‌اش بیشتر ستایشگر و غمخوار وطنش بود ولی در کارهای اخیرش به شناخت وطن روی آورده و این قدمی به پیش است.

در اولین مثنوی این کتاب که گفت‌وگوی شاعر با دخترش است، این توجه را می‌توان به روشنی دید. شاعر به دخترش که هویت خودش را انکار می‌کند می‌گوید:

شهر فانوس و خیال و تلخی

گل سرخم! تو ز شهر بلخی

بلخ از علم و هنر دریاهاست

زادگاه بوعلی سیناهاست

بلخ نام اولین دولت شهر

نوبهار آتش شوریده به دهر (دل خونین انار، ص ۱۱)

در کارهای گذشته شاعر نگاه انتقادی به وطن و عناصر دخیل در آن اندک و رقیق است. اما در این کتاب رد پای انتقادهای‌ گاه تند هم دیده می‌شود.

اگرچه جوهره دین من جهان وطنی است

برای چند کفن‌کش ولی کفن شده است

و هرچه انجمن شعر، عاشقند اما

حماسه‌ها همگی منتهی به زن شده است (دل خونین انار، ص ۱۳۰)
مهاجرت

“مهاجرت” دومین دلبستگی مفهومی شاعر است. تابش سال‌ها قبل گفته بود که

آدمی پرنده نیست

تا به هر کران که پرکشید، برای او وطن شود

سرنوشت برگ دارد آدمی

برگ وقتی از بلند شاخه‌اش جدا شود،

پایمال عابران کوچه‌ها شود (آدمی پرنده نیست، ص ۹۰)

که نشان می‌دهد مهاجرت و مسایل آن از دغدغه‌های دیرینه او بوده است. این دغدغه‌ها هنوز ادامه دارد، اما با یک تفاوت و آن عبارت از این است که مهاجرت برای شاعر دیگر فقط یک مفهوم احساسی صرف نیست که تمام رنجهای آن دوری از وطن باشد و حس غربتی که هماره همراه انسان مهاجر قدم می‌زند.

مهاجرت در کارهای اخیر شاعر ابعاد دیگری یافته است. از صورت احساسی صرف در آمده و جنبه‌های حقوقی و حقیقی بسیاری گرفته. گوشت و پوست و استخوان یافته، دغدغه‌های هویتی به آن اضافه شده. چنانکه وقتی یارانه‌ها در ایران قطع می‌شود، شاعر با لحن نسبتا تند و همراه با طنز تلخ می‌سراید:

صبر لبریز شد از پیمانه

قطع شد طفل مرا یارانه

هرچه گفتم که برادر‌زاده است

گفت: عالی است ولی افسانه است (دل خونین انار، ص ۵۷)

نگاه شاعر در داستان “تنو بازی” دو برادر مهاجر که در صبحگاه عید قربان در شهر کرمان خودشان را حلق‌آویز کرده است از این هم تلخ‌تر است

شد کبوتر دو برادر بردار

دو برادر دو کبوتر بردار

ما که تسلیم تو ایم‌ ای غربت!

زگلو‌هامان خنجر بردار

چشم تا چشم افق خونین است

ماه امشب زده چنبر بر دار (دل خونین انار، ۶۰)
مذهب

اما سومین حوزه‌ای که شاعر به آن از قدیم تعلق خاطر داشته حوزه مذهب است. ما در کتاب اخیر او باز این دلبستگی را می‌بینیم اما بر خلاف آن دو حوزه قبلی این بخش از افکار شاعر تغییری نکرده. شاعر همچنان در‌‌همان موضوعات شعر می‌سراید احتیاجی به تغییر نگرش و نگاهش احساس نکرده است.
عشق

و افق تاز‌ه‌ای که در کتاب اخیر تابش جلوه کرده و در کارهای قبلیش غایب بود افق عشق است. در دل خونین انار تابلوهای عاشقانه بسیار است. هرچند زبان شعر تابش در مجموع تغزلی و لطیف بوده است اما در کتاب‌های اولش معلوم بود که شاعر از نزدیک شدن به درخت سیب تغزل، ابا دارد.

اما در کتاب اخیر از این میوه ‌ممنوعه تناول کرده و امید که از بهشت تعهد بیرونش نیندازند.

البته پرداختن به تغزل در این سال‌ها گرایش عام و طبیعی بوده است. جامعه خسته از جنگ شاعرانی سرخورده می‌آفریند. از این حالت فی نفسه نمی‌توان به عنوان تحول یاد کرد اما در کار افرادی خاص که تابش از آن دست است تازگی دارد.

ولی بهشت کرده‌ای جهنم مرا

بهشت کرده‌ای فرشته عالم مرا

چه سودمان از این بهشت بی‌انار و سیب؟

کجا رساند این بهشت آدم مرا (دل خونین انار، ۱۱۹)

البته صرف پرداختن به تغزل با استفاده از فضای کلیشه‌ای شعر عاشقانه فارسی ممکن است کار خاصی تلقی نشود و به حساب سنت شعری گذاشته شود.

چنانکه بسیاری از پیرمردان زمانه ما سر پیری معرکه گیری می‌کنند و شعر عاشقانه می‌سرایند، اما در کار استاد قنبرعلی تابش قضیه از این دست نیست و ایشان در غزل‌هایش نشان می‌دهند که با موضوعش برخورد تجربی و نزدیک دارد وعموما تازگی‌های زبانی و خیالی که در کار شاعر در این کتاب ایجاد شده نیز در همین حوزه قابل ردگیری است.

تجربیات تازه شاید به شاعر جسارت تصاویر و زبان تازه را نیز داده است.

خط زدم بر دفتر سبز تغزل‌های خود

ناگهانی روی اعصابم نیایی بعد از این

ساندویچت شد دلم امشب، بفرما نوش جان

صبح در سیمای قصابم نیایی بعد از این (دل خونین انار، ص ۱۲۱)

یا

از بلوغ باغهای پسته می‌رسی

پسته را سر دلم شکسته می‌ر‌سی (دل خونین انار، ص ۱۲۵)

در پایان باید اشاره کنم که زبان شعر تابش نیز در این مجموعه به سمت سادگی و عینیت رفته و از انتزاع دور شده و این نیز حرکتی رو به پیش است.

بی بی سی فارسی

۰۹
اسفند ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

انجمن دوستی ایران و افغانستان اهانت به مقدسات ملت مسلمان افغانستان را محکوم کرد

http://www.iran-afghanistan.ir/project/upload/slide/2cba4207d0eeabd08949330ec9ae4dd0_quran.jpg

انجمن دوستی ایران و افغانستان با صدور بیانیه ای اهانت نیروهای آمریکایی به قرآن کریم را که با همه اصول انسانی و ارزش های بشریت مغایرت دارد محکوم نمود.

در این بیانیه با اشاره به اینکه ملت سلحشور و آزاده افغانستان در طول سالهای جهاد و مقاومت از هیچگونه تلاشی در صیانت از ارزش ها و باورهای ملی و دینی خود دریغ نورزیدند، بر ضرورت حفظ حرمت مقدسات مسلمانان بویژه قرآن کریم به عنوان مشعل هدایت و راهنمای بشریت تأکید شده و این نکته یادآوری گردیده است که در طول تاریخ، مسلمانان همواره با نثار جان خود از مرزهای اعتقادی و حریم مقدسات خود دفاع کرده اند.

در ادامه این بیانیه با اشاره به این نکته که امروز مردم افغانستان بیش از آنکه عزادار از دست دادن تعدادی از هموطنان خود باشند، عزادار تعرض به مقدسات خود هستند، بر ضرورت محاکمه و مجازات عاملین قرآن سوزی در افغانستان جهت تسکین آلام مسلمانان تأکید شده است.

در پایان این بیانیه ضمن ابراز همدردی با خانواده های شهدا و مجروحان اعتراضات مردمی به این حادثه تلخ، اظهار امیدواری شده است که ملت مسلمان افغانستان در پرتو ارزش ها و اعتقادات دینی خود بیش از پیش به عزت و سربلندی و سعادت و پیشرفت دست یابند.

۰۸
اسفند ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

وزارت خارجه ایران هتک حرمت به قرآن کریم در افغانستان را محکوم کرد

http://www.mfa.gov.ir/ContentFiles/NewsPhotos/2244.jpg

وزرات امور خارجه ایران در بیانیه‌ای اقدام موهن نظامیان ناتو در پایگاه بگرام افغانستان در هتک حرمت به کتاب مقدس مسلمانان را بشدت محکوم کرده است.

در بیانیه وزارت امور خارجه آمده است: “بار دیگر یکی از مصادیق بی‌اعتنائی به حقوق بشر و مقررات بین‌المللی توسط نیروهای نظامی خارجی در افغانستان رخ داد و نیروهای نظامی امریکا با سوزاندن نسخه‌هائی از قرآن کریم، مقدسات مردم مسلمان جهان را مورد هتک حرمت قرار دادند.”
ادامه متن…

۰۸
اسفند ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

دکتر برنا آصفی پدر روانپزشکی افغانستان درگذشت

دکتر برنا آصفی بینانگذار صحت روان در افغانستان بود

دکتر برنا آصفی بنیانگذار “صحت روان” در افغانستان شامگاه جمعه ۵ حوت/اسفند در سن ۷۹ سالگی در بیمارستانی در لندن در گذشت. او مدت ها از بیماری پارکینسون رنج می برد و در ماه های اخیر در بیمارستان بستری بود.

اعضای خانواده او در لندن می گویند همکاران دکتر آصفی در تماس هایی از افغانستان، در این باره اظهار تاسف عمیق کرده و مرگ او را ضایعه ای برای افغانستان دانسته اند.

دکتر غلام سرور سخا خواهر زاده او در لندن به بی بی سی گفت که مراسم تدفین در لندن انجام خواهد شد.

او در سال ۱۹۷۰ میلادی برای تحصیل وارد انگلستان شد و تا مقطع دکترا در رشته روانپزشکی تحصیل کرد و در سال ۱۹۸۲ به وطن بازگشت و در زمینه معرفی شیوه های تازه درمان بیماری های روانی به فعالیت پرداخت.
کارنامه ها

نخستین شفاخانه/بیمارستان “صحت روان” در اثر سعی و تلاش های او تاسیس شد و متون درسی “علوم رفتاری” برای دانشکده های پزشکی را او تدوین کرد و در زمینه شناخت بیماری های روانی خاصی که ریشه در ناسازگاری های اجتماعی داشت، تحقیقات گسترده ای انجام داد و بر اساس یافته های چنین تحقیقاتی پیشنهادهایی برای درمان بیماران روانی در افغانستان ارائه کرد.

او سرپرستی گروه تحقیق برای شناسایی نشانه های زبان اشاره در افغانستان را نیز بر عهده داشت و پس از مدتی مجموعه ای از اشاراتی که ناشنوایان به کار می بردند، به عنوان “زبان اشاره در افغانستان” گردآوری شد و در جهت تدریس این زبان در افغانستان به کار گرفته شد.

دکتر برنا آصفی تلاش های زیادی نیز در زمینه درمان معتادان به مواد مخدر انجام داد و مرکز مداوای معتادان را بنیاد نهاد.
ترک مجدد وطن

در پی سقوط حکومت دکتر نجیب الله و روی کار آمدن حکومت مجاهدین در کابل که همزمان بود با آغاز جنگ های خونین داخلی، دکتر آصفی به زادگاه خود میمنه در شمال رفت و در آنجا “انجمن بهزیستی خانواده” را تشکیل داد و به کمک مراجع امداد رسان خارجی برای جمعی از معلولان جنگ و یتیمانی که پدران شان را در جنگ ها از دست داده بودند آموزشگاهی برپا کرد تا خواندن و نوشتن را فرا بگیرند.

اما فرماندهان محلی با او سازگاری نداشتند و به قول خودش نمی گذاشتند به چنین فعالیت هایی ادامه بدهد.

سرانجام دکتر آصفی به ناچار در سال ۱۹۹۴ دوباره به لندن بازگشت و دیگر نتوانست فعالیت های پزشکی خود را در افغانستان ادامه دهد.

دکتر آصفی دو پسر و سه دختر دارد که همه در خارج از افغانستان بسر می برند.

بی بی سی فارسی

۰۷
اسفند ۱۳۹۰
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها