محمدسرور مولایی استاد ادبیات افغانستان تجلیل میشود

محمد سرور رجایی از برگزاری مراسم تجلیل از محمد سرور مولایی استاد ادبیات افغانستان و نگاهی به چشمانداز شعر جوان ایران به عنوان برنامههای ویژه ششمین جشنواره قند پارسی یاد کرد.

محمد سرور رجایی از برگزاری مراسم تجلیل از محمد سرور مولایی استاد ادبیات افغانستان و نگاهی به چشمانداز شعر جوان ایران به عنوان برنامههای ویژه ششمین جشنواره قند پارسی یاد کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، وجود کبابیها، نوار فروشیها، میوه فروشیها و دیگر اجناس مورد نیاز مردم در شهر کابل یکی از مهمترین تفاوتهای پایتخت افغانستان در مقایسه با دیگر پایختهای جهان است و مهترین تفاوتی که توجه عابران پیاده را در کابل به خود جلب کرده بساط کتاب فروشها در کنار خیابانهای این شهر است.
بیشتر متقاضیان خرید کتاب در این شهر به جای رفتن به کتابفروشیهای رسمی و سرزدن به نمایشگاههای کتاب که در زمانهای مشخص برگزار میشوند به کتاب فروشیهای کنار خیابان مراجعه میکنند.
در حالی که به نظر میرسد این کتابفروشیها بازار کتابفروشان رسمی را هم تحت شعاع خود قرار دادهاند، در میان کتابفروشیهای سیار در کابل میتوان آثاری را در حوزه فلسفه، علوم اجتماعی، ادبیات، تاریخ و دیگر موضوعات پیدا کرد.
*دستفروشی کتاب یکی سنتیترین شیوههای فروش کتاب در پایتخت افغانستان
شماری از کتاب فروشان کنار خیابانی در شهر کابل با بیان این که کتاب فروشی به این روش یکی از سنتیترین روشها برای فروش کتاب در کابل است، میگویند: از گذشتههای دور و به صورت ابتدایی دستفروشان در کنار خیابانهای پر تردد پایتخت افغانستان بساط فروش کتاب را پهن میکردند.
به گفته آنها “کتابخانه عمومی” مهمترین دلیل برای پیدایش کتاب فروشی در مرکز شهر کابل بوده و مردم در راه بازگشت از کتابخانه به این کتاب فروشیها مراجعه میکردند.
محمد عزیز یکی از کتابفروشان شهر کابل در گفتوگو با خبرنگار فارس در کابل، اظهار داشت: من عمر خود را در کتابفروشی در کنار خیابانهای شهر کابل سپری کردهام و از سالهای بسیار دور به یاد دارم که در اینجا (پل باغ عمومی) بازار کتابفروشی همیشه گرم بوده است.
عصمتالله یکی دیگر از این کتابفروشان ادامه میدهد: در میان کتابهایی که در این بازار توسط دستفروشان عرضه میشود، کتابهایی که موضوع آنها دینی، دیوان شعر، داستان و تاریخ است، طرفداران بیشتری دارد.
وی ادامه داد: مردم افغانستان به ویژه قشر کتابخوان بیشتر به دنبال وحدت و همدلی هستند به همین دلیل کتابهای اسلامی و آنهایی که وحدت آفرین است طرفداران زیادی دارد.
* سرمایه گذاری اندک، سود قابل ملاحظه
در حالی که سرمایه این کتابفروشها کم است اما آنان از سود فروش کتابهای خود راضی به نظر میرسند.
محمد منیر یکی از کتابفروشان در اینباره میگوید: من حدود ۷۰ هزار افغانی (معادل ۳۰۰ دلار) در این کار سرمایهگذاری کردهام و روزی هزار افغانی (حدود ۲۰ دلار) سود میبرم.
* کتابهایی با ۱۰۰ سال قدمت در بساط دستفروشان کتاب کابل
در کتابفروشیهای کنار خیابانی در کابل، گاهی کتابهایی را میتوان یافت که تاریخ چاپ آن به یک قرن پیش برمیگردد، کتابهایی که برخی از برگهای آن پوسیده و ناخوانا شده است.
احمدالله دیدار از افرادی است که برای خرید کتاب دلخواه خود به این منطقه آمده و در میان انبوه کتاب فروشان سرگردان است، در رابطه با کتابهایی که توسط این فروشندگان ارائه میشود، گفت: من گاهی برخی از کتابهای مورد نیاز خود را که در فروشگاههای معتبر و مهم شهر کابل پیدا کنم به سادگی از این کتابفروشها خریداری میکنم.
محمد منیر در ادامه اظهار داشت: بعضی اوقات پیش میآید که مردم از نقاط مختلف افغانستان کتابهایی را برای فروش میآورند که تاریخ چاپ آن به دهههای پیش برمیگردد و این کتابها برای برخی افراد از ارزش و اهمیت ویژهای برخوردار است.
وی افزود: به عنوان مثال یک جلد از کتاب “حمله حیدری” که در آن داستانهایی از زندگی امام علی (ع) به زبان شعر آورده شده را برای ما آوردند که حدود یک قرن پیش دستنویس شده بود.




از جناب «قنبرعلی تابش» شاعر نام آشنای افغانستان پیش از این سه مجموعه شعر با نامهای «دورتر از چشم اقیانوس» (۱۳۷۶) «آدمیپرنده نیست» (۱۳۸۲) و «یک شعلهنوبهاران» (۱۳۸۹) انتشار یافته و «دل خونین انار» چهارمین مجموعه شعر او است که به تازگی توسط انتشارات صبح امید در کابل منتشر شده است.
بنا بر این، در میان شاعران مهاجر میتوان او را شاعری پرکار به شمار آورد. هدف این نوشته نگاهی شتابناک به کتاب آخر او است.
تم غالب شعرهای جناب تابش در سه کتاب اولش «وطن»، «مهاجرت» و «مذهب» است. آن سه کتاب قبلی در واقع ادامه یکدیگرند. با خوانش دل خونین انار متوجه میشویم که شعرهای تابش در صورت و سیرت تغییراتی پذیرفته است. اینک آن تغییرات:
وطن
“غم همیشگی من وطن وطن شده است”؛ این مطلع یکی از غزلهای شاعر است و درست هم است. تابش در میان شاعران مهاجرت وطنستاترین شاعر است.
او در سه کتاب اولش به وطن نگاهی نوستالوژیک دارد و باز به قول خودش “وطن به پهنهٔ شعر من آرمانشهر است”. وطن در آثار قبلی تابش مفهومی ظریف و اثیری است که میبایست از دور با حسرت تماشایش کنی، اما به آن نزدیک نشوی.
مانند تابلوی رنگ و روغن، که باید در چند قدمی آن بایستی و از تماشایش لذت ببری، اما مبادا به آن خیلی نزدیک شوی، چون ممکن است زبریهای رنگ و کشیدکیهای قلممو ذوقت را بیازارد.
در آن کتابها رابطهٔ شاعر با وطنش بسیار محتاطانه و تعارفی است. نمیخواهد زیاد به آن نزدیک شود، و با دید انتقادی و پرخاشگرانه که خاصیت دیگر هموطنان همروزگارش بود به آن نگاه کند بیشتر آن را تقدیس میکند و دوست میدارد.
وطنم! دوباره اینک تو و شانههای پامیر
بتکان ستارهها را که سحر شود فراگیر
بتکان ستارهها را که ستارههای این شهر
همه یادگار زخمند، همه یادگار زنجیر (یک شعله نوبهاران, ص ۲۸)
یا
سلام ای تکدرخت ریشه در خون، شعلهور در باد
که بر پا ماندهای با زخم انبوه تبر در باد
همیشه میپرم از خواب وقتی خواب میبینم
تو را با زخمهای خونچکان شعلهور در باد
بگو! روزی به آغوش تو آیا باز میگردیم؟
من و این دسته دسته مرغکان دربدر در باد؟ (دورتر از چشم اقیانوس, ص۱۷)
اما در کتاب اخیر، شاعر به وطنش نزدیکتر شده؛ حد اقل به تاریخ و اسطورههایش و تا حدود زیادی آن محبت فطری رخنه کرده در تار و پود وجودش را عینیتر نثار گذشته فرهنگی سرزمینش میکند.
در باره میراث مشترک آن با برادران فرهنگیش چون و چرا میکند و هدفش ابراز و احراز هویتیاست که انگار از او دریغ شده، هرچند وطن معاصرش باز همچنان در پرده ابهام و کتمان باقی میماند و نگاه همچنان تغزلی است.
تحلیل این موضوع البته میماند برای فرصت دیگر، اما آنچه اینجا میشود گفت این است که شاعر در این سالها مطالعاتش را در باره وطن گسترش داده و شناختش را عمیقتر وعینیتر کرده است. در یک کلام او در کارهای گذشتهاش بیشتر ستایشگر و غمخوار وطنش بود ولی در کارهای اخیرش به شناخت وطن روی آورده و این قدمی به پیش است.
در اولین مثنوی این کتاب که گفتوگوی شاعر با دخترش است، این توجه را میتوان به روشنی دید. شاعر به دخترش که هویت خودش را انکار میکند میگوید:
شهر فانوس و خیال و تلخی
گل سرخم! تو ز شهر بلخی
بلخ از علم و هنر دریاهاست
زادگاه بوعلی سیناهاست
بلخ نام اولین دولت شهر
نوبهار آتش شوریده به دهر (دل خونین انار، ص ۱۱)
در کارهای گذشته شاعر نگاه انتقادی به وطن و عناصر دخیل در آن اندک و رقیق است. اما در این کتاب رد پای انتقادهای گاه تند هم دیده میشود.
اگرچه جوهره دین من جهان وطنی است
برای چند کفنکش ولی کفن شده است
و هرچه انجمن شعر، عاشقند اما
حماسهها همگی منتهی به زن شده است (دل خونین انار، ص ۱۳۰)
مهاجرت
“مهاجرت” دومین دلبستگی مفهومی شاعر است. تابش سالها قبل گفته بود که
آدمی پرنده نیست
تا به هر کران که پرکشید، برای او وطن شود
سرنوشت برگ دارد آدمی
برگ وقتی از بلند شاخهاش جدا شود،
پایمال عابران کوچهها شود (آدمی پرنده نیست، ص ۹۰)
که نشان میدهد مهاجرت و مسایل آن از دغدغههای دیرینه او بوده است. این دغدغهها هنوز ادامه دارد، اما با یک تفاوت و آن عبارت از این است که مهاجرت برای شاعر دیگر فقط یک مفهوم احساسی صرف نیست که تمام رنجهای آن دوری از وطن باشد و حس غربتی که هماره همراه انسان مهاجر قدم میزند.
مهاجرت در کارهای اخیر شاعر ابعاد دیگری یافته است. از صورت احساسی صرف در آمده و جنبههای حقوقی و حقیقی بسیاری گرفته. گوشت و پوست و استخوان یافته، دغدغههای هویتی به آن اضافه شده. چنانکه وقتی یارانهها در ایران قطع میشود، شاعر با لحن نسبتا تند و همراه با طنز تلخ میسراید:
صبر لبریز شد از پیمانه
قطع شد طفل مرا یارانه
هرچه گفتم که برادرزاده است
گفت: عالی است ولی افسانه است (دل خونین انار، ص ۵۷)
نگاه شاعر در داستان “تنو بازی” دو برادر مهاجر که در صبحگاه عید قربان در شهر کرمان خودشان را حلقآویز کرده است از این هم تلختر است
شد کبوتر دو برادر بردار
دو برادر دو کبوتر بردار
ما که تسلیم تو ایم ای غربت!
زگلوهامان خنجر بردار
چشم تا چشم افق خونین است
ماه امشب زده چنبر بر دار (دل خونین انار، ۶۰)
مذهب
اما سومین حوزهای که شاعر به آن از قدیم تعلق خاطر داشته حوزه مذهب است. ما در کتاب اخیر او باز این دلبستگی را میبینیم اما بر خلاف آن دو حوزه قبلی این بخش از افکار شاعر تغییری نکرده. شاعر همچنان درهمان موضوعات شعر میسراید احتیاجی به تغییر نگرش و نگاهش احساس نکرده است.
عشق
و افق تازهای که در کتاب اخیر تابش جلوه کرده و در کارهای قبلیش غایب بود افق عشق است. در دل خونین انار تابلوهای عاشقانه بسیار است. هرچند زبان شعر تابش در مجموع تغزلی و لطیف بوده است اما در کتابهای اولش معلوم بود که شاعر از نزدیک شدن به درخت سیب تغزل، ابا دارد.
اما در کتاب اخیر از این میوه ممنوعه تناول کرده و امید که از بهشت تعهد بیرونش نیندازند.
البته پرداختن به تغزل در این سالها گرایش عام و طبیعی بوده است. جامعه خسته از جنگ شاعرانی سرخورده میآفریند. از این حالت فی نفسه نمیتوان به عنوان تحول یاد کرد اما در کار افرادی خاص که تابش از آن دست است تازگی دارد.
ولی بهشت کردهای جهنم مرا
بهشت کردهای فرشته عالم مرا
چه سودمان از این بهشت بیانار و سیب؟
کجا رساند این بهشت آدم مرا (دل خونین انار، ۱۱۹)
البته صرف پرداختن به تغزل با استفاده از فضای کلیشهای شعر عاشقانه فارسی ممکن است کار خاصی تلقی نشود و به حساب سنت شعری گذاشته شود.
چنانکه بسیاری از پیرمردان زمانه ما سر پیری معرکه گیری میکنند و شعر عاشقانه میسرایند، اما در کار استاد قنبرعلی تابش قضیه از این دست نیست و ایشان در غزلهایش نشان میدهند که با موضوعش برخورد تجربی و نزدیک دارد وعموما تازگیهای زبانی و خیالی که در کار شاعر در این کتاب ایجاد شده نیز در همین حوزه قابل ردگیری است.
تجربیات تازه شاید به شاعر جسارت تصاویر و زبان تازه را نیز داده است.
خط زدم بر دفتر سبز تغزلهای خود
ناگهانی روی اعصابم نیایی بعد از این
ساندویچت شد دلم امشب، بفرما نوش جان
صبح در سیمای قصابم نیایی بعد از این (دل خونین انار، ص ۱۲۱)
یا
از بلوغ باغهای پسته میرسی
پسته را سر دلم شکسته میرسی (دل خونین انار، ص ۱۲۵)
در پایان باید اشاره کنم که زبان شعر تابش نیز در این مجموعه به سمت سادگی و عینیت رفته و از انتزاع دور شده و این نیز حرکتی رو به پیش است.
بی بی سی فارسی

انجمن دوستی ایران و افغانستان با صدور بیانیه ای اهانت نیروهای آمریکایی به قرآن کریم را که با همه اصول انسانی و ارزش های بشریت مغایرت دارد محکوم نمود.
در این بیانیه با اشاره به اینکه ملت سلحشور و آزاده افغانستان در طول سالهای جهاد و مقاومت از هیچگونه تلاشی در صیانت از ارزش ها و باورهای ملی و دینی خود دریغ نورزیدند، بر ضرورت حفظ حرمت مقدسات مسلمانان بویژه قرآن کریم به عنوان مشعل هدایت و راهنمای بشریت تأکید شده و این نکته یادآوری گردیده است که در طول تاریخ، مسلمانان همواره با نثار جان خود از مرزهای اعتقادی و حریم مقدسات خود دفاع کرده اند.
در ادامه این بیانیه با اشاره به این نکته که امروز مردم افغانستان بیش از آنکه عزادار از دست دادن تعدادی از هموطنان خود باشند، عزادار تعرض به مقدسات خود هستند، بر ضرورت محاکمه و مجازات عاملین قرآن سوزی در افغانستان جهت تسکین آلام مسلمانان تأکید شده است.
در پایان این بیانیه ضمن ابراز همدردی با خانواده های شهدا و مجروحان اعتراضات مردمی به این حادثه تلخ، اظهار امیدواری شده است که ملت مسلمان افغانستان در پرتو ارزش ها و اعتقادات دینی خود بیش از پیش به عزت و سربلندی و سعادت و پیشرفت دست یابند.

در بیانیه وزارت امور خارجه آمده است: “بار دیگر یکی از مصادیق بیاعتنائی به حقوق بشر و مقررات بینالمللی توسط نیروهای نظامی خارجی در افغانستان رخ داد و نیروهای نظامی امریکا با سوزاندن نسخههائی از قرآن کریم، مقدسات مردم مسلمان جهان را مورد هتک حرمت قرار دادند.”
ادامه متن…
دکتر برنا آصفی بینانگذار صحت روان در افغانستان بود
دکتر برنا آصفی بنیانگذار “صحت روان” در افغانستان شامگاه جمعه ۵ حوت/اسفند در سن ۷۹ سالگی در بیمارستانی در لندن در گذشت. او مدت ها از بیماری پارکینسون رنج می برد و در ماه های اخیر در بیمارستان بستری بود.
اعضای خانواده او در لندن می گویند همکاران دکتر آصفی در تماس هایی از افغانستان، در این باره اظهار تاسف عمیق کرده و مرگ او را ضایعه ای برای افغانستان دانسته اند.
دکتر غلام سرور سخا خواهر زاده او در لندن به بی بی سی گفت که مراسم تدفین در لندن انجام خواهد شد.
او در سال ۱۹۷۰ میلادی برای تحصیل وارد انگلستان شد و تا مقطع دکترا در رشته روانپزشکی تحصیل کرد و در سال ۱۹۸۲ به وطن بازگشت و در زمینه معرفی شیوه های تازه درمان بیماری های روانی به فعالیت پرداخت.
کارنامه ها
نخستین شفاخانه/بیمارستان “صحت روان” در اثر سعی و تلاش های او تاسیس شد و متون درسی “علوم رفتاری” برای دانشکده های پزشکی را او تدوین کرد و در زمینه شناخت بیماری های روانی خاصی که ریشه در ناسازگاری های اجتماعی داشت، تحقیقات گسترده ای انجام داد و بر اساس یافته های چنین تحقیقاتی پیشنهادهایی برای درمان بیماران روانی در افغانستان ارائه کرد.
او سرپرستی گروه تحقیق برای شناسایی نشانه های زبان اشاره در افغانستان را نیز بر عهده داشت و پس از مدتی مجموعه ای از اشاراتی که ناشنوایان به کار می بردند، به عنوان “زبان اشاره در افغانستان” گردآوری شد و در جهت تدریس این زبان در افغانستان به کار گرفته شد.
دکتر برنا آصفی تلاش های زیادی نیز در زمینه درمان معتادان به مواد مخدر انجام داد و مرکز مداوای معتادان را بنیاد نهاد.
ترک مجدد وطن
در پی سقوط حکومت دکتر نجیب الله و روی کار آمدن حکومت مجاهدین در کابل که همزمان بود با آغاز جنگ های خونین داخلی، دکتر آصفی به زادگاه خود میمنه در شمال رفت و در آنجا “انجمن بهزیستی خانواده” را تشکیل داد و به کمک مراجع امداد رسان خارجی برای جمعی از معلولان جنگ و یتیمانی که پدران شان را در جنگ ها از دست داده بودند آموزشگاهی برپا کرد تا خواندن و نوشتن را فرا بگیرند.
اما فرماندهان محلی با او سازگاری نداشتند و به قول خودش نمی گذاشتند به چنین فعالیت هایی ادامه بدهد.
سرانجام دکتر آصفی به ناچار در سال ۱۹۹۴ دوباره به لندن بازگشت و دیگر نتوانست فعالیت های پزشکی خود را در افغانستان ادامه دهد.
دکتر آصفی دو پسر و سه دختر دارد که همه در خارج از افغانستان بسر می برند.
بی بی سی فارسی

در پی هتک حرمت به ساحت قرآن عظیم الشأن توسط نیروهای ناتو در افغانستان حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی(مد ظله العالی) طی پیامی ضمن محکوم کردن این اقدام خواستار محاکمه عاملین این جسارت و اهانت به قرآن شریف شد.
وی در بخش دیگری از این پیام به نیروهای ناتو و آمریکایی¬های مستقر در افغانستان هشدار داد که مقدسات و عنعنات ملی، اسلامی و مذهبی ملت مجاهد و انقلابی افغانستان را با دیده احترام بنگرند و بدانند که کوچکترین اهانت به اسلام و مقدسات آن بویژه قرآن شریف برای ملت شهید پرور افغانستان قابل تحمل نخواهد بود.

جسارت و توهین به قرآن کتاب آسمانی مسلمانان، توسط نیروهای آمریکایی در افغانستان توطئهای دیگر برای تشدید اسلام ستیزی است که دل همه مسلمین جهان را به درد آورده و این نشان از این دارد که رفتار دشمنان اسلام در همه جای دنیا یکی است.
به گزارش خبرگزاری موج، اهانت نیروهای آمریکایی مستقر در میدان هوایی بگرام در افغانستان به ساحت مقدس قرآن کریم علی رغم اذعان فرمانده نیروهای آیساف به غیر عمدی بودن آن، نه آغاز یک جریان، بلکه یک مرحله از روند طولانی مدت اسلام ستیزی به سرکردگی صهیونیسم و رژیم آمریکا است.
اسلام دین آزادی و معنویت انسان و قرآن کتاب رحمت و حکمت و عدالت است و تمام کینهتوزان نسبت به اسلام باید بدانند که هرگز نمیتوانند با حربه های خود نور الهی را خاموش کنند.
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی این رفتار نابخردانه را محکوم نموده و از تمامی حق جویان، و علمای اسلام میخواهد که با وحدت و همبستگی خود و هوشیاری کامل نسبت به توطئههای شوم مستکبران در مقابل اهانت کنندگان به قرآن ساکت ننشینند ونسبت به این عمل گستاخانه واکنشی انقلابی نشان دهند.