نمایشگاه ۲۷ام کتاب تهران، جرقه‌ای برای آغاز جدی‌تر روابط فرهنگی ایران و افغانستان + فیلم

خبرگزاری تسنیم: افغانستان مهمان ویژه بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب تهران، این کشور با ۲۰ ناشر و ۴۰ کتاب‌فروش به نمایشگاه کتاب تهران آمده است تا نخستین میهمان ویژه این رویداد بزرگ فرهنگی باشد و امیدی برای کنار رفتن مرزهای ناسیونالیستی فرهنگ.

اوضاع در حال تغییر کردن است. سی سال پیش در کشوری که مردمش هم کیش، هم آئین و هم زبان مردم ایران بودند، جنگ بزرگی اتفاق افتاد، آدم‌هایی آواره شدند و بخشی از آن‌ها به‌سمت ایران آمدند، از کشور افغانستان.

سختی کشیده بودند، رنج دیده بودند، آواره شده بودند و به‌امید کمی مهربانی به سرزمینی آمده بودند که فریاد بلند آرمان‌گرایی‌اش دنیا را برداشته بود، مهربانی دیدند و ماندگار شدند.

اما اوضاع همیشه یکسان جلو نمی‌رود. انقلاب تمام شد، جنگ تمام شد و دوران دیگری شروع شد. دورانی که بخشی از دستگاه اداری ایران اعتنایش به آرمان بلند انقلاب را از دست داد و افغانستانی‌های عزیز نامشان شد افغانی، یک سال برای حضورشان در کنکور مانع شدند، یک سال در مدرسه‌‌ای بچه‌های‌شان را اسم ننوشتند و یک سال حضورشان در بخشی از کشور ممنوع شد.

ذات آرمان‌گرایانه انقلاب تحمل نکرد. جوانان انقلابی که به آرمان مستضعفان بدون مرز امام خمینی(ره) ایمان آورده بودند بیکار ننشستند و تلاش از چند سال قبل شروع شد، تلاشی برای اینکه افغانستانی‌ها قدر ببیند و کرامت انسانی ‌آدم‌ها معیار قضاوت در موردشان شود. اوضاع حالا در حال تغییر کردن است. نظام اداری و دولتی ایرانی هم به تکان خوردن وادار شده است.

افغانستان مهمان ویژه بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب تهران، این خبر خوشایندی بود که سید عباس صالحی رئیس نمایشگاه کتاب اعلام کرد. افغانستان با ۲۰ ناشر و ۴۰ کتاب‌فروش به نمایشگاه کتاب تهران آمده است تا نخستین میهمان ویژه این رویداد بزرگ فرهنگی باشد. ناشران افغانستانی از شهرهای کابل،‌ قندهار،‌ مزارشریف، هرات، جلال‌آباد، غزنی و … به تهران آمدند، به‌امید کنار رفتن مرزهای خط‌کشی شده روی فرهنگ.

باید دید مردمانی که روزگاری از بدخشان تا مدیترانه همه یک ملت بودند با احیای فرهنگ مشترک خود بار دیگر مرزهای جغرافیایی را کمرنگ خواهند کرد، مرزهایی که ساخته مخالفان این دو بوده است.

فیلم زیر گزارشی از نمایشگاه‌ کتاب تهران با مهمان ویژه‌اش است:

مشاهده فیلم

۲۰
اردیبهشت ۱۳۹۳
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

تنها کشوری که در آن چراغ خانه به مساجد رواست

خبرگزاری شبستان: مردم افغانستان برای مساجد احترام خاصی قایل اند، آنها حتی در کلام برای بازسازی مسجد از واژه تخریب برای ساخت مجدد استفاده نمی کنند بلکه می گویند مسجدی را شهید کردیم تا دیگری را از نو بسازیم.

 

گروه مساجد و کانون های خبرگزاری شبستان: تاریخ از وجب به وجب خاک این سرزمین عبوری زنده دارد و سایه غبارآلود هجوم دژخیمان همچون موجی بی ثمر بر صخره های مستحکم مردمی کوبیده است که جز یک اندیشه در سر نپرورانده اند؛ افغانستانی ها با تکیه بر فرهنگ ملی و سنت اسلام، اسلامی پویا در مساجد و مردمی زنده به طنین صدای «الله اکبر» و معتقد به تربیت مسجدی؛ امروز بیشترین بناهایشان متعلق به مساجد است و حتی هیچ قریه ای در این کشور یافت نمی شود که مسجدی ولو کوچک نداشته باشد.
اساسا مسجد در نگاه مردم افغانستان به اندازه ای از ارج و قرب برخوردار است که این ملت زمان نوسازی یک مسجد هرگز از واژه تخریب استفاده نکرده و می گویند: مسجدی را شهید کردیم تا دیگری را از نو بسازیم.
خبرنگار گروه مساجد و کانون های خبرگزاری شبستان در راستای بررسی «جایگاه مساجد در افغانستان» با دکتر «محمدافسر رهبین» وابسته فرهنگی سفارت کبرای جمهوری اسلامی افغانستان در ایران به گفت وگو نشسته است که حاصل آن را می خوانید:
– مسجد در شاکله تاریخ اسلام از جایگاه مهمی برخوردار است، در واقع به نوعی می توانیم حتی چنین ادعا کنیم که مسجد سرآغازی بر تمدن شکوهمند اسلامی بوده و فکر و فرهنگ امت اسلام از ریشه مسجد به بار نشسته است، هرچند که به فراخور ممالک مختلف، کارکرد مساجد متفاوت می شود، در این راستا برای مخاطبان ما از نسبت تاثیر شرایط خاص سیاسی و همچنین جایگاه رفیع تاریخی کشور افغانستان و تاثیر این دو عامل بر مساجد کشورتان بفرمایید.

 

تاریخ کشور افغانستان از پیشینه پربار فرهنگی برخوردار است که بخش عظیمی از این فرهنگ در قالب آموزه های اسلامی به بار نشسته است. بی گمان بیشترین بخش فرهنگ کنونی ما در افغانستان متاثر از اسلام است که مساجد در این میان در فرهنگ سازی نقش عمده ای داشته و دارند.

 

همچنین تعدد مساجد در افغانستان به اندازه ای است که در روستاها و شهرها گاه در هرچند متر یک مسجد وجود دارد و به باور من مساجد در افغانستان نخستین پایگاه رساندن پیام به مسلمانان از گذشته تا امروز بوده اند. چنانچه میدانیم از زمان پیامبر پایه گذاری مسجد به علت دعوت مردم به سوی اسلام بوده است.
البته در اثرجنگ هایی که در کشور ما به وقوع پیوست و به ویژه پس از استیلای نظام شوروی و نظام کمونیستی، اکثریت مسلمانان در کشور افغانستان مورد آزار این نظام قرار گرفتند و بزن ببندها تا جایی رسید که مردم به خاطر نماز خواندن و روزه گرفتن نه تنها به زندان افتادند که هزاران انسان نیز زنده به گور شدند.

از سوی دیگر جهاد مردم افغانستان بزرگترین نیروی اهریمنی یعنی کمونیسم را درهم شکست. در اینجا لازم می دانم از جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان و همچنین از نهادها و کشورهای دیگری که در طول سال های جهاد درکنار مردم ما بودند و پیکره بزرگی از مهاجران ما را در خود جای داده و در کنار مردم افغانستان ایستادند قدردانی کنم.

 

به باور من اگر مقاومت مردم افغانستان در برابر استیلای امپریالیسم شوروی وجود نداشت بی گمان منطقه از آسیب کمونیسم در امان نمی ماند؛
لذا لطف خدا شامل حال افغانستان شد، بعد از این کودتا در افغانستان بود که انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت که مانع حرکت کمونیست ها به خلیج فارس شد.

 

در پایان پاسخ به این پرسش باید بگویم به نظر من مساجد می توانند به عنوان رکن اساسی و جایگاهی که مسلمین چند نوبت در روز در آن جمع می شوند خاستگاه و فراخوانی برای دعوت به سوی خیر و اخوت و صلح در امت اسلام باشد، بنابراین مسجد تنها جای سجده نیست.

 

یکی از مساجد جامع افغانستان


– با توجه به اشاره ای که در مورد تعدد مساجد در افغانستان داشتید این طور قلمداد می شود که اساسا نوعی فرهنگ مسجدی را می توان زیر پوسته فرهنگ مردم افغانستان حس کرد، حقیقتا علت این پایبندی و علاقه مردم افغانستان نسبت به مساجد چیست، آیا ناشی از علقه تربیتی است و یا حاصل جبر و یا فرهنگ است؟

قبل از پاسخ به این سوال لازم می دانم تاکیدی بر این مساله داشته باشم که به هر جهت جنگ هایی که بیش از سه دهه در افغانستان به وقوع پیوست آسیب های فراوانی را به ملت ما زد، به گونه ای که شمار زیادی از مقبره ها و مساجد ویران شدند؛ اما با این همه مسجد به عنوان یک جایگاه صرفا عبادتی در سراسر افغانستان وجود دارد.

 

در مورد علاقه و پایبندی مردم افغانستان نسبت به حضور در مسجد باید بگویم این امر حاصل فرهنگ و تربیتی است که از دوران کودکی وجود دارد. به خوبی به یاد دارم در دوران کودکی مرتبا در مسجد حضور داشتم، این جریان مربوط به زمانی است که هنوز شاگرد مکتب نبودم، تقریبا هفت سالم بود و به مسجد می رفتم و حافظ شیرازی را در کنار اقامه نماز در مسجد می یافتم چراکه خواندن حافظ در کنار قرآن از نصاب درسی مساجد در آن زمان بود و همین گونه در شماری از مساجد گلستان و بوستان و مثنوی معنوی نیز مشمول تلمذ شاگردان بود؛ البته در مورد خودم باید بگویم که پدرم نقش عمده ای در این مساله داشت چراکه او مردی اهل فضل بوده و با شعر آشنایی داشت. پدرم برای نخستین بار دیوان حافظ را روی زانوی من گذاشت و گفت: پسر بخوان (الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها … ) .

 

با این پیشینه و تجربه شخصی که دارم معتقدم مسجد افزون بر اینکه باید پایگاهی برای اقامه نماز باشد، نهادی برای فراگرفتن دانش و فرهنگ نیز بوده است.

 

 

– آیا مسجد دوران کودکی شما کتابخانه ای داشت که از آن طریق بتوانید با آثار سایر مشایخ شعر و ادب پارسی آشنا شوید؟

خیر، روستاها آنقدر ظرفیت و امکانات نداشتند که کتابخانه جدا گانه به آنها اختصاص یابد، در واقع قفسه های کوچکی در مساجد وجود داشتند که کتاب هایی روی آنها قرار می گرفتند و من پیش از آنکه به مسجد بروم پدرم در منزل این کتاب ها را برایم می خواند و من از همان طریق با این آثار آشنا شدم.

 

بعدها که با این آثار آشنایی بیشتری یافته و نسبتا به آن ها مسلط شدم وظیفه خود می دانستم که به سایر کودکان نیز آموخته هایم را آموزش دهم.

 

– اشاره داشتید مساجد فراوانی در افغانستان وجود دارند، درباره این مساجد و به ویژه مساجد جامع افغانستان بگویید.

بهترین مساجد و بناهای تاریخی در شهرهای بزرگ مانند کابل، هرات، بلخ، قندهار و دیگر استان های افغانستان وجود دارند، مثلا مسجد جامع هرات که پنجمین مسجد بزرگ جهان محسوب می شود و حدود ۴۰۰ سال پیش ساخته شده است. سنگ بنای این مسجد در روزگار سلطان حسین غوری گذاشته شد و در دوره تیموریان هرات به اکمال رسیده است؛ یا مسجد روضه بزرگ حضرت علی(ع) در شهر مزارشریف، مساجد«عیدگاه»، «شاه دوشمشیره» و «پل خشتی» در کابل که هرکدام در برهه های جداگانه تاریخی بنا یافته اند. در میان مساجد نوساخته درافغانستان باید از«مسجد حاجی عبدالرحمان» یادکرد که در دل شهرکابل ساخته شده است و ساخت و ساز این مسجد زیبا بیشتر از یک دهه را دربرگرفته است. این مسجد باهمه امکانات وضوخانه و درسخانه و دیگرنیازها یکی از مزین ترین مسجد های نوساخته در افغانستان شمرده میشود. البته ده ها مسجد نیز در افغانستان وجود دارند که نام بردن از آنها باعث اطناب کلام می شود. لذا فرهنگ مسجدسازی در روند زندگی مردم افغانستان از سالیان دور نهادینه شده است.

 

– با این وصف آیا قانون مدونی درباره تاسیس مساجد در افغانستان وجود دارد؟

بله، در وزارت ارشاد و اوقاف بخشی به عنوان مدیریت کل مساجد در این حیطه فعالیت و نظارت دارد که افزون بر معرفی امامان جماعت به فعالیت های حوزه مسجد نیز سامان می دهند.
– آیا فارغ از وزارت ارشاد و اوقاف، خیرین و واقفان (به صورت آزاد) برای ساخت یا بازسازی مساجد فعالیت می کنند یا صرفا مسئله ساخت مسجد بر عهده دولت و وزارت ارشاد و اوقاف است؟

با تاسف، باید بگویم طی سیزده سال اخیر در افغانستان سرمایه ها و دلارهایی سرازیر شد که کمتر در جهت مطلوب به کار رفت، البته برخی در این میان سرمایه های خود را در جنبه های مثبت نیز صرف کردند، مثلا شماری از این افراد مساجد متعددی را شخصا تاسیس و حتی مساجدی به نام خود ساخته اند، مثلا مسجد فهیم خان(فقید مارشال محمد قسیم فهیم، معاون اول رئیس جمهوری اسلامی افغانستان) که چندی قبل چشم از جهان فروبست.

 

بنابراین امروز شاهد نوعی مسجدسازی به شیوه مدرن و با امکانات ویژه برای مساجد هستیم که عمدتا ساخت این مساجد از سوی افراد متمول جامعه افغانستان صورت گرفته است. البته در مورد کتابخانه مساجد خاضعانه بگویم که کمتر به این مساله توجه شده است.

 

در حال حاضر گویی ساخت مسجد در افغانستان تبدیل به یک رقابت شده است و مردمان محل در حد وسع خود اقدام به ساخت مسجد می کند که امیدوارم این کار نه با رقابت مردم بل با اجابت نماز نمازگزاران همراه باشد.

 

همچنین در عین ساخت مساجد جدید مساجد قدیمی نیز ترمیم و یا بازسازی می شوند، در این رابطه لازم می دانم به این مساله اشاره کنم که در افغانستان مسجد به اندازه از از ارج برخوردار است که اگر قرار باشد مسجدی دوباره از نو بنا شود هرگز از واژه «تخریب» استفاده نمی شود، بلکه مردم می گویند: مسجدی را شهید کردیم تا مسجدی دیگر را از نو بسازیم.

 

تصویری از یکی از مساجد افغانستان

-آیا مساجد افغاستان در طول شبانه روز باز هستند یا صرفا زمان اقامه نماز به روی مردم و مراجعان باز می شوند؟

مساجد در سراسر شب و روز باز هستند و یک خادم همیشگی نیز در مساجد به همراه امام جماعت حضور دارد.
– معماری مساجد افغاستان از چه سبکی پیروی می کنند؟
به باور من معماری در روستاهای افغانستان، بیشتر روستایی و سنتی است و بی گمان شرایط محلی نیز در معماری مساجد اثرگذار است. برای مثال ایالتی به نام «نورستان» داریم که تا ۱۵۰ سال قبل اسلام به این ایالت نرسیده بود.

نورستان استانی پوشیده از جنگل های صنوبر و سرو بوده و بیشترین خانه های این ایالت چوبی است، بنابراین با توجه به شرایط جوی و اتمسفر این ایالت در ساختن مساجد نیز بیشترینه چوب کار برد داشته است.

 

– آیا در دوره جنگ های داخلی در افغانستان مساجد همچنان نقش محوری خود را حفظ کردند یا بنا به شرایط خاص دوران جنگ و آشوب مسجد و نقش و کارکرد آن به حاشیه رانده شد؟

هرگز این نقش تاثیرگذار مساجد در افغانستان از میان نرفته و نخواهد رفت، خوب به یاد دارم، دهکده ای که در دوران کودکی در آن زندگی می کردیم نزدیک پایگاه نظامی روس ها در فرودگاه «بگرام» قرارداشت. به خاطر دارم در سال ۱۳۶۱ خورشیدی جنگنده های روسها در چند دقیقه حدود شانزده بمب «ناپالم» برآن ریختند که به اثر آن بیست و دو نفر از اهالی دهکده ما شهید شدند و ازپنج مسجد دهکده یکی از آنها با خاک یکسان شده بود و به چهارتای دیگر هیچ آسیبی نرسیده بود. در حالی که خانه های جوار یکی دوتا از مساجد اصلا قابل شناخت نبودند.

 

بنابراین مردم در دشوارترین شرایط نیز مسجد را ترک نکردند در حالی که احتمال حملات زمینی و هوایی روسها هرلحظه متصور بود اما مردم همواره برای ادای نماز به مساجد میشتافتند که حکایت از باور آنان به مسجد داشت.

 

به هرحال لازم می دانم در این مجال به این مساله هم اشاره ای داشته باشم که اگر مساجد در همان سیره و خطی که از ابتدای اسلام بنا نهاده شده بودند حرکت می کردند امروز اسلام بیش از آنچه که انتظار داشتیم در سطح جهان و حتی ممالک اسلامی معرفی می شد.

 

 

– سخنرانی از جمله برنامه های معمول در تمامی مساجد است، می خواهم بدانم عموما موضوعات مورد بحث در منابر مساجد افغانستان حول چه محورهایی می چرخد؟
بی گمان، به علت اینکه واعظان و امامان جناعت شهرها تا اندازه ای سیاسی شده اند و دولت نیز نقش خود را در رهبری امامان مساجد دارد، موضوعات سیاسی روز نیز مورد وعظ و بحث قرار میگیرند. این در حالی است که در روستاها هنوز هم امامان و واعظان فقط سرگرم بیم و امید دوزخ و بهشت اند.

 

باید گفت که وزارت ارشاد واوقاف به ویژه بخش مدیریت مساجد، در تعیین خط موعظه های جمعه رهنمود دهنده است و مسایل و موضوعات مهم دینی و ملی برطبق اقضای وقت از سوی آنان به امامان و واعظان تلقین می گردد.

 

– بخش ابتدایی صحبت هایتان اشاره داشتید که امامان جماعت مساجد افغانستان انس خاصی با گلستان و بوستان سعدی و حافظ شیرازی داشتند و بعضا بسیاری از کودکان نیز از این طریق با این آثار آشنا شدند، آیا این چنین شرایطی در حال حاضر در افغانستان وجود دارد؟

در حال حاضر این رویکرد وجود دارد اما بسیار کمرنگ شده است چراکه مدارس از شکل سنتی مکتب خانه ها بیون آمده اند و با ایجاد مکاتب و مدارس دولتی و خصوصی نقش مساجد متفاوت شده است.

 

 

– برنامه ای برای احیای این رویکرد ندارید؟

بعید نیست، البته زمان می برد، ضمن آنکه بازگشت به گذشته ممکن نیست. یعنی اینکه دوباره مدارس(مکاتب) را ببندیم و اتکا به مساجد داشته باشیم، محال است. مگر میشود هر دو در کنار یکدیگر و توامان در حوزه های آموزش و پرورش کودکان فعالیت داشته باشند.
– فارغ از اقامه نماز جماعت، چه برنامه هایی در مساجد افغانستان برگزار می شود؟

یکی از مهمترین برنامه ها برگزاری جلسات تفسیر و قرائت قرآن است که از طریق تلویزیون نیز اعلام می شود،‌ همچنین برخی مساجد بنیادهای فرهنگی دارند، برگزاری مجلس «فاتحه» اموات در مساجد نیز یک سنت در افغانستان محسوب می شود.

 

 

– مسجد پایگاه نشر اندیشه دینی و سیاسی اسلام محسوب می شود، هرچند که این تحلیل و کارکرد مساجد در نظر بسیاری خوشایند نیست اما با این حال اسلام دینی همه جانبه نگر است و سیاست نیز جزیی از اسلام است،‌ تحلیل شما از اسلام سیاسی و عملکرد مساجد در این حیطه چیست؟

اسلام می تواند سیاسی باشد و اگر اسلام توجهی به سیاست نداشته باشد سوال آن است که ما از چه اسلامی صحبت می کنیم؟ کشورهای غربی اسلامی را می خواهند که فقط بگوید به مسجد برو و نماز بخوان و کاری به سیاست نداشته باش؛ در حالی که اساس آموزه های اسلامی چنین نیست و مکتب اسلام صرفا مکتب نماز و سجده نیست بل مکتب کار و کوشش،‌ سیاست و جهاد است و در این میان مساجد در گسترش این اندیشه نقش اساسی بر عهده دارند.
باور من این است که باید مردمان جهان به کیش و آیین های یکدیگر احترام بگذارند و پیرو هیچ دینی نباید به دین دیگر بی حرمتی روا دارد.

نکته پایانی اینکه بسیاری در کاربرد اصطلاح «بنیادگرایی اسلامی» به اشتباه افتاده اند. من به عنوان یک مسلمان می خواهم توضیح دهم که گرایش به اصول بنیادین اسلام نه تنها اسباب ارعاب پیروان ادیان دیگر نخواهد شد بلکه می تواند برای همه بشریت سودمند نیز تمام شود. به عنوان مثال اگر همسایه بیمار نصرانی یا هندوی ما بیمار شود و ما به عیادت اش بشتابیم یا اینکه اگر همسایه ما حتی کافر باشد نباید در پی آزار او باشیم، نگاه کنید که جهان چه جهانی خواهد بود اگر چنین اتفاقی بیفتد.

 

من باور دارم برای گفت وگوی ادیان و مذاهب و برای احترام به یکدیگر باید اصل «کرامت انسان» را که خداوند فرموده است درنظر داشته باشیم.

اگر ما از دین قرائت درست داشته باشیم، دیگر نسبت به هیچ دین و مذهب و کیش و آیین تعصب نمی ورزیم و بندگان خدا را که درختان خدایند سرنمی زنیم و از روی حرص و آز بهشت خود و دیگران را به دوزخ نمی اندازیم.

به باور حضرت مولانا، گیرافتادن در دام سختگیری وت عصب خون آشامی به همراه دارد:

سخت گیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خون آشامی است
گفت و گو از فاطمه فرامرزی

۱۷
اردیبهشت ۱۳۹۳
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

ابراز همدردی روحانی با دولت و ملت افغانستان

رییس جمهور در پیامی با اظهار تاسف از کشته و مجروح شدن جمعی از مردم افغانستان در حادثه سیل و رانش زمین، با دولت و ملت این کشور ابراز همدردی کرد.

خبرگزاری فارس: ابراز همدردی روحانی با دولت و ملت افغانستان

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رییس جمهوری ایران در پیامی با اظهار تاسف از کشته و مجروح شدن جمعی از مردم افغانستان در حادثه سیل و رانش زمین، با دولت و ملت این کشور ابراز همدردی کرد.

متن این پیام بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای حامد کرزی

رییس محترم جمهوری اسلامی افغانستان

کشته و مجروح شدن و بی‌خانمانی هزاران خانواده افغانی در اثر سیل و رانش زمینِ خسارت بارِ اخیر موجب تأسف و تألم گردید. اینجانب ضمن همدردی با دولت برادر و ملت شریف افغانستان، به ویژه آسیب دیدگان این حادثه غم انگیز، شفای عاجل همه مجروحان را از خداوند متعال مسئلت می‌نمایم. امید است رحمت واسعه الهی، فقدان جان باختگان و آسیب‌های ناشی از این واقعه ناگوار را جبران نماید.

لازم می‌دانم همچون همیشه، مراتب نوع دوستی و آمادگی دولت و ملت بزرگ ایران را برای کمک‌های مادی و معنوی در این زمینه، به جنابعالی و دولت محترم افغانستان اعلام نمایم.

حسن روحانی

رییس جمهوری اسلامی ایران»

۱۴
اردیبهشت ۱۳۹۳
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

دکتر لاریجانی حادثه رانش زمین در افغانستان را تسلیت گفت

http://ipe9.com/kandidate_pic/82275.jpg

به گزارش خبرگزاری خانه ملت، دکترعلی لاریجانی رئیس مجلس امروز (شنبه۱۳ اردیبهشت) در پیامی حادثه رانش زمین دراستان بدخشان افغانستان را به رئیس مجلس نمایندگان این کشور تسلیت گفت که متن این پیام به شرح ذیل است.

 

جناب آقای عبدالرئوف ابراهیمی

 رئیس مجلس نمایندگان جمهوری اسلامی افغانستان

 السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

 

با نهایت تأسف از جان باختن جمع زیادی از هموطنان در حادثه رانش زمین در استان بدخشان مطلع شدم. بدین مناسبت اینجانب ابراز مراتب تسلیت وهمدردی خود با جنابعالی ، دولت وملت مسلمان کشور برادر وهمسایه جمهوری افغانستان از خداوند منان رحمت ومغفرت برای جان باختگان، صبر وشکیبایی برای بازماندگان وبهبودی وشفای عاجل برای مجروحان این حادثه غم انگیزرا مسئلت دارم.

۱۴
اردیبهشت ۱۳۹۳
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

روز یکشنبه در افغانستان عزای عمومی اعلام شد

رییس جمهور افغانستان روز یکشنبه را به منظور احترام به قربانیان رانش زمین در بدخشان این کشور که بر اثر آن ۳۰۰ خانواده زیر گل و خاک مدفون شدند، عزای عمومی اعلام کرد.

به گزارش ایرنا، حامد کرزی رییس جمهور افغانستان عصر روز شنبه با صدور بیانیه ای اعلام کرد به منظور همدردی با خانواده قربانیان رانش زمین در روستانی آب باریک شهرستان ارگوی بدخشان که بر اثر آن ساکنان ۳۰۰ خانواده زیر گل و خاک مدفون شدند، عزای عمومی است.

بر اساس این فرمان روز یکشنبه در افغانستان و نمایندگی های سیاسی این کشور در سراسر جهان، پرچم افغانستان به حالت نیمه افراشته در خواهد آمد.

گزارشهای ضد و نقیضی از تعداد تلفات این رویداد از ۵۰۰ تا ۲۵۰۰ تن اعلام شده است.

برخی گزارشها نیز از توقف عملیات خاک برداری برای بیرون کشیدن اجساد از زیر خاک خبر می دهد و گفته می شود این روستای زیر ۵۰ متر خاک مدفون شده است و امکان خارج کردن اجساد وجود ندارد.

در همین حال رییس جمهور افغانستان از موسسات خیریه و افغان ها خواسته است به هموطنان آسیب دیده خود یاری برسانند.

مقامهای محلی در استان بدخشان روز شنبه از بیرون کشیدن اجساد دستکم ۲۵۰ تن از ساکنان روستای آب باریک این استان خبر دادند.

ˈگل محمد بیدارˈ معاون استاندار بدخشان گفت: بیش از ۱۲۰ خانوار نیز بر اثر رانش زمین در بدخشان آواره شده اند.

رانش زمین در بدخشان روز جمعه در دو مرحله و با فاصله زمانی اندک اتفاق افتاده است. شمار زیادی از قربانیان کسانی هستند که در ساعات اولیه رانش زمین به کمک آسیب دیدگان رویداد رفته بودند اما خود نیز مصدوم و یا کشته شدند.

بیش از ۷۰۰ خانواده دیگر از ساکنان این روستا نیز که در معرض تهدید قرار داشتند با کمک نیروهای امنیتی و امدادی از منطقه خارج شدند.

بارش باران چند روز اخیر عامل رانش زمین و مدفون شدن این تعداد از افغان ها در بدخشان اعلام شده است.

۱۴
اردیبهشت ۱۳۹۳
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

افغانستان با دو هزار شهید در دفاع مقدس در کنار مردم ایران بودن را نشان داد

 مسوول غرفه شهدای افغانستان در نمایشگاه کتاب تهران با اشاره به اینکه ملت ایران و افغانستان با توجه به اشتراکات همیشه در کنار هم بوده اند گفت که دو هزار شهید مردم افغانستان در جریان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس تایید بزرگی بر این مطلب است.

سرور رجایی عصر شنبه در گفت و گو با ایرنا گفت: هدف ما از تاسیس غرفه شهدای افغانی دفاع مقدس باز کردن فصل جدیدی برای شناسایی این افراد و ایجاد ارتباط و همدلی میان دو ملت مسلمان ایران و افغانستان است.

وی ادامه داد: متاسفانه هنوز بسیاری از مردم ایران نمی دانند که افغانستانی ها در جنگ ایران و عراق شهدایی را داشته اند. ایران و افغانستان دو ملتی با تاریخ، زبان و فرهنگ مشترک هستند که این مسایل می تواند در ایجاد همدلی آنها تاثیر مثبت بگذارد.

مسوول غرفه شهدای افغانستانی هشت سال دفاع مقدس گفت: جالب است بدانید ما در بحث شهدا اشتراکاتی با هم داریم. ایرانی ها در جنگ افغانستان و شوروی تعداد محدودی شهید دارند و افغانی ها نیز ۲۰۰۰ شهید در جنگ ایران و عراق داشته اند که تمامی این شهدا به عنوان بسیجی عازم جنگ شدند و خود را مقلد حضرت امام خمینی(ره) می دانستند و با حضور در جنگ به مرجع تقلید خود لبیک گفتند.

وی ادامه داد: این شهدا از افغانستان به ایران مهاجرت کرده بودند و امنیت ایران را امنیت خود می دانستند و برای حضور در جنگ هیچ چشمداشتی نداشتند.

وی خطاب به دکتر حسن روحانی ریاست جمهوری اسلامی ایران گفت: خواسته ما از دولت اسلامی ایران این است که ارزش ما حفظ شود و ما هم که سال ها در کنار ملت ایران زندگی کرده ایم مورد حمایت دولت ایران قرار بگیریم.

۱۴
اردیبهشت ۱۳۹۳
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

همکاری های دارویی ایران و افغانستان گسترده تر می شود

سرپرست امور بین الملل سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از گسترش همکاری های دوجانبه ایران و افغانستان در زمینه بهداشت، درمان، غذا و دارو خبر داد.

به گزارش روز شنبه ایرنا از روابط عمومی سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دکتر «علیرضا حسینی» افزود: هیاتی به سرپرستی خانم دکتر ناجیه طارق معاون وزیر بهداشت افغانستان و خانم دکتر کامله سلطانی رییس بخش کنترل غذا و دارو و سایر مسوولان مرتبط، از آزمایشگاه کنترل غذا و دارو بازدید کردند.

وی گفت: اعضای هیات افغانی قبل از بازدید از آزمایشگاه های مرجع با مدیرکل و معاونان سازمان غذا و دارو دیدار و در زمینه همکاری های های مشترک بحث و تبادل نظر کردند.

دکتر حسینی افزود: هیات افغانی خواستار نشستهای بیشتری با طرف ایرانی شد تا بتوان در زمینه های متعدد به خصوص در حوزه غذا و دارو همکاریهای موثرتری داشته باشیم.

مدیرکل آزمایشگاه غذا و دارو نیز در خصوص این نشست مشترک گفت: انتقال تجربیات در زمینه های آموزشی، آزمایشگاهی و روش های کنترل کیفی از جمله موارد مورد نظر هیات افغانی برای همکاری مشترک است.

دکتر «حسین رستگار» با بیان اینکه موضوعات مختلفی در این جلسه مطرح شد، افزود: کمک به آزمایشگاه کنترل مواد غذایی و دارویی کشور افغانستان و آموزش به هیاتهای افغانی از جمله مهمترین آنها بود.

دکتر رستگار گفت: نمایندگان بخش خصوصی کشورمان نیز در صورت تمایل می تواند با دایر کردن شعبه ای از آزمایشگاه خود در کشور افغانستان فعالیت کنند.

مدیرکل آزمایشگاه غذا و دارو افزود: استفاده از توانمندیهای دانشگاه های علوم پزشکی مرزی کشورمان، همانند مشهد، بیرجند و زاهدان نیز ازجمله درخواست های طرف افغانی برای همکاریهای دوجانبه بود.

دکتر رستگار ابراز امیدواری کرد: دو کشور در آینده نزدیک بتوانند در حوزه کنترل و نظارت و به صورت کلی ایمنی مواد غذایی و دارویی همکاری بیشتری داشته باشند.

این مقام مسوول در سازمان غذا و دارو از امضای تفاهم نامه میان ایران و افغانستان در حوزه های یاد شده خبر داد و گفت: امیدواریم این تفاهم نامه هر چه سریعتر اجرایی شود.

۱۴
اردیبهشت ۱۳۹۳
نویسنده
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها

نامه‏ یک دانش‏‌آموز افغانی به خانواده‏‏ دانش‏‌آموزان شهید راهیان نور

من خاطرات سفر خود را به شلمچه برای شما و به خصوص به خانواده‏های داغدار این دانش‏آموزان عزیز می‏نویسم. شاید به جاهایی که ما رفتیم و دیدیم آنها هم رفته باشند و دیده باشند. شاید با خواندن این سفر نامه اندکی از غصه‏های خانواده همکلاسی‏های ما کم شود. چون ما همه در ایران اسلامی درس می‏خوانیم و کلاس دوم دبیرستان هستیم، افغانی و ایرانی نداریم و همه همکلاسی هستیم. امیدوارم چنین غم بزرگی در هیچ جای جهان پیش نیاید.

تریبون مستضعفین- جمعه گذشته ۲۶ دانش آموز دختر بروجنی که از اردوی راهیان نور باز می گشتند در اثر واژگونی اتوبوس فوت کردند. در همین زمینه یک دانش آموز دختر افغانی که در مدرسه شهید شهیدی باقرشهر مشغول به تحصیل است، در نامه ای که خطاب به خانواده های دانش آموزان درگذشته نوشته است خاطرات خود را از این سفر به یادماندنی برای آن‌ها باز گو کرده است. نامه این دختر دانش آموز که عاطفه رجایی نام دارد را در ادامه می خوانید:

افغانی و ایرانی نداریم و همه همکلاسی هستیم

سلام، من عاطفه رجایی از مهاجران افغانستان هستم، دانش‏آموز کلاس دوم دبیرستان شهید شهیدی باقر شهر، وقتی خبر شهادت ۲۶ تن از دانش‏آموزان را شنیدم، باور نکردم. چون یک هفته پیش من و همکلاسی‏های خوبم از طرف مدرسه به شلمچه رفته بودیم و حتما از آنجا هم گذشته بودیم. خبر بسیار تلخی بود. یک لحظه شور و شوق همکلاسی‏هایم در پایان سفر یادم آمد که با چه ذوقی می‏خواستند که خاطرات سفر شان را در برگشت به خانواده‏های‏شان بگویند. حالا هیچ کسی نیست که خاطرات آن ۲۶ فرشته را به خانواده‏های شان بگویند. حالا من خاطرات سفر خود را به شلمچه برای شما و به خصوص به خانواده‏های داغدار این دانش‏آموزان عزیز می‏نویسم. شاید به جاهایی که ما رفتیم و دیدیم آنها هم رفته باشند و دیده باشند. شاید با خواندن این سفر نامه اندکی از غصه‏های خانواده همکلاسی‏های ما کم شود. چون ما همه در ایران اسلامی درس می‏خوانیم و کلاس دوم دبیرستان هستیم، افغانی و ایرانی نداریم و همه همکلاسی هستیم. امیدوارم چنین غم بزرگی در هیچ جای جهان پیش نیاید.

روز دو شنبه ۱۷ مهرماه بود که خانم ناظم، وارد کلاس شد و گفت: ما می‏خواهیم بچه‏ها را به شلمچه ببریم. همه خوشحال شدیم. اما چند لحظه بعد خانم ناظم گفت: اما بچه‏های اتباع (مهاجرین) نمی‏توانند بروند. آن لحظه بسیار غمگین شدیم، اما دو روز مانده بود به سفر که باز هم خانم ناظم آمد و گفت: بچه‏ها یه خبر خوش، اتباع هم می‏توانند در این سفر معنوی شرکت کنند. همه خوشحال شدیم. من و همکلاسی‏های افغانی‏ام که ۱۰- ۱۲ نفر می‏شویم همه به جز دو نفر تصمیم گرفتیم که برویم.

آیا من هم شب آخر مثل آنها می‏شوم

صبح روز جمعه ۲۱ مهرماه ساعت ۶ بلند شدم و برای رفتن خود را آماده کردم. ساعت ۷ به کانون فاطمیه رفتم، قرار بود که همه بچه‏ها آنجا جمع شوند. جلو کانون حدودا ۱۰ تا اتوبوس پشت سر هم بودند که بعد از یک ساعت معطلی همه بچه‏ها سوار شدند و به راه افتادیم. ساعت ۱ ظهر به اراک رسیدیم، برای نماز و ناهار پیاده شدیم. بعد از انجام دادن کارهای مان دوباره با اتوبوس به طرف مناطق جنگی حرکت کردیم. ساعت ۸ یا ۹ شب بود که به اندیمشک، به پادگان شهید کلهر رسیدیم. در آنجا از پشت شیشه‏های اتوبوس، دختران دانش‏آموزانی را دیدم که روی خاک‏ها نشسته بودند و گریه می‏کردند. من که معنی گریه‏ی آنها را نمی‏فهمیدم، خندیدم و با خود گفتم من هم شب آخر مثل آنها می‏شوم. از اتوبوس پیاده شدیم و وسایل‌مان را در خوابگاه گذاشتیم و برای نماز خواندن و شام خوردن رفتیم. راستی قبل از شام، برای ما مراسم افتتاحیه اجرا کردند. در خوابگاه باید سر ساعت ۱۱ می‏خوابیدیم، تا ساعت ۴:۳۰ دقیقه صبح بیدار می‏شدیم. اما آن شب من و همکلاسی‏هایم تا ساعت ۲:۳۰ دقیقه بیدار ماندیم و حرف زدیم و تخمه شکستیم. تا این که مسئول خوابگاه آمد و ما را مجبور به خواب نمود. صبح شنبه ۲۲ مهر ماه همه در حیاط پادگان به صف شدیم و آقایی به اسم محمد احمدی نژاد، از مناطق جنگی برای مان حرف زد. ما، اول از همه جا به منطقه مقدس شرهانی قدم گذاشتیم. می‏گفتند که عملیات محرم در آن جا با رمز (یاعلی ابن ابیطالب) صورت گرفته و رزمندگان اسلام پیروز شدند. این منطقه حدودا ۱۰۰۰ هزار شهید داشته و پیکر ۷ شهید گمنامی که خانواده‏های شان همیشه در انتظار بودند و هستند، وجود داشت.

صدای گریه بچه‌ها رزمایش را زیباتر می‌کرد

از دشت عباس هم گذر کردیم و به منطقه عملیاتی فتح‏المبین رسیدبم. در فتح‏المبین هم شهیدان گمنام زیادی بود. بعد از نماز و ناهار و زیارت شهدای گمنام به طرف پادگان به راه افتادیم. اما این بار به اردوگاه شهید مسعودیان در اهواز رفتیم. به محل اسکان که برای ما مشخص شده بود رفتیم. با گذاشتن وسایل مان در ساعت ۷ شب دوباره همه به صف شدیم. در آنجا متوجه شدم که دانش آموزانی دیگری از شهرهای دیگر هم آمده اند. از آنجا با هدایت مسئولین همه با هم به تپه بزرگی رفتیم؛ آنجا رزمایش ۸ سال دفاع مقدس را برای ما اجرا کردند. برنامه‏های رزمایش خیلی طبیعی به نظر می‏رسید و صدای گریه دانش‏آموزان رزمایش‏ها را زیباتر می‏کرد. در رزمایش یک تانک و دو هواپیمای کوچک جنگی هم رد شدند. در یک طرف هواپیما بمباران می‏کردند و در طرف دیگر ما رودخانه‏ای بود که خیلی منظره را زیبا کرده بود.

به احترام شهدا پابرهنه راه می رفتیم

آن شب با خستگی و هیجان زود خوابیدیم و صبح یک شنبه ۲۳ مهر ماه به طرف شلمچه حرکت کردیم. وقتی به شلمچه رسیدیم، بعضی از دانش‏آموزان به احترام خون شهدای اسلام که با رمز یا زهرا در عملیات کربلای ۵ پیروز شده بودند، کفشهای خود را از پا در آوردند و با پای برهنه روی مناطق خاکی راه می‏رفتند. آنجا یک حاج آقای برای ما روضه خواند و بعد همه بر سر قبر ۴۷ شهید گمنامی که آنجا بودند رفتیم و وسایل جنگی آنها را مثل کلاه، لباسها و تفنگهایی که از جنگ باقی مانده بود را دیدیم. در آنجا یک آقای نقشه‏ای بزرگی را جلو ما گذاشت و از مناطق جنگی برای ما توضیح داد. بعد از آن من و دوستانم به احترام شهدا و امام حسین که فقط ۲ ساعت از کربلا فاصله داشتیم، زیارت عاشورا را با هم زمزمه کردیم و نثار روح آن عزیزان کردیم. وقتی به طرف هویزه حرکت کردیم، در راه از روی رود کارون و شهر شوش که قبر دانیال نبی در آنجا است، رد شدیم. وقتی وارد شهر خرمشهر شدیم، هنوز جای تیر اندازی‏ها روی بعضی از دیوارهای قدیمی ساختمانها مانده بود.

بچه ها مبلغ جریمه را به راننده اهدا کردند

در هویزه بر سر مزار بزرگوار شهید علم‏الهدا و چند شهید دیگر هم رفتیم. در هویزه بازارچه کوچکی بود که دانش‏آموزان از آنجا، برای خانواده‏های شان سوغاتی می‏خریدند. بعد از ظهر بود که دوباره به طرف پایگاه شهید کلهر رفتیم تا مراسم اختتامیه‏ای که برای ما در نظر گرفته بودند، اجرا کنند. راستی، در مسیر شلمچه به هویزه ماموران راهنمایی و رانندگی در یک جایی به دلیل نبستن کمربندها توسط دانش‏آموزان، راننده‏ی‌ما را جریمه کرد. بچه‏ها نیز به خاطر اشتباهی که کرده بودند، پول جریمه را که سی هزار تومان بود جمع کردند و به راننده اهدا کردند. در راه در سمت چپ ما دریاچه ماهی که حدود نیم متر عمق داشت را دیدیم، یا عمقش کم بود ولی خیلی بزرگ بود و وسیع دیده می‏شد. در سمت راست ما دریاچه‏ای دیگری بود که از وسط آن نیزارها روییده بود. خیلی زیبا دیده می‏شد.

خانواده‏هایی که برای پسر شهید و یا گمنام شان عروسی گرفته بودند

وقتی در پادگان رسیدیم مراسم اختتامیه شروع شد. برای ما فیلمهای مستندی که از خانواده‏های شهدا تهیه شده بود، نشان دادند. خانواده‏هایی که برای پسر شهید و یا گمنام شان عروسی گرفته بودند. آن وقت بود که معنای گریه‏ی دانش‏آموزانی را که در شب اول دیده بودم، فهمیدم. واقعا خیلی ناراحت کننده بود. بعد از تمام شدن مراسم بچه‏ها هنوز گریه می‏کردند. در طول سفر با این که ما را کنار رود کارون، طلائیه، فکه، زیارت دانیال نبی در شوش و از همه مهمتر به سجد جامع خرمشهر نبردند، من و بقیه بچه‏ها اعنراض کردیم و ناراحت شدیم. اما با تمام این‌‌ها تانک‌ها، سنگرها و مناطق مین گذاری شده را نیز دیدیم. تله‏های خورشیدی که رژیم بعثی عراق که در رودها پنهان می‏کردند هم دیدیم، خیلی سخت بود. اما با وجود این همه خیلی سفر خوب و معنوی بود. در برگشت یکشنبه شب به راه افتادیم و روز دوشنبه ۲۴ مهرماه ساعت ۸ صبح به خانه رسیدم.

برای شادی روح آن عزیزانی که به خانه نرسیدند و تسلی خاطر خانواده‏های شان صلوات.

۱۰
اردیبهشت ۱۳۹۳
نویسنده
دسته‌ها گزارش و تحلیل
دیدگاه‌ها بدون دیدگاه
برچسب‌ها